مسیر طولانی آخرین سفر رضا شاه در ایران؛ در گرمای بندرعباس به او یخ هدیه دادند/ چه شد که او سر از جزیره موریس درآورد (فیلم)
آخرین سفر رضا شاه در ایران که منجر به خروج و تبعید او شد، سفر کوتاه و بیدردسری نبود. شاید جالب باشد بدانید اصلا مقصد سفر او جزیره موریس نبود.
عصر ایران-آخرین سفر رضا شاه در ایران که منجر به خروج و تبعید او شد، سفر کوتاه و بیدردسری نبود. شاید جالب باشد بدانید اصلا مقصد سفر او جزیره موریس نبود و قرار بود به جای دیگری برود. اما چه شد که رضاه شاه سر از جزیره موریس درآورد؟ این ویدئو را با روایت مهرداد خدیر ببینید تا بیشتر درباره این موضوع بدانید.
بجز یک نکته (همان هدیه دادن یخ)بقیه را شنیده و خوانده بودم.البته خیلی خلاصه گفتید.میتونستید اشاره کنید که با خودشون دوتا اتومبیل نو هم برده بودندچون فکر میکردند دارند برای تفریح تا اخر عمر می روند.
عصر ایران
خدا را شکر که برای شما که از موارد دیگر اطلاع داشتید هم نکته تازهای داشت و همین مصداق یک نکته از این معنی میتواند باشد.
جایی از قلم دکتر عضدی خواندم که بندر عباس که میرسند قلم و کاغذ درخواست میکنم. و نامه ای به محمد رضا مینویسند که به اوضاع بنادر جنوب بیشتر رسیدگی شود و مشکلات آب انبار ها و شیوع انگل پیوک و بیماریهای عفونی به دلیل آب غیر بهداشتی را یادآور میکنند
درود بر جناب خدیر .عالی!! ولی نفرمودید که سروصدای چند نماینده وتبلیغات شدید رادیوهای مسکو ولندن وحتی رادیوبرلن در مورد بردن جواهرات از ایران توسط رضاشاه کذب بود
مطلب به این مهمی را فقط به یخ ربط دادین، پیشنهاد میکنم خاطرات علم را هم بخونید
عصر ایران
در سالنامه دنیا سال 1344 یعنی 13 سال قبل از پیروزی انقلاب 1357 و در خاطرات محمود جم که به اتفاق پسرش فریدون جم که مدتی داماد رضاشاه هم بوده و هر دو در بندعباس بودهاند به تفصیل به این موضوع اشاره شده. نخستوزیر و وزیر دربار سابق نوشته است: به مجردی که به حضور رسیدند مقدار زیادی یخ تقدیم حضور کردند. رضاشاه اشک شوق ریخت و به قدری خوش حال شد که تصمیم به پرداخت انعام به آورنده یخ گرفت. به من فرمودند: آیا 50 سکه پهلوی طلا به آورنده یخ بدهم کافی است؟ اجازه یافتم تا درباره هویت آورنده یخ تحقیق کنم.
بعد با توجه به صحبت با فرزندش فریدون متوجه می شود گلهداری سرمایهدار مقیم بندرعباس است و شاه را از سکه دادن منصرف می کند و خود متنی می نویسد و رضاشاه امضا می کند تا بعدا در تهران خدمت او جبران شود و باقی ماجرا که توضیح داده شده....
50 سکه طلا در قبال یخ به نظر مهم آمد و نقل شد. درباره رضاشاه چرا به خاطرات پدر و پسر جم که در بندرعباس بوده اند و یکی با او سوار کشتی شد استناد نکنیم و سراغ اسدالله علم برویم؟ از خاطرات علم هم البته در موارد دیگر استفاده می شود. ولی چون در دسترس است و بسیار هم نقل می شود سراغ خاطرات کمتر گفته شده رفته ایم.
خدا را شکر که برای شما که از موارد دیگر اطلاع داشتید هم نکته تازهای داشت و همین مصداق یک نکته از این معنی میتواند باشد.
در سالنامه دنیا سال 1344 یعنی 13 سال قبل از پیروزی انقلاب 1357 و در خاطرات محمود جم که به اتفاق پسرش فریدون جم که مدتی داماد رضاشاه هم بوده و هر دو در بندعباس بودهاند به تفصیل به این موضوع اشاره شده. نخستوزیر و وزیر دربار سابق نوشته است: به مجردی که به حضور رسیدند مقدار زیادی یخ تقدیم حضور کردند. رضاشاه اشک شوق ریخت و به قدری خوش حال شد که تصمیم به پرداخت انعام به آورنده یخ گرفت. به من فرمودند: آیا 50 سکه پهلوی طلا به آورنده یخ بدهم کافی است؟ اجازه یافتم تا درباره هویت آورنده یخ تحقیق کنم.
بعد با توجه به صحبت با فرزندش فریدون متوجه می شود گلهداری سرمایهدار مقیم بندرعباس است و شاه را از سکه دادن منصرف می کند و خود متنی می نویسد و رضاشاه امضا می کند تا بعدا در تهران خدمت او جبران شود و باقی ماجرا که توضیح داده شده....
50 سکه طلا در قبال یخ به نظر مهم آمد و نقل شد. درباره رضاشاه چرا به خاطرات پدر و پسر جم که در بندرعباس بوده اند و یکی با او سوار کشتی شد استناد نکنیم و سراغ اسدالله علم برویم؟ از خاطرات علم هم البته در موارد دیگر استفاده می شود. ولی چون در دسترس است و بسیار هم نقل می شود سراغ خاطرات کمتر گفته شده رفته ایم.