عصر ایران؛ سروش بامداد- شمارۀ اردیبهشت ماهنامۀ تجربه را در حالی معرفی میکنیم که هم این ماه بهاری و کتابی و فرهنگی رو به پایان است و هم به قاعده شمارۀ خرداد مجله با توجه به نظم مثالزدنی آن در انتشار و عرضه این هفته روی دکه میآید و در پیشخوان کتابفروشیها هم قرار میگیرد. (از طریق کیوسکهای آنلاین هم قابل تهیه است). با این حال تجربه از آن دست نشریات است که کهنه نمیشود چه رسد به این که شمارۀ فعلی همچنان روی دکه باشد.
تجربه به یاد کارگردان فقید کیومرث پوراحمد پرونده پر وپیمانی ارایه کرده و از زبان دکتر نجل رحیم -مغزپژوه- نوشته: این خودکُشی نباید ناامیدمان کند. باید امید بدهد برای یک زندگی بهتر و یک زیست انسانیتر.
نوشتهها درباره کارگردان فقید طبعا با حیرت و حسرت همراه است و در این میان آنچه مهدی باقربیگی ایفاگر نقش مجید در قصههای مجید گفته تاثیرگذارتر از همه است. خاصه آنجا که میگوید:
میگفت: آقا مهدی، خیلی عرصه برایم تنگ شده. دوست دارم خودم را به کار مشغول کنم. میدانم کمبودم به کار مربوط میشود و باید مشغول شوم. برای همین اگر واقعا مشغول کاری بود ما سال های سال می توانستیم از ایشان استفاده کنیم.
مجید قصههای مجید همچنین گفته است: سالها و دههها طول میکشد تا کسی بتواند مانند خدمتی که کیومرث پوراحمد به لهجه و فرهنگ اصفهان و ایران کرده را انجام دهد. کافی است دید مردم ایران نسبت به اصفهانیها را قبل و بعد از سریال قصههای مجید با هم مقایسه کنید. یک روز پرسیدم چرا فقط سراغ کوچههای قدیمی می روید؟ پاسخ داد: چند سال بعد متوجه میشوی و حالا که آن کوچه ها با طاقهای قدیمی نیست سریال قصههای مجید سندی است تا بدانیم شهرمان چه بوده و چه شده.
با این سخنان طبعا این انتظار شکل میگیرد که در اصفهان و نجفآباد معابری یا مکانهای فرهنگییی به نام کیومرث پوراحمد نامگذاری شوند اما نه تجربه در اینباره از عضو پیشین شورای شهر پرسیده و نه حالا با غلبه گرایشهای سیاسی و ایدیولوژیک بر علایق و سلایق فرهنگی و محلی و منطقهای بر شورا و شهرداری اصفهان چنین توقعی واقعبینانه است ولی اهمیت اشاره باقربیگی را هنگامی در مییابیم که به یاد آوریم «مجید» ی که هوشنگ مرادی کرمانی در قصه های مجید خلق کرده کرمانی و فضای داستان هم کرمان بود و پوراحمد به اصفهانی تبدیل کرد و به اصفهان برد.
در نوشته لاله اسکندری هم نکات تلخی است از جمله طعنه یک خبرنگار به زنده یاد پوراحمد که اگر این یادداشت را بخواند احتمالا از خود خواهد پرسید آیا آن پرسش و رفتار و مواجهه درست بود و شاید هم بگوید: از کجا باید میدانستم آدمی با آن قد و بالا و انرژی میخواهد به زندگی خود پایان دهد؟
از مصاحبههای متفاوت این شماره تجربه گفتوگو با سفیر کرواسی در تهران است. این که یک مجله ادبی سراغ سفیر برود در نگاه اول تعجبآور است ولی وقتی بدانیم آقای سفیر شاعر است و کتاب شعر او با عنوان "و دیگر دریا نبود" را محمد حاجی سیدجوادی به پارسی برگردانده و نشر دیبایه منتشر کرده دیگر تعجب نمیکنیم.
جالبتر این که در آغاز مصاحبه میگوید: من از نظر حرفهای پزشک (متخصص داخلی و هپاتوژیست) هستم ولی قلبا یک شاعرم. یعنی همیشه و از وقتی به یاد دارم شعر گفتهام. این اشاره او هم جالب است که هر چند در ایران به سهراب سپهری تشبیه میشود اما شعر خود را به اشعار احمد شاملو شبیه میداند و همین نشان میدهد چقدر با ادبیات ایران آشناست.
اینکه سفیر کشور کوچک و ۳ میلیونی کرواسی پزشک و شاعر باشد نشان میدهد چقدر به تصویر مثبت از کشور خود نزد دیگران اهمیت میدهند. گفتوگو با دکتر دراگو اشتامبوک سفیر کرواسی را خود سردبیر مجله (پژمان موسوی) انجام داده و این یعنی پروتکل جایگاه سفیر را رعایت کرده است.
از شماره 18 تجربه موارد بسیار متعدد دیگری میتوان نقل کرد اما این نوشته/ معرفیها به قصد تشویق برای خرید مجله است و با 90 هزار تومان انگار چند کتاب خریده و خواندهاید و از خواندن مجموعهای از مطالب متنوع لذت بردهاید. دیگر این که شمارۀ بعدی هم در راه است.