منبع: اکونومیست
مصاحبهکننده : اکونومیست
تاریخ انتشار: ۱۷ مه ۲۰۲۳
مترجم: لیلا احمدی
➖➖➖➖➖➖➖➖
عصر ایران- هنریکیسینجر استراتژیستِ ارشد ایالات متحده، وزیر خارجه، مشاور امنیت ملی آمریکا (در دولتهای نیکسون و فورد) و مشاور رؤسای جمهور ایالات متحده است. او نقشی کلیدی در سیاست خارجی این کشور -بهویژه در دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰- و در کاهش تنشهای جنگ سرد بین ایالات متحدۀ آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی ایفا کرده است.
کیسینجر آلمانیتبار، پناهندۀ یهودی و گریخته از آلمان نازی است. از مهمترین توفیقات سیاسیِ او میتوان به این موارد اشاره کرد: ۱- مذاکرات پیرامونِ محدودسازی سلاحهای استراتژیک آمریکا و شوروی موسم به "پیمان سالت" (۱۹۶۹ تا ۱۹۷۲) ، ۲- برقراری رابطۀ میان ایالات متحدۀ آمریکا و چین با اجرای سیاست معروف به "دیپلماسی پینگ پنگ" (۱۹۷۲) و ۳-نقشآفرینی در "خاتمۀ بحران ویتنام" که به دریافت جایزۀ صلح نوبل منجر شد (۱۹۷۳)
در سال ۱۹۷۷ "مدال آزادی ریاستجمهوری" به او اعطا شد و در سال ۱۹۷۳ نیز بهدلیل تلاشهای دپیلماتیک برای وقوع آتشبس در ویتنام "جایزۀ صلح نوبل" گرفت.
کیسینجر تألیفات بسیاری در حوزۀ تاریخ دیپلماتیک و روابط بینالملل دارد و از مهمترین استراتژیستهای ایالاتمتحده است.
➖➖➖➖➖➖➖➖
مقامات پکن به این نتیجه رسیدهاند که آمریکا برای ضعیف کردنِ چین دست به هر کاری خواهد زد. رهبران واشنگتن نیز قاطعانه بر این باورند که چین تمهیداتی برای جانشینی ایالات متحده به عنوان قدرت برتر جهانی دارد.
این گفتوگوی تحلیلی به همین تقابل فزاینده و برنامهای برای اجتناب از وقوع جنگِ ابرقدرتها میپردازد. برای گفتوگو به طبقۀ سیوسومِ ساختمان آرتدکو در مرکز شهر منهتن رفتیم تا با ایشان دیدار کنیم.
او 27 ماه مه 100 ساله شد و هیچکس در قید حیات نیست که بیش از او تجربۀ روابط بینالملل داشته باشد. او دانشآموخته و پژوهشگر سیاسیِ دانشگاه هاروارد با درجۀ دکتری است و سالها در کسوت مشاور امنیت ملی آمریکا و وزیر امور خارجه خدمت کرده است. در چهل و شش سال گذشته نیز همواره به عنوان مشاور سیاسیِ رؤسای جمهور حضور داشته و در مذاکره با فرمانروایان توتالیتر جهان نقشآفرین بوده است.
اکونومیست در پایان ماه آوریل بیش از هشت ساعت با این سیاستمدار سالخورده دربارۀ "رقابت مسالمتآمیز چین و آمریکا و پرهیز از جنگ" گفتوگو کرد.
کیسینجر این روزها بسیار دلنگران است. میگوید: «هر دو طرف خود را متقاعد کردهاند که طرف مقابلشان خطری استراتژیک محسوب میشود. ما در مسیر رویاروییِ قدرتهای بزرگ هستیم.»
خمیده است و به سختی راه میرود، اما هنوز ذهن هشیار و دقیقی دارد. با همان بینشی که در آثار جدیدش -در باب هوش مصنوعی و ماهیت معاهدات جهانی- به چشم میخورد، بیشتر علاقهمند به آینده است و سعی میکند کمتر در گذشته سیر کند.
کیسینجر از تشدید رقابت چین و آمریکا به بهانۀ تفوق فنی و اقتصادی نگران است. نگران این است که روسیه در مدار چین فرو برود و جنگ بر جناح شرقی اروپا سایه بیندازد و بیم آن دارد که هوش مصنوعی در شرف تقویتِ رقابت چین و آمریکا باشد.
در سراسر جهان، موازنۀ قوا و اساس فناورانۀ جنگ با چنان تنوع و شتابی در حال دگرگونی است که کشورها را از اتخاذ هر اصل ثابتی -که بتوان بر آن اساس نظم برقرار کرد-، ناتوان میسازد. اگر حکومتها نتوانند به نظم ثابت و کارگشایی برسند، ممکن است به زور متوسل شوند.
«ما در شرایط کلاسیکِ قبل از جنگ جهانی قرار داریم، شرایطی که در آن هیچیک از طرفین حاشیۀ سود چندان و امتیاز سیاسیِ قابل توجهی ندارند و هرگونه اختلال و برهمزدن تعادل میتواند عواقب فاجعهباری داشته باشد.»
برخی منتقدان به خاطر نحوۀ نقشآفرینی در جنگ ویتنام او را به عنوان سیاستمداری جنگطلب نکوهش میکنند. کیسینجر اما چهرهای بحثبرانگیز و قطبیکننده در سیاست آمریکاست. او اجتناب از درگیری بین قدرتهای بزرگ را محور کار خود میداند.
کیسینجر قتلعام عظیم آلمان نازی و مرگ ۱۳ خویشاوند نزدیک در جریان هولوکاست را از سر گذرانده و به این نتیجه رسیده که تنها راه اجتناب از درگیریهای ویرانگر، اتخاذ مجدانۀ نوعی دیپلماسی است که بهنحوی ایدهآل با ارزشهای مشترک هماهنگ باشد.
"نزاع ویرانگرانۀ دولتها مشکلی است که باید حل شود و من همۀ عمر را صرف مقابله با آن کردهام." از نظر او امروزه سرنوشت بشریت به این بستگی دارد که آمریکا و چین بتوانند با هم کنار بیایند. او معتقد است که پیشرفت شتابان هوش مصنوعی فقط پنج تا ده سال به ابرقدرتها فرصت میدهد تا راهی بیابند.
کیسینجر چند توصیۀ اساسی به رهبران کشورها دارد: «بیرحمانه و باقاطعیت جایگاهتان را تعریف کنید. با همین روحیه، نقطۀ شروعِ اجتناب از جنگ، تحلیل تبوتابِ فزایندۀ چین است. او بهرغم شهرت آشتیجویانه در مذاکرات با دولت پکن اذعان میکند بسیاری از متفکران چینی معتقدند آمریکا در شیب نزولی قرار گرفته و باید توجه داشته باشیم «بر اثر تحول تاریخی، آنها در نهایت جای ما را خواهند گرفت».
به نظر او رهبر چین از مواضع سیاستگذاران غربی دربارۀ "نظم جهانیِ مبتنی بر قواعد تعریفشده" خشمگین است چراکه به نظر آنها مراد از این نظم، قوانین آمریکا و نظم آمریکایی است.
حاکمان چین از معاملۀ مهربانانه و تحقیرآمیز غربیها و اعطای امتیازات به چین –درصورت اتخاذ رفتار مناسب- احساس حقارت میکنند. یقیناً فکر میکنند این امتیازات باید -بهعنوان ابرقدرتی در حال ظهور- حق آنها باشد. در واقع برخی در چین گمان میکنند آمریکا هرگز با آنها رفتاری برابر نخواهد داشت و احمقانه است تصور کنیم چنین چیزی ممکن است پدید آید.
کیسینجر نسبت به تفسیر نادرست جاه طلبیهای چین هم هشدار میدهد. «در واشنگتن میگویند چین خواهان سلطه بر جهان است... پاسخ این است که آنها [در چین] میخواهند قدرتمند باشند». او میگوید: «آنها به معنای هیتلری خواهان سلطه بر جهان نیستند. آنها چنین نگاهی به نظم جهانی ندارند و هرگز نداشتهاند.»
کیسینجر میگوید در آلمان نازی جنگ اجتنابناپذیر بود زیرا آدولف هیتلر به آن نیاز داشت، اما چین متفاوت است. او با بسیاری از رهبران چین، -از مائوتسهتونگ تا دیگران- ملاقات کرده و در تعهد ایدئولوژیک آنها تردیدی ندارد، اما این تعهد عمیقاً با منافع و قابلیتهای کشورشان به هم آمیخته است.
کیسینجر سیستم چین را بیشتر کنفوسیوسی میداند تا مارکسیستی. این سیستم به رهبران چین میآموزد به حداکثر قدرتی که کشورشان قادر است دست یابند و در پی این باشند که براساس دستاوردهایشان مورد احترام قرار گیرند.
رهبران چینی میخواهند در عرصۀ بینالملل داور و تصمیمگیرندۀ نهایی در قبال منافعشان باشند. اما اگر آنها به نوعی برتری دست یابند که واقعاً بتوان آن را به کار گرفت، آیا آن را به نقطۀ تحمیل فرهنگ چینی مبدل خواهند کرد؟ نمیدانم و معتقدم این به عهدۀ ماست که با آمیزهای از دیپلماسی و زورمداری از به وجود آمدن این وضعیت جلوگیری کنیم.
یکی از واکنشهای طبیعی آمریکا به چالش جاهطلبی چین، بررسی ماهیت این جاهطلبی است تا راهی برای موازنۀ قدرتها ایجاد شود. واکنش دیگر گفتگوی دائم بین چین و آمریکا است. چین در تلاش است تا نقشی جهانی ایفا کند. ما نیز باید در هر مرحله بسنجیم که آیا نقشهای استراتژیک با هم سازگارند یا خیر. اگر این قابلیت در کار نباشد، بحث زورمداری مطرح خواهد شد.
آیا امکان همزیستیِ چین و ایالات متحده بدون مخاطرۀ جنگ همهجانبه وجود دارد؟ این مخاطره وجود دارد. اگر توفیقی در مذاکره حاصل شود، تضمینشده نیست و ممکن است با شکست مواجه شود. بنابراین باید از نظر نظامی بسیار قدرتمند باشیم.
ادامه دارد