عصر ایران- به مناسبت نخستین سالگرد درگذشت امیرهوشنگ ابتهاج (ه.ا.سایه) دو قطعه موسیقی در قالب دو موزیک ویدیو یا نماهنگ و یک دکلمه در خانه ارغوان اجرا شدند و اکنون برای نخستین بار منتشر میشوند.
این دو قطعه را دو هنرمند در اولین شب سالگرد سایه به یاد او و در کنار درخت ارغوان اجرا و ضبط کردهاند.
آهنگسازی و تنظیم اثر اول-«پاییز»- بر روی یکی از غزلهای کتاب سیاهمشق سایه بر عهده پویان نظیفی بوده است و تنظیم و اجرای دومی و این هم بر روی یکی از اشعار نو سایه با نام «شبگیر»از کتاب تاسیان با مصطفی خطیب.
در این قطعات هنرمندان جوانی مشارکت داشته اند که در کنار سازندگان اجرای قطعات عاشقانه و همدلانه و دوستانه اجرای سازها و آواز را بر عهده داشتند. کاوه کلهرنیا نوازنده عود، محمد اطهری نوازنده کمانچه، فرشید شکری نوازنده تمبک، بندیر و دف، ایمان خاکساری نوازنده سنتور و محمود صالحی به عنوان خواننده در کنار پویان نظیفی نوازنده تار و بمتار و آهنگساز تصنیف پاییز و مصطفی خطیب نوازنده تار و بمتار و آهنگساز قطعه شبگیر حضور داشتهاند.
علی مغازهای -طراح و تهیه کننده و کارگردان این مجموعه- اجرا و ضبط این دو اثر موسیقی را یک رویداد ویژه و اتفاق مهم تاریخی میداند که میتواند در تاریخ امروز ما ماندگار و معنادار شود.
او دربارۀ ویژگیها و چگونگی ساخت و تولید این قطعات به عصر ایران میگوید:
سال گذشته دو دوست هنرمندم -که همچون هر ایرانی و هر هنرمندی متاثر از درگذشت سایه بودند- در گفت و گو با من هر یک جداگانه از عزم خود برای ساختن یک تصنیف روی اشعار سایه خبر دادند. بعد از گپ و گفتی جدی و با تشویق و اصرار من هر دو هنرمند ساخت و تکمیل و تنظیم کار خود را با جدیت آغاز کردند. پس از اینکه اجرای اولیه دو قطعه را از این دو شنیدم، طرح و ایدهای در ذهن خودم به گردش درآمد. این ایده که دو تصنیف یا دو قطعه را به مناسبت اولین شب سالگرد سایه اجرا و این کار را به یک رسم و آیین سالانه بدل کنیم. یعنی بتوانیم هر سال چنین کارهایی را تولید و در کنار مزار سایه یا در نقطهای دیگر به شکل اجراهای زنده به علاقمندان ارایه دهیم. این گونه شد که با همکاری و همفکری، گروه را تشکیل دادیم. قطعات با دقت توسط آهنگسازان تنظیم شدند و تمرینهای فشرده و همدلانه و عاشقانۀ اعضای گروه آغاز شد.
مغازه ای در توضیح روند ماجرا ادامه داد: اوایل خرداد که با یلدا ابتهاج دربارۀ چگونگی برگزاری مراسم سالگرد صحبت میکردیم، من این طرح را به عنوان یک حرکت هنری و فرهنگی جدی با او در میان گذاشتم و یلدا هم که همیشه شیفته کارهای هنری و بهویژه انجام کارهای موسیقی جوانان است، بسیار استقبال کرد و همان اوایل ورود به ایران در منزل من قراری با دوستان گذاشتیم تا چارچوب اصلی آثار را به اتفاق بشنویم و ببینیم و در همان جلسه او هم از کارها و هم از اصل ایده کاملاً راضی بود طوری که رفتهرفته گویی خودش هم عضوی از گروه شد. یکروز در جاده و در مسیر بازگشت از یک سفر بودیم، بعد از تماسی که با دوستان گروه برای پیگیری و اطلاع از پیشرفت تمرینها داشتم، به من گفت "دیدن این شور و شوق تمرین در بچهها من را به یاد دوران فعالیت گروههای شیدا و عارف و دوران چاووش میاندازد" و من هم فوراً برای دلگرم کردن گروه همین حرف را در حین تمرینشان به بچهها منعکس کردم.
در پی برخی ملاحظات روز به پیشنهاد علی دهباشی سردبیر و مدیر مجلههای مخارا و سمرقند، به جای یک اجرای عمومی، خانه ارغوان را به عنوان محل اجرا و ضبط انتخاب کردیم و پس از پیگیری و مذاکراتی با مهندس گرشاسبی مدیرعامل شرکت سیمان تهران،با همراهی صمیمانه ایشان و هیات مدیره و کلیه کارکنان آن شرکت و همچنین همراهی و یاری مدیریت و پرسنل شرکت سیمان هگمتان، این قطعات در یک شب در کنار درخت ارغوان سایه اجرا و ضبط شدند و جا دارد همینجا هم از حمایتهای ایشان و مجموعه سیمان تهران قدردانی کنیم.
همچنین قرار بود در مراسم سالگرد سایه به تاریخ ۱۸ مردادماه در خانه اندیشمندان نسخهای از این ویدیوها را پخش و از اعضای گروه تجلیل کنیم و چنین هم شد. و اکنون این ویدیوها با کیفیت عالی صدا و تصویر برای انتشار عمومی آماده شدهاند که پیشکشی هستند برای هنر و ادب و فرهنگ و مردم شریف ایران و سندی برای تاریخ امروز ما.
باورمان این است که اجرا و ضبط این دو اثر آنهم با این کیفیت یک اتفاق مهم تاریخی است چرا که خانهای که بیشتر بزرگان موسیقی و ادبیات ایران و فرهنگ و تاریخ ایران در آن آمد و شد داشتند، به مدت چهار دهه هیچ اثری از آن لحظات و دقایق و احوالات را به خود ندیده بود و امروز این گروه موسیقی و این جمع توانست بار دیگر طنینانداز موسیقی و شعر و ادبیات در خانه ارغوان سایه شوند.
حالتی که یادآور عشق و شور و شوق هنرمندان برجسته موسیقی ایران در آن دوره بود. از جمله رفتگانی چون محمدرضا لطفی و پرویز مشکاتیان و همچنین هنرمندان ارزشمندی چون حسین علیزاده و علیاکبر شکارچی و دیگر اعضای چاووش که عمرشان دراز باد.
من گمان دارم این یکی از آرزوها یا در واقع امیدواریهای سایه بود که میرسد روزی که هنرمندان نسلی دیگر با یاد استادان و بزرگان و پیشگامان موسیقی و هنر و ادبیات نسلهای پیشین ایران، بیایند و در این خانه با همان حال و اشتیاق دور هم جمع شوند و تلاش کنند روزهای درخشان فرهنگ و هنر ایران را زنده و احیا کنند و امروز ما توانستیم در حضور جمع کوچکی از یاران و دوستداران و خانواده سایه در کنار ارغوان او، چنین آرزو و امیدی را تحقق ببخشیم و باشد که تداوم هم بیابد.
در حال حاضر من امیدوارم بتوانیم این دو قطعه را همراه با چند تصنیف و قطعه دیگر بر روی اشعار استاد ابتهاج در شکل آلبوم تولید و منتشر کنیم و مهم تر اینکه آرزومندم فعالیت این گروه بتواند با نام گروه موسیقی «سایه» ادامه داشته باشد و این هنرمندان بتوانند در کنار هم با در نظر داشتن احوال و نیاز جامعه در سطح حرفهای و با رعایت استانداردها و کیفیت مطلوب زیباییشناسانه موسیقی ایرانی به تولید آثار بیشتری بپردازند.
همچنین امیدواریم بتوانیم این حرکت را در سالهای آینده به یک برنامه فرهنگی- هنری ثابت سالانه تبدیل کنیم تا هر ساله کارهایی از این دست توسط هنرمندان سرتاسر ایران با کیفیت بالا تولید و ارایه شوند چرا که جای خالی چنین برنامههایی در سطح ملی بسیار نمایان است و آشکارا میبینیم تولید کارهای هنری مستقل روز به روز با مشکلات بیشتری مواجه میشوند و تراز تولید آثار موسیقی بسیار پایین آمده است.
باز نکته بسیار پراهمیت در تمام مراحل کار که لازم است گفته شود، یاری و حضور ارزشمند و معنادار یلدا ابتهاج در کنارمان بود. بیشک بچههای گروه پس از حضور او در برخی جلسات تمرین با انرژی بیشتر و دلگرمی افزونتری کار را ادامه دادند و شک ندارم که اگر او در کنار این جمع نبود این کارها با این کیفیت و در این مدت کوتاه به سرانجام نمیرسید.
اما یک اجرای ویژه دیگری هم در همین شب در کنار ارغوان داشتیم که به دکلمه زیبا و فوقالعاده تاثیرگذاری از «آوا زابلی» دختربچهای از شهر سیسخت اختصاص داشت. دخترک زیبایی که خود را آوا دختری از پای دنای سپیدبال معرفی و شعر ارغوان سایه را در پای همان ارغوان با کیفیتی کممانند اجرا کرد.
در بخش تولید ویدیوهای این اجراها در کنار من، هنرمندانی چون عباس حسینزاده به همراه تیم خود فیلمبرداری قطعات و رضا فرهادی صدابرداری زنده و میکس و مسترینگ کارها را برعهده داشتند که کیفیت کارشان محصول سالها رفاقت و نگاه فرهنگی و هنری عمیقشان است و من همیشه قدردانشان هستم.