۰۲ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۲ دی ۱۴۰۳ - ۲۱:۳۸
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۹۱۶۸۴۹
تاریخ انتشار: ۱۱:۳۴ - ۱۹-۰۸-۱۴۰۲
کد ۹۱۶۸۴۹
انتشار: ۱۱:۳۴ - ۱۹-۰۸-۱۴۰۲
چرا اسراییل در پی حذفِ واقعیات تاریخیِ جنگ غزه است؟

مورخ اسراییلی: موشک های حماس پاسخ به محاصرۀ غزه بود

مورخ اسراییلی: موشک های حماس پاسخ به محاصرۀ غزه بود
ایلان پاپه - مورخ اهل اسراییل و استاد دانشگاه اگزتر بریتانیا - تشکیل اسراییل را دلیل نبودِ صلح در خاورمیانه و صهیونیسم را خطرناک‌تر از نزاع‌طلبی اسلامی می داند و خواستار تحریم بین‌المللی دانشگاهیان اسراییل ‌است

منبع: الجزیره  
تاریخ انتشار: 5 نوامبر 2023     
نویسنده: ایلان پاپه 
مترجم: لیلا احمدی 
➖➖➖➖➖➖➖➖ 
دربارۀ نویسنده: ایلان پاپه، مورخ و فعال اجتماعیِ اهل اسرائیل، استاد دانشکدۀ علوم اجتماعی و مطالعات بین‌الملل و رئیس مرکز اروپاییِ مطالعات فلسطین در دانشگاه اگزتر بریتانیا است. او تشکیل اسرائیل را علت فقدان صلح در خاورمیانه دانسته، صهیونیسم را خطرناک‌تر از نزاع‌طلبی اسلامی پنداشته و خواستار تحریم بین‌المللی دانشگاهیان اسرائیلی شده ‌است. این مورخ طرفدار راهکارِ یک‌کشوری است و کشوری با دو ملت برای فلسطینیان و اسرائیلیان مجسم می‌کند.

    آثار او جنجالی و بحث‌برانگیزند. پیش از آنکه پاپه در سال ۲۰۰۸ اسرائیل را ترک کند، در کنست تخطئه شد، یکی از مسئولان وزارت آموزش عالی خواستار اخراج او گشت، تصویر او در یکی از روزنامه‌ها در سیبل اتهام قرار گرفت و چندین بار به مرگ تهدید شد. کتاب‌های پاکسازی قومی فلسطین (۲۰۰۶)، خاورمیانۀ جدید (۲۰۰۵)، تاریخ فلسطین جدید: یک سرزمین، دو قوم (۲۰۰۳)، و بریتانیا و نزاع عرب–اسرائیلی (۱۹۸۸) به قلم او نگاشته شده‌اند. 
➖➖➖➖➖➖➖➖ 
   عصر ایران- بیانیۀ آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد در تاریخ 24 اکتبر به واکنش تند اسرائیل منجر شد. او در خلال سخنرانیِ شورای امنیتِ سازمان ملل خاطرنشان کرد که کشتار 7 اکتبر حماس را قویاً محکوم می‌کند، اما می‌خواهد به جهان یادآوری کند که چنین کشتاری در خلاء رخ نداده است. به گفتۀ گوترش نمی‌توان تجربۀ زیستۀ 56 سال اشغال سرزمین را از فاجعۀ چنین روزی مجزا کرد. 
 
  دولت اسرائیل شتابان این بیانیه را محکوم کرد. مقامات اسرائیلی خواهان استعفای گوترش شدند و ادعا کردند که او از حماس حمایت می‌کند و کشتار آن روز را با این بیانات توجیه می‌کند. رسانه‌های اسرائیلی نیز تیتر زدند که دبیرکل سازمان ملل «انحطاط اخلاقی را به غایت رسانده است». 
 
  این واکنش نشانگر آن است که اکنون بهانۀ یهودستیزی می‌تواند روی میز باشد. تا 7 اکتبر، اسرائیل برای بسط دامنۀ یهود‌ستیزی به انتقاد از دولت اسرائیل و به چالش‌کشیدنِ مبانی اخلاقیِ صهیونیسم تلاش‌های زیادی کرده بود. اکنون نیز نگاه تاریخی به آنچه در حال وقوع است می‌تواند به اتهام یهودستیزی بیانجامد. 
 
  تاریخ‌زدایی از این رویدادها به اسرائیل و دولت‌های غربی کمک می‌کند در پی سیاست‌هایی باشند که تاکنون بنا به ملاحظات اخلاقی، تاکتیکی یا استراتژیکی از آن‌ها پرهیز می‌کردند. 
 
  به هپین دلیل اسرائیل تهاجم 7 اکتبر را بهانه‌ای برای پیشبرد سیاست‌های نسل‌کشی در نوار غزه قلمداد می‌کند. همچنین این تهاجم، بهانه‌ای برای ایالات متحده است تا باردیگر حضور خود را در خاورمیانه تثبیت کند و نیز دست‌آویزی است برای برخی کشورهای اروپایی که با شعار "جنگ علیه ترور"، آزادی‌های دموکراتیک را نقض و محدود کنند. 
 
  اما آنچه اینک بر مردم اسرائیل و فلسطین می‌گذرد واجد زمینه‌هایی تاریخی است که نمی‌توان از آن‌ها چشم پوشید. 

  مهم‌ترین و کلان‌ترین زمینۀ تاریخی به اواسط قرن نوزدهم برمی‌گردد، زمانی که مسیحیت انجیلی در غرب، ایدۀ «بازگشت یهودیان» را بدل به دستور مذهبی هزارساله کرد و از تأسیس کشور یهودی در فلسطین در قالب روندی حمایت کرد که منجر به رستاخیز مردگان، بازگشت مسیح و پایان زمان خواهد شد. 
 
  در اواخر قرن نوزدهم و سال‌های منتهی به جنگ جهانی اول، الهیات به دو دلیل به سیاست مبدل شد: 
 
   اولاً به نفع کسانی بود که قصد داشتند در بریتانیا، امپراتوری عثمانی را ساقط کنند و بخش‌هایی از آن را در امپراتوری بریتانیا بگنجانند. ثانیاً در میان اعضای اشراف بریتانیا (اعم از یهودیان و مسیحیان) رواج یافت که سرمستِ ایدۀ صهیونیسم بودند و این ایده را نوش‌دارویی برای معضل یهودستیزی در اروپای مرکزی و شرقی می‌پنداشتند که به گمانشان موج ناگوار مهاجرت یهودیان را رقم زده بود.  
این منافع در کنار هم قرار گرفتند و دولت بریتانیا را به صدور "اعلامیۀ مشهور یا بدنام بالفور" در سال 1917 سوق دادند. 
 
اندیشمندان و فعالان یهودی، یهودیت را ناسیونالیسم تلقی می‌کردند و امیدوار بودند این تعریف جدید، هم‌زمان با حضور در فلسطین (که از فضایی مطلوب برای «تولد مجدد ملت یهود» برخوردار بود)، جوامع یهودی را از خطر وجودی در اروپا مصون بدارد. 
 
در چنین روندی، پروژۀ فرهنگی و فکریِ صهیونیستی به "پروژۀ استعماریِ شهرک‎نشینی" مبدل شد که هدف از آن "یهودی‌سازیِ فلسطین تاریخی" بود و به این واقعیت توجه نداشت که جمعیتی بومی در این منطقه سکونت دارند.

  جامعه فلسطین که در آن روزگار حیات شبانی داشت و در مراحل اولیۀ مدرنیزاسیون و ساخت هویت ملی به سر می‌برد، جنبش ضد استعماری خود را ایجاد کرد. اولین اقدام مهم فلسطینی‌ها علیه پروژۀ استعمار صهیونیستی با  "قیام البراق" در سال 1929 صورت گرفت که از آن زمان تاکنون ادامه دارد. 
 
یکی دیگر از زمینه‌های تاریخیِ مرتبط با بحران کنونی، "پاک‌سازیِ قومی فلسطین" در سال 1948 است و شامل اخراج اجباری فلسطینی‌ها به نوار غزه از روستاهایی می‌شود که برخی از شهرک‌های اسرائیلیِ هدفِ حمله در 7 اکتبر بر ویرانه‌های آن بنا شده بودند. این فلسطینی‌های ریشه‌کن‌شده بخشی از هفتصد و پنجاه هزار فلسطینی بودند که خانه‌های خود را از دست دادند و پناهنده شدند. 
 
پاک‌سازی قومی مورد توجه جهانیان قرار گرفت اما آن‌چنان که شایسته است، محکوم نشد. در نتیجه، اسرائیل همچنان به این ابزار متوسل شد تا از کنترل کامل فلسطین تاریخی با کمترین جمعیتِ بومی باقی‌مانده اطمینان یابد. این رخداد به اخراج سیصد هزار فلسطینی در طول جنگ 1967 و پس از آن و بیرون راندنِ بیش از ششصد هزار نفر از کرانۀ باختری، بیت‌المقدس و نوار غزه انجامید. 
 
اشغال کرانۀ باختری و نوار غزه توسط اسرائیل نیز از زمینۀ تاریخی برخوردار است. طی پنجاه سال گذشته، اشغالگران همواره به مجازات دسته‌جمعیِ فلسطینیان در این سرزمین‌ها پرداخته، آن‌ها را در معرض آزار و اذیت مستمر شهرک‌نشینان و نیروهای امنیتیِ اسرائیلی قرار داده و صدها هزار نفر را زندانی کرده‌اند. 
 
از زمان انتخاب دولت مسیحیِ بنیادگرای کنونی اسرائیل در نوامبر 2022، این سیاست‌های خشونت‌بار به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. تعداد فلسطینیان کشته، زخمی و دستگیر‌شده در کرانۀ باختریِ اشغالی به شدت افزایش یافته است. علاوه بر آن، سیاست های دولت اسرائیل در قبال اماکن مقدس مسیحیان و مسلمانان در اورشلیم نیز تهاجمی‌تر شده است. 
 
  بالاخره باید از زمینۀ تاریخی محاصرۀ 16 ساله غزه بگوییم که تقریباً نیمی از جمعیت آن را کودکان تشکیل می‌دهند. در سال 2018، سازمان ملل متحد هشدار داده بود که نوار غزه تا سال 2020 وضعیتی ناگوار خواهد یافت. 
 
  لازم به یادآوری است که محاصرۀ غزه در واکنش به انتخابات دموکراتیکی صورت گرفت که حماس پس از عقب‌نشینیِ یکجانبۀ اسرائیل از این منطقه آن را به پیروزی رساند. از همه مهم‌تر بازگشت به دهۀ 1990 است، زمانی که نوار غزه با سیم خاردار محاصره شد و پس از توافق اسلو همۀ راه‌های ارتباطی با کرانۀ باختری اشغالی و بیت المقدس شرقی از بین رفت. 
 
  انزوای غزه، حصارکشی و افزایش یهودیتِ کرانۀ باختری گواه روشنی بود از این که "توافق اسلو" از نظر اسرائیلی‌ها به معنای اشغال است و راه به صلح واقعی نمی‌یابد. 
 
  اسرائیل  ورود و خروج به محلۀ یهودی‌نشینِ غزه را کنترل می‌کرد و حتی بر نوع غذایی که وارد می‌شد نظارت داشت، به‌گونه‌ای که گاهی اوقات میزان غذا را به کالری مشخصی محدود می‌کرد. حماس با پرتاب موشک به مناطق غیرنظامی در اسرائیل به این محاصره واکنش نشان داد. 
 
  دولت اسرائیل مدعی است که این حملات با انگیزه ایدئولوژیکِ جنبش برای کشتار یهودیان بدون توجه به "ماجرای نکبت" و محاصرۀ غیرانسانی و وحشیانۀ دو میلیون نفر و ظلم به هم‌وطنان آ‌‌‌نها در سایر مناطق فلسطینِ تاریخی صورت گرفته‌ است. 
 
  حماس از بسیاری جهات تنها گروه فلسطینی بود که وعدۀ انتقام یا پاسخ به این سیاست‌ها را می‌داد، با این حال روشی که در پیش گرفته می‌تواند به نابودی خود دست‌کم در نوار غزه بیانجامد و بهانه‌ای برای سرکوب بیشتر مردم فلسطین باشد. 
 
  حملۀ 7اکتبر حماس به‌هیچ‌وجه قابل توجیه نیست، اما به این معنی هم نیست که زمینه و تفسیری ندارد. خبر بد این است که با وجود هزینه‌های انسانیِ فراوان، این تهاجم مهیب و خشونت‌بار، رویدادی نیست که قاعده بازی را تغییر دهد و مشخص نیست چه معنا و پیغامی برای آینده دارد؟ 
 
  اسرائیل کماکان دولتی است برآمده از جنبش استعماریِ شهرک‌نشین. این زمینۀ تاریخی کماکان بر دی‌ان‌ایِ سیاسی اسرائیل تأثیر می‌گذارد و ماهیت ایدئولوژیک آن را تعیین می‌کند. این بدان معناست که علی‌رغم اینکه اسرائیل خود را یگانه دموکراسیِ خاورمیانه می‌داند، فقط برای شهروندان یهودی وجه دموکراتیک دارد. 
 
  کشمکش داخلی در اسرائیل بین "دولت یهودا" (کشور آرمانیِ شهرک‌نشینان که می‌خواهند تئوکراتیک‌تر‌ و نژادپرست باشد) و دولت اسرائیل (که مایل به حفظ وضعیت موجود است و اسرائیل را تا 7 اکتبر به خود مشغول کرده)، باز به اوج خواهد رسید. اکنون نشانه‌هایی از بازگشت چنین وضعیتی وجود دارد.

  اسرائیل طبق اعلام نهادهای حقوق بشری همچنان دولت آپارتاید خواهد بود. در غزه نیز فلسطینی‌ها ناپدید نخواهند شد و به مبارزه برای آزادی ادامه خواهند داد. بسیاری از جوامع مدنی در کنار مردم می‌مانند اما دولت‌هایشان از اسرائیل حمایت می‌کنند و به مقاماتش مصونیت می‌بخشند. 
 
  برون‌رفت از این بحران تاریخی در گرو تغییر رژیم سیاسیِ اسرائیل است تا حقوق برابر را به ارمغان آورد و امکان بازگشت آوارگان فلسطینی را فراهم کند. اگر چنین نشود، چرخۀ خونریزی پایان نخواهد یافت.

ارسال به دوستان