ایران نوشت: «گیلان ما پیر شده. میدانی چرا؟ برای اینکه جوانان از اینجا میروند و پیرها ساکنش میشوند. اگر در همین شهر ما قدم بزنی و با آدمها حرف بزنی، میبینی که بیشتر جاها در تسخیر پیرهاست و سالمندان زیادی ساکن این شهر هستند و جوانان زیادی هم مهاجرت کردهاند.» اینها حرفهای یک مرد ساکن شهر رشت در استان گیلان است. استانی که این روزها به پیرترین استان کشور هم معروف شده و کارشناسان میگویند ۱۵ درصد جمعیت این خطه بالای ۶۰ سال سن دارند.
یک روز گرم تابستانی در یک شهر استان گیلان در هوایی آغشته به عطر سبزیهای تازه به نزدیکی شنبه بازار میرسم. بازاری پر از طبق سبزیهای تازه؛ سیر، ترب، ریحان و دیگر سبزیجات خوش آب و رنگ. سمت دیگر خیابان مغازههای صیادی را میبینم با آن چکمههای بلند آویزان از سر درشان. راستی چه کسی است که به این شهر ساحلی آمده باشد و از شنبه بازارش رد نشده باشد. هرچند محلیها میگویند مدتی است این بازار در گوشهای دیگر از شهر برپا میشود، اما اسم شنبه بازار برای همیشه روی آن مانده. میگویند شنبه بازار قدیمی این شهر زیبا روزی قلب تجاری و مرکز اتفاقات اقتصادی و فرهنگی این شهر بوده. اما امروز آنچه میبینیم، صبحها محل کسب و کار صیادان و دکهداران است و عصرها هم محل تجمع بازنشستگان و سالمندان. مثل گوشه گوشه دیگر شهر که بازنشسته میبینی و پیر وسالمند و...
مرد استکان کمرباریک را در دستانش میفشارد و مثل یک کارشناس زبده برایم از شرایط این روزهای گیلان میگوید: «ما اسم شهرهای خودمان را گذاشتهایم پیرسرا. شهرهای گیلان دیگر برای جوانان جذابیتی ندارد و هرچه پیر است، به شهرهای ما میآید و تازه بار هم به شهرهای ما اضافه میکنند، خیلیهایشان حتی توان زندگی مستقل ندارند و پرستار میگیرند اما اصرار دارند اینجا زندگی کنند اما جوانان به جایش میروند یا اگر میخواهند بچهدار شوند، به شهرهای دیگر مهاجرت میکنند. آنهایی که هستند هم میل به بچهدار شدن ندارند یا زود طلاق میگیرند.
همه اینها باید بررسی شود تا ببینند چه بر سر جوانان ما آمده. روستاها هم که دیگر کاملاً خالی از جمعیت شده. جوانان از روستاها میروند و دیگر برنمیگردند. نمیتوانیم بگوییم روستاها مهم نیستند، خالی شدن روستاها خودش به همه چیز لطمه میزند. مسأله اقتصادی هم هست چون برای ماندن جمعیت در روستا و چه شهر مسأله اقتصادی بسیار مهم است و معمولاً روستاهایی خالی میشوند که توان روستاییهایشان ضعیف است و جمعیتشان را از دست میدهند.»
مرد دیگر هم حرفهای دوستش را ادامه میدهد: «سالها پیش اشتغال و صید و صیادی در شهر ما آنقدر پررونق بود که نیروی کار کم میآمد و خیلیها از شهرهای اطراف استان اردبیل و خلخال برای کار به اینجا میآمدند؛ موقتی و فصلی. شبها همین جا در قهوهخانهها میخوابیدند. توی همین چایخانه هم با فرهنگ مردم گیلان آشنا میشدند. اما الان فقط گیلان برای پیرها گویی جاذبه دارد و کسی نمیآید اینجا که کسب و کار راه بیندازد یا هر کس بچه دارد، میرود بچهاش را جای دیگر بزرگ میکند در حالی که فرهنگ گیلان فرهنگ غنی و بالایی است.»
سراغ چند نفر از سالمندانی میروم که این روزها شهرهای گیلان را برای زندگی انتخاب کردهاند. آقامرتضی و مرجان خانم وقتی پیر شدند، تصمیم گرفتند تهران را برای همیشه ترک کنند. مرجان خانم وقتی 13 ساله بود، با آقامرتضی ازدواج کرد و از آبکنار روستای آبا و اجدادیاش در نزدیکی بندر انزلی به تهران آمد. اما در 60 سالگی مرجان خانم و 70 سالگی آقا مرتضی دیگر نیازی نمیدیدند در تهران زندگی کنند و کجا بهتر از شهر کوچک خوش آب و هوای نزدیک روستای آبا و اجدادی مرجان خانم؟ مدت کمی از مهاجرت آنها به گیلان نگذشته بود که مرجان خانم خواهر 70 سالهاش شوکت خانم را هم تشویق کرد که به این شهر کوچک بیاید و به او توصیه کرد که آب و هوای تهران دیگر برای سن و سالش مناسب نیست و اینجا هم فامیل دارد و همگی دور هم خوشند.
شوکت خانم اما گفت از سه تا بچهاش در تهران دور میشود و دیگر کسی نیست تا کارهایش را بکند. اما خواهرش به او وعده داد که آنها تنهایش نمیگذارند و همین طور هم شد. الان شوکت خانم به کمک آنها و دیگر اقوام در گیلان زندگی میکند، کلی راضی و خوشحال است و همین روزها دارد خاله 80 سالهاش را تشویق میکند که او هم برای خودش در اینجا خانه کوچکی دست و پا کند تا همه دور هم باشند.
گیلان پیر اما خوش آب و هوا
آرمین صافی، فعال محیط زیست در گیلان هم با اشاره به موضوع پیرشدن جمعیت در گیلان میگوید: «گیلان با ۱۵ درصد جمعیت سالخورده، سالمندترین استان کشور به شمار میرود، این خطه تقریباً در یک دهه اخیر به طور متوالی رتبه نخست پیری را به خود اختصاص داده. ضمن آنکه تک فرزندی دلیل اصلی پیری جمعیت استان گیلان به حساب میآید. عوامل دیگری هم به این موضوع دامن زده. مسائلی مثل مهاجرت در گیلان که در سالهای اخیر در این استان خیلی جدی بوده اما چندان دیده نشده.
روستاهای زیادی در گیلان خالی از سکنه شدهاند. زمینهای زیادی توسط غیربومیان خریداری شده و درصد کمی در این زمینها ساکن شدهاند. آدمهایی که مدام میآیند و میروند و ساکن دائمی استان نیستند مثلاً در شهرستان رشت، لاهیجان و بندرانزلی این مسأله خیلی زیاد دیده میشود. خیلی از محلیها دوباره تصمیم گرفتهاند به محل زندگی اصلیشان برگردند و گویا امکانات گیلان برایشان کافی است و از آن سو جوانان هم تصمیم گرفتهاند گیلان را ترک کنند چرا که کار و امکانات مناسبی برایشان مهیا نبوده.
داستان مهاجرت اقلیمی به گیلان هم در سالهای اخیر بسیار جدی بوده. مثلاً از استانهایی که مشکل آب و گرد و غبار دارند، عدهای زمین خریدهاند و تعدادی هم ساکن هستند. هنوز آمار دقیق و قابل استنادی درباره مهاجرت وجود ندارد ولی مرکز آمار اعلام کرده در دو دهه 1375 تا 1385 و نیز 1385 تا 1395 در هر دهه 12 میلیون نفر و جمعاً 24 میلیون نفر جابهجا شده و مهاجرت کردهاند. حدود 70 درصد مهاجرتها از روستا به شهر و 30 درصد نیز مهاجرت از شهرهای استان به شهرهای بزرگتر بوده است.»
به گفته او، وقتی گیلان خالی از جمعیت میشود بسیاری از زمینهایش هم رها میشود و این اراضی مستعد فرسوده میشود و یکی از چالشهای جدی برای گیلان همین بحث فرسایش است. در نهایت آنکه همه این تغییرات تشدید فقر را در روستاهای استان به دنبال دارد و روستاییان مجبور میشوند به روستاهای مجاور یا شهرهای نزدیک پناه ببرند و همین مسأله حاشیهنشینی را زیاد میکند. بیکاری و افزایش تحصیلات جوانان همه در مهاجرت روستاهای گیلان مؤثر بوده. جوانانی که برای یافتن شغل و زندگی بهتر روستای آبا و اجدادیشان را رها کرده و به جایی دیگر رفتهاند و پیرها را جا گذاشتهاند.»