عوض حیدرپور، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی به خبرآنلاین میگوید: «این وزیر علوم یا بهداشت فعلی میتوانند در کمیسیون آموزش و بهداشت مجلس، شورای علی بیمه یا در هیات دولت از حقوق پزشکان دفاع کنند؟ اگر خودم جای اینها بودم و هر روز این تعداد پزشک مهاجرت میکرد استعفا میدادم.»
مهاجرت نیروی انسانی متخصص از ایران اتفاق جدیدی نیست، سالهاست که درباره آن گفته و نوشته میشود، اما هرچه میگذرد شکل و شمایل جدید پیدا میکند، یعنی اگر تا دیروز خیلیها نگران مهاجرت رتبههای برتر کنکور بودند، یا مثلاً همه از جذب فارغالتحصیلان دانشگاههای ایران در دانشگاههای سایر کشورها صحبت میکردند، امروز همان خیلیها نگران مهاجرت دانشیارها یا استاد تمامهای دانشگاهها هستند، کسانیکه سالها نخبههای کنکوری زیر دستشان پرورش پیدا کردند و اگر جوانی مهاجرت میکرد دلها به بودن این استادان در دانشگاه و پرورش جوانی دیگر خوش بود که شاید او مهاجرت نکند.
اتفاق جدید این است که امروز همان منبع تجربه، آموزش، و پرورش نخبه دارد از ایران مهاجرت میکند، طوریکه عوض حیدرپور، متخصص بیهوشی و استاد دانشگاه به خبرآنلاین میگوید: «عدد و رقمهای مهاجرت وحشتناک است، ما هر هفته که سراغ یکی از همکاران را میگیریم با خبر میشویم مهاجرت کرده است.»
این نماینده سابق مجلس بیان میکند: «برای پزشکان پیامک ارسال میشود که اگر ۵۵ سال به بالا نداشته باشید بهراحتی در آلمان پذیرش میشوید، پزشکی که ۵۵ سال سن داشته باشد تقریباً ۲۰ سال تجربه کار دارد، آنوقت با مهاجرت آنها یک تجربه این چنینی بهراحتی گیر کشورهای دیگر میافتد.»
متن کامل این گفتوگو را در ادامه بخوانید.
*آقای دکتر این روزها درباره مهاجرت پزشکان زیاد شنیده میشود، نظر شما دراینباره چیست؟
متاسفانه وضعیتی در کشور حاکم شده که موجی از مهاجرت راه افتاده است و این موج به جامعه پزشکی هم کشیده شده، تقریباً ما هر روز میشنویم یک استاد یا دانشیار از دانشکدههای علوم پزشکی کشور به اروپا، کانادا و کشورهای حاشیه خلیج فارس مهاجرت کردند، وقتی این اخبار را میشنویم بغضمان میگیرد که چرا بزرگان پزشکی این کشور به جایی رسیدند که مهاجرت میکنند.
*دنبال پاسخ دادن به این چرایی بودهاید؟
وقتی از آنها سوال میپرسیم که چرا مهاجرت کردید پاسخ میدهند از ما که گذشته، ما بیشتر از شصت هفتاد سال سن داریم، بیشتر به امید آینده بهتر برای فرزندانمان مهاجرت میکنیم. هرچه توضیح میدهیم به هر حال آینده کشور بهتر از سایر کشورهای منطقه خواهد بود قبول نمیکنند، بیشتر به مسائلی میپردازند که جنبههای رفاهی دارد و دنبال امید به آینده بهتر برای فرزندانشان هستند.
یک استاد تمام دانشگاه در پزشکی که مهاجرت میکند کوهی از تجربه است، حتی شاهدیم پزشکان جوان که به خوبی آموزش دیدهاند هم مهاجرت میکنند، مهاجرت این گروهها ضرر اقتصادی ناشی از از دست دادن تجربه آنها به کشور وارد میکند، شاید هزینهای که برای پرورش این افراد از دوران مدرسه تا تخصص صرف میشود به ۱۰ میلیون دلار برسد و شما میبینید مهاجرتشان چه ضرری دارد، متاسفانه علاوه بر پزشکان پرستاران و لیسانسههای مامایی هم مهاجرت میکنند، بهترین نیروهای پیرا پزشکی با موج پزشکان دارند از کشور خارج میشوند، از نظر اقتصادی در چند سال اخیر ما بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار نیروی انسانی متخصص اعم از پزشک،پرستار،پیراپزشک تقدیم کشورهای بیگانه کردیم.
*بهنظر خودتان چرا این افراد برای مهاجرت کردن اقدام میکنند؟
من درخصوص پزشکان، بخشی از دلایل مهاجرت آنها را در اشکالات قانونی میبینم. مثلاً ما قانونی به نام هیات علمی تمام وقت جغرافیایی داریم، این قانون یعنی اینکه اگر کسی استاد دانشگاه شد از صبح تا آخر وقت باید در اختیار دانشگاه باشد و حق ندارد مطب داشته باشد یا اینکه خارج از مرکزی که در آنجا استخدام شده است کار کند، حتی بعضی مواقع آنقدر سختگیری میکنند که اجازه نمیدهند این پزشکان به دیگران نظر مشورتی بدهند؛ نمیشود به یک استاد دانشگاه گفت شما سی الی چهل سال حق نداری مطلب داشته باشی. ما نتوانستیم به وزرای بهداشت بگوییم که کرامت و تجربه این استادان گرانبها است و نمیشود سایر مراکز پزشکی را از نعمت وجود این پزشکان محروم کرد.
از طرفی هر روز مقررات سختتری میگذارند، مثلاً گفتهاند هر استاد دانشگاهی که میخواهد مرتبهاش از استادیاری به دانشیاری ارتقا پیدا کند حتما باید امتحانی بدهد که نشان میدهد این پزشک میتواند به انگلیسی سخنرانی کند.
یا مثلاً یکی از مشکلات دیگر معضل دستمزد است، بعضی مواقع پزشکان درخصوص دستمزدشان استدلال میکنند که ما تکریم نمیشویم و به ما بی احترامی میشود، مثلاً حق ویزیت یک پزشک متخصص در مطب کمتر از تکنسینی است که برای تعمیر آبگرمکن به خانه فردی میرود، پزشکان در این وضعیت احساس میکنند مورد بیحرمتی قرار گرفتهاند، روند امور در آینده همیشه بهتر میشود از اول انقلاب سطح همه چیز در کشور بالا رفته است اما آیا همانقدر سطح تکریم جامعه علمی، متخصص و پزشکان ما هم بالا رفته است؟ میبینیم که نرفته است. نتیجه این کارها این شده است که استاد تمام دانشگاهها و دانشیارها مهاجرت میکنند.
*نحوه برخورد با استادان دانشگاه چقدر روی مهاجرتشان تاثیر دارد، مثلاً بعد از حوادث سال گذشته، عدهای عدم همکاری دانشگاهها با برخی استادان را مربوط به حوادث آن سال میدانند، آیا چنین مواردی میتواند سببساز افزایش میل به مهاجرت شود؟
ما دوستدار انقلاب، جمهوری اسلامی و ایران اسلامی هستیم، اما اول مهر حتی در دانشگاه علوم پزشکی چند نفر (استاد) را بیرون کردند و راه ندادند. یک آدمهایی الان روسای دانشگاههای ما هستند که بهخاطر حرف یک استاد در سال گذشته، اول مهر امسال او را از دانشگاه بیرون میکنند، وقتی اینطور برخورد میکنید، پزشکی که فکر میکند فرزندش اینجا آینده ندارد و معتقد است تکریم نمیشود مهاجرت میکند.
*آماری از مهاجرت پزشکان دارید؟
عدد و رقمهای مهاجرت وحشتناک است، ما هر هفته که سراغ یکی از همکاران را میگیریم با خبر میشویم مهاجرت کرده است، سالی ۱۰ هزار نفر از مجموعه کادر پزشکی (پزشک،پرستار،ماما) از کشور مهاجرت میکنند. الان برای پزشکان پیامک ارسال میشود که اگر ۵۵ سال به بالا نداشته باشند به راحتی در آلمان پذیرش میشوند، پزشکی که ۵۵ سال سن داشته باشد تقریباً ۲۰ سال تجربه کار دارد، آنوقت یک تجربه این چنینی به راحتی گیر کشورهای دیگر میافتد.
*شما دلایل مهاجرت پزشکان را گفتید، بهنظرتان چرا انگیزهای برای رفع این دلایل وجود ندارد یا حداقل اینطور احساس میشود؟
شما فرض کنید اگر من به عنوان وزیر بهداشت وارد کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی شوم کسی نمیتواند در پاسخ حرفهای من حرفی بیربط بزند، اما آیا الان این وزیر علوم یا بهداشت فعلی میتوانند در کمیسیون آموزش و بهداشت مجلس از حقوق پزشکان دفاع کنند؟ آیا اینها توانایی دارند که در شورای عالی بیمه یا هیات دولت از حقوق پزشکان و استادان دانشگاه دفاع کنند؟ من مقصر را وزیر علوم و بهداشت و درمان میدانم، اگر خودم جای اینها بودم و هر روز این تعداد پزشک مهاجرت میکرد استعفا میدادم، این دلیل را برای استعفا مطرح میکردم که شرایطی فراهم است که من نمیتوانم استادان را در دانشگاه نگه دارم، حالا آقایان هرطور هست میخواهند پست و صندلیشان را نگه دارند.
*شما درباره کاهش امید به آینده در بخش سلامت بهعنوان یکی از دلایل مهاجرت جامعه پزشکی گفتید، این امید برای بیماران چهطور است آنها میتوانند امیدوار به بهبود باشند؟
چند روز قبل رئیس جمهور مجدد اعلام کرد که ۹۵ درصد از داروهای مورد نیاز کشور، در داخل ساخته میشود، بهنظرم ایشان با مفهوم ساخت دارو آشنا نیست، ما پودر داروها را در بشکههای ۱۰۰ کیلویی یا ۵۰ کیلویی وارد کشور میکنیم، بعد اینجا آن را فرموله میکنیم، یعنی با آب و مواد نگهدارنده ترکیب میکنیم، به قرص که تبدیل شد بستهبندی میکنیم و میفروشیم، حا آیا ادعای این چنینی درست است؟ به نظرم رئیسجمهور که از ساخت دارو اطلاع ندارد، این خبرها گزارشهایی هستند که از سازمان غذاودارو بهدست وزیر بهداشت و بعد بهدست رئیسجمهور میرسد، ایشان هم گزارش را عمومی اعلام میکند. امروز در بخشی از داروهایی که برای کشور و بیماران حیاتی هستند کمبود داریم که برای مردم خانه خراب کن شده است.
وزیر بهداشت مدتی قبل گفت که کودکان زیر ۷ سال باید رایگان درمان شوند، آقای وزیر شما که این حرف را به صورت تبلیغاتی میگویید اگر فردا روزی یک کودک به دلیل نداشتن پول درمان نشد چه؟ این شکلی اعتمادسازی میکنیم؟ نکته مهم در این سخنان این است که مردم و جامعه پزشکی را نسبت به آینده بخش سلامت بی اعتماد کردند و بی اعتماد میکنند.
*با توجه به موج مهاجرت پزشکان شما چه آیندهای را برای بهداشت و درمان کشور تصور میکنید؟ اینکه گفته میشود منجر به آوردن پزشک به ایران یا خروج مردم از کشور برای درمان میشود درست است؟
ببینید انقلاب که شروع شد تعداد شمارههای نظام پزشکی ۱۷ هزار شماره بود، اما امروز شمارههای نظام پزشکی به بالای ۱۷۰ هزار شماره رسیده است، لذا بعید میدانم منجر به آوردن پزشک از بیرون از کشور شود، اما با کمبود پزشک در برخی مناطق مواجه خواهیم شد، الان در برخی شهرهای کوچک کشور در مراکز تابع وزارت بهداشت پزشکی برای ساعات بعدازظهر و شب وجود ندارد، در برخی از خانههای بهداشت خدمات آنطورکه مورد انتظار برای مردم است انجام نمیشود. نکته بعد اینکه با توجه به مهاجرت استادان درجه اول، از نظر دانش و آموزش پزشکی و تجربهای که باید به دانشجویان پزشکی منتقل شود آسیبهای جدی میخوریم.
*مسئله تداوم تحریمها چقدر درباره مهاجرت پزشکان اثرگذار است؟
باید تلاش کنیم تحریمها برداشته شود، در اتاق عمل و داروخانهها بخش از داروهایی مورد نیاز نیستند، مثلاً در داروی وارفارین برای بیماران قلبی کمبود وجود دارد، تحریمها سبب شده بخشی از داروهای حیاتی مورد نیاز بیماران در اختیارشان قرار نگیرد، این موارد هم به افزایش میل به مهاجرت دامن میزند، یک جراح قلب وقتی متوجه میشود بیماری که عمل کرده دارویی مانند وارفارین ندارد خسته میشود. در خصوص داروهای بیهوشی مشکلی نداریم اما در اتاق عمل داروهای دیگری برای قلب، اعصاب و غدد نیاز داریم که به دلیل کمبودها کار ما را هم سختتر میکند.