عصر ایران - روز گذشته، بسیاری از دانشگاه های مهم کشور و خوابگاه های دانشجویی، صحنه اعتراضات دانشجویان بود. این که دانشجویان چه مطالباتی دارند که یک ماه است تجمع می کنند و شعار می دهند موضوع این بحث نیست و البته همه می دانند که موضوع از چه قرار است. از این رو بدون هر گونه قضاوتی درباره اصل اعتراضات، به موضوع مهم دیگری اشاره می کنیم.
خبرها وتصاویر منتشره نشان می دهد دیروز و دیشب، برخی از دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی مورد حمله افراد موسوم به لباس شخصی واقع شده اند.
کمتر از یک ماه پیش دانشگاه شریف مورد حمله قرار گرفت و بعد از چند روز، مسوولان این دانشگاه طی بیانیه ای اعلام کردند که مقامات ارشد امنیتی پذیرفته اند که این حمله اشتباه بوده و غذرخواهی هم کرده اند. حال چه شده است که ماجرای دانشگاه شریف - که به خطا بودنش اذعان کرده اند - این بار به شکلی گسترده تر در سایر دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی در تهران و برخی شهرها تکرار شده است؟!
مگر نه این است که طبق قانون، ورود افراد مسلح به مراکز دانشجویی ممنوع است؟ چرا این ممنوعیت قانونی به طور مستمر نادیده گرفته و حریم دانشگاه توسط افراد لباس شخصی ناامن می شود؟
وانگهی این افراد لباس شخصی کیستند که به هیچ قانون و محدودیتی پایبند نیستند؟ اساساً فلسفه لباس فرم برای نیروهای مسلح - اعم از نظامی و انتظامی - این است که اگر پوشنده این لباس مثلاً کسی را دستگیر می کند، ناظران احساس نکنند کسی ربوده می شود بلکه بدانند که یک مامور پلیس در حال انجام وظیفه قانونی است و جای نگرانی ندارد.
حال اگر قرار باشد افرادی بدون لباس فرم رسمی، وارد دانشگاه شوند یا در معابر عمومی افراد را جلب و سوار خودروهای شخصی کنند و ببرند، چه تضمینی وجود دارد که افرادی هم با سوء استفاده از شرایط پدید آمده، تبهکاری ها و انتقام جویی های شخصی شان را شکل ندهند؟
بعد از ماجرای دانشگاه شریف، عقلای دستگاه های امنیتی و قضایی کوشیدند با آزادی دانشجویان، فضا را به سمت آرامش تدریجی هدایت کنند و همین دیروز نیز خبر آمد که آخرین بازداشتی های شریف نیز هر چند به قید وثیقه، آزاد شده اند. این رویکرد مثبت، اما گویا از سوی برخی جریان ها تحمل نمی شود و درست در شرایطی که کشور نیاز به آرامش بیشتر دارد، بر خلاف نص صریح قانون، به دانشگاه ها و خوابگاه های دانشجویی حمله می شود و تعدادی از دانشجویان را با خود می برند.
شاید گفته شود که دانشجویان تجمع کرده و شعارهای تند می دادند. مگر نه این است که در یک و نیم ماه اخیر، زمین و زمان را پر کرده اند که بین اعتراض و اغتشاش فرق است؟ آیا دانشجویان در دانشگاه ها یا خوابگاه های خود اغتشاش کرده اند؟ بانک و کیوسک پلیس و ادارات دولتی و اموال عمومی و خصوصی را آتش زده اند؟ قمه کشیده یا شلیک کرده اند؟ بمبگذاری کرده اند؟ معلوم است که هیچ کدام از این کارها را نکرده اند و تنها شعار داده اند. اگر صرف شعار دادن را هم اغتشاش بدانند، پس چه چیزی اعتراض است؟
وانگهی اگر هم مورد امنیتی خاصی در دانشگاه وجود داشته باشد، این نیروی انتظامی است که می تواند با مجوز دادستانی و طی مراحل قانونی، وارد دانشگاه شود نه افراد لباس شخصی.
و اما پایان این نوشتار سخنی است یا رئیس جمهور؛ آقای سید ابراهیم رئیسی! آیا در جریان آنچه روز هفتم آبان در دانشگاه ها گذشت هستید؟ اگر نیستید که عذر بدتر از گناه است و اگر هستید، به عنوان رئیس جمهور همه ملت ایران و نه رئیس جمهور کسانی که به شما رای داده اند، در این باره به طور شفاف و با ادبیاتی قابل فهم برای همه، موضع گیری کنید، دستور رسیدگی صادر کنید و البته اجرای رسیدگی را به همان لباس شخصی ها محول نکنید، آسیب های وارد شده به دانشجویان را جبران و زمینه آزادی بازداشتی ها را فراهم کنید و نیز به عنوان نفر دوم کشور، دیگر نگذارید وارد مراکز دانشگاهی شوند و ناامنی را تشدید کنند.
باور بفرمایید آقای رئیس جمهور، کارهایی که اینان می کنند، اثر عکس دارد و فضا را ملتهب تر می کند.
راستی مگر بعد از ماجرای حمله به دانشگاه شریف خود شما نگفتید "هیچ شخصی مجاز به شکستن حرمت این فضای مقدس نیست" و مگر خودتان نگفتید "سازوکارهای داخل دانشگاه برای تأمین نظم و امنیت دانشگاه کفایت لازم را دارد و همگان باید به رعایت حریم دانشگاه پایبند باشند."؟ پس چه شد؟ یعنی حرف شما را هم نمی خوانند؟ یا قصه چیز دیگری است؟!
این اتفاقات دارد در دولت شما رخ می دهد؛ حواس تان هست آقای رئیس جمهور؟!
آقای رییسی حواستون هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من 5 سال سابقه حضور در جبهه دارم و تا حالا هم هیچ استفاده ای از این بابت نداشته ام و هنوز هم حامی نظام جمهوری اسلامی هستم که برای تثبیتش جانباز هم شده ام و دوست دارم اصلاح بشه و بمونه. خواستم بگم من با این سابقه و رویکرد، واقعا حضور لباس شخصی ها رو درک نمیکنم و اونا رو مضر به حال نظام می دونم ولی چرا یه عده از مسوولان هنوز نفهمیدن که اینا دارن به اصل نظام و سرمایه اعتماد عمومی مردم به نظام تبر میزنن متعجبم. چرا کاری می کنید که من حزب اللهی واقعی در برابر فرزندانم که می پرسن آیا برای این وضعیت انقلاب کردی و جنگیدی و جانباز شدی، سرم رو بندازم پایین و تو خلوت خودم اشک بریزم؟ نکنید این کارها رو. نکنید برادران من، دارید اشتباه می رید و نقض غرض می کنید
کدام مسلک و آیین
کدام اندیشه و تفکر
کدام قانون و بخشنامه
و کدام ..................
اجازه چنین حرمت شکنی را افراد می دهد؟
مسئولین بزرگوار خفته
ما نه در عصرحجر هستیم و
نه در عهد قجر.
بخدا قسم سخت در اشتباه هستید.
لطفا بسر عقل بیایید.
از مردم گفتن
از شما نشنیدن
جلوی اختلاس رو گرفتید
فاصله طبقاتی رو کم کردی
اجازه دسترسی آزاد به اطلاعات رو دادید
امنیت فرهنگی و اخلاقی و داخلی ایجاد کردید
ربا رو از بانکها برداشتید
نان در آرامش خوردن رو برای مردم ایجاد کردید
حقوق های نجومی رو جمع کردید
تحصیل رو برای مردم راحت کردید(رانت و سهمیه و ... )
.
.
.
دست از وضع قوانینی که خودتونم میدونید قابل اجرا نیست برداشتید.
و در آخر به گفته های پیامبر رحمت عمل کردید و از خودتون حرف جعلی و خرافه از قول ائمه بیان نکردید
مراقب باشید مردم رو دشمن نبینید وگرنه براتون همون دشمن میشه یه روزی!!!
چون گاهی یادمان میرفت و فکر میکردیم شما دلسوزید ولی دقیقا دشمن هستید و بس!!!!
اما کو گوش شنوا در این ایام
ایشون همیشه پیگیر دستوراتی که صادر میکنند هستند .
بیش تر از یک ماهه باهاشون مدارا میکنند اگر برخورد نشه تا آخر سال قراره ادامه بدهند بعد دیگران و لیدرهای آموزش دیده هم از بیرون تحریک میکنن
ضمنا خودم دانشگاهی هستم تجمعات دانشجویی را از نزدیک دیدم . بخدا خودشونم نمیدوننن چی میخوان . بچه های دبیرستانی پارسال هستند در اوج جوانی دوست دارند هیجان داشته باشن سوت و کف میزنن ولی دیگیری میوه آن را میچیند
خیلی هم از اسم دانشجو بهره نبرید . این قشر دانشجو هنوز دست چپ و راستشم نمیشناسه . به عنوان یک مدرس : وقتی گوشیش سر کلاس زنگ میخوره مثل ..... سرشو میندازه پایین و میره بیرون تلفنشو جواب میده
کوچکترین آداب دانشجو بودن را نمیدونن کوچکترین آداب و ادب را ندارند
کدام دانشجو
تا وقتی اینگونه با این مطالبات برخورد شود فقط دارید نفرت کشت میکنیم که میوه ای جز وحشت ندارد
همش تهدید به برخورد ، همش ربط دادن به بیرون و .... وقتی طرز تفکر مثلا استاد در این حد باشه معلوم که دانشجو ارزش و احترامی براش قائل نیست ، و گر نه همین دانشجو کف زمین میشینه که صدای استاد شفیعی کدکنی رو بشنوه
حاصل 18 تا 20 سال تحصیل در مکتب و اجبار خانه شماست
فکر نمیکنید باید به حرفهای دلسوزان گوش میکردید تا الان چنین چیزی رو نبینید؟!!!!
وظیفه دانشجو چیست؟ این بدعت نادرست که از ابتدای تاسیس دانشگاه در ایران گذاشته شد و دانشجویان به جستن دانش به دنبال مطرح کردن خود به عنوان رهبر یا استیواردشیپ سیاسی بوده اند، بنای نامیمونی است که پیامد نهایی آن ،توزیع مدارک تخصصی بدون پشتوانه در میان افراد بیسواد بوده است. متروپل و هزاران پروژه یابس دیگر، سدهای غیراصولی، آسیب به محیط زیستف هواپیماهای آنتونف ایران 140، خودروهای طراحی شده برای کشتن آدمها، پزشکان و دندانپزشکان بیسواد، صنعت دارویی فشل و ... دست آورد این نگرش کودکانه است که دانشجو اول باید سیاسی باشد.
چرا دانشجو و استاد دانشگاه ما تا این حد بیسواد و فشل هستند؟
من رتبه برتر کنکور هستم و در دهه 60 پزشکی خوانده ام و آنهم با تمام توان و در میان گروهی نابغه و اساتید برجسته. الان که دانشجویان پزشکی را میبینم و اینکه میبینم حتی مطالب در سطح دیپلم را هم نمیدانند مرا متاثر و عصابانی میکند.
اداره کشور به دستان این بیسوادان متوهم سپرده شده است؛ همانهایی که فکر میکنند با ارائه ریز نمرات دانشگاه شریف میتوانند در MIT یا CalTech پذیرش بگیرند.
شما نگران کشور نیستید، خبرنگار هم نیستید. به قول گل آقا" عوام کالانعام" هستید.
کدام کشور توسعه یافته ای را میشناسید که دانشجویش کف خیابان ول باشد؟
برای نمونه با یک Survey تلفنی از دانشجویان گروه های مختلف چند پرسش علمی ساده بپرسید: از آنها بخواهید متر، سرعت، شتاب، زمان، غلظت را تعریف کنند. گشتاور را تعریف کنند. خواهید دید که بیسوادی چه بیدادی میکنند. کار به جایی رسیده که طلبه ها هم سواد کافی ندارند. دخالت در سیاست یک حق عمومی است و نه مختص دانشجو نیست.
خیابان و سنگ پرانی و فحاشی و توهیت به ارکان یک کشور-ملت هیچ توجیهی عقلانی، علمی یا عرفی ندارد و فقط کشور را به عقب میبرد.
شما و سایر سایتهای خبری موافق یا مخالف و خارج نشینهای ترنشنال و بی بی سی فارسی و من و تو، همگی بیسواد و فاقد دیدگاه Wholistic هستید ولی گستاخید و مینویسید.
سخن چمران را به خاطر بسپارید:
می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آ نرا می پذیرم،اما می گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقواست.
با سلام
ضمن سپاس از نقدتان
1 - این که وضع علمی دانشگاه های ما این گونه است که می فرمایید و درست هم می فرمایید، اساساً محصول همین مدیریتی است که مردم و از جمله جوانان دانشجو بدان اعتراض دارند. وقتی با نگاه جناحی دانشگاه چیدمان می شود و افراد نه بر اساس شایستگی های علمی که بر اساس معیارهای سیاسی و ایدئولوژیک عهده دار مدیریت و تدریس در دانشگاه می شوند، نتیجه می شود سیل فارغ التحصیلان کم دانش. آنانی هم که دانش و سوادی دارند به جای آن که جذب شوند، چنان دفع می شوند که به جای جای دنیا پراکنده می شوند.
آیا این وضعیت اعتراض ندارد؟ و چه جایی محق تر از دانشگاه برای اعتراض؟
2 - هیچ ایرانی که حتی به اندازه سرسوزنی میهنش را دوست بدارد و ذره ای شرف داشته باشد، نمی تواند مروج هرج و مرج وجنگ داخلی باشد. ما نیز همانند شما نگران همین هرج و مرج و برادر کشی هستیم. به هم کمک کنیم برای جلوگیری از چنین وضع فاجعه باری.
3 - همان گونه که فرمودید، اعتراض حقی است عمومی. اگر بگوییم دانشجو باید درس بخواند و اعتراض نکند، مانند آن است که بگوییم پزشک طبابت کند و اعتراض نکند، نانوا نانش را بپزد و اعتراض نکند، راننده براند و اعتراض نکند، کار استاد هم تدریس است و نه اعتراض و وطیفه مبل ساز هم ساختن مبل خوب است و نه اعتراض... اگر این گونه باشد چگونه می فرمایید اعتراض حقی عمومی است؟
4 - ما هم مانند شما در دانشگاه های همین کشور درس خوانده ایم و بعضا با رتبه های برتر و تک رقمی و از این بابت بر خلاف شما، فخری برای فروش نداریم. ما نه عوام کالانعام که شهروندان عادی این مملکتیم که نگران ایران مان هستیم. حتما شما هم هستید و چون عین ما فکر نمی کنید، ما به شما جسارت و توهین نمی کنیم و شما را "عوام کالانعام و گستاخ و بی سواد" نمی خوانیم وبه شما و باورهایتان احترام می گذاریم و در عین حال، چون به ادعای خودتان پزشک هستید، شما را به صبوری بیشتر فرا می خوانیم چون به هر حال با بیماران و سلامتی انسان ها سر و کار دارید و اگر با همین ادبیات که در برابر یک نوشته عادی موضعگیری کرده اید با بیماران تان هم برخورد کنید، اصلا خوب نیست.
5 - این که در کشورهای توسعه یافته، داشجویان به قول شما در کف خیابان ها ول نیستند، علتش این است که مدیریت جوامع شان مبتنی بر نظر اکثریت است پس اساساً نیازی نیست به این به قول شما ول شدن ها!
برایتان بهترین ها را آرزو می کنیم.
با گزینش، سهمیه، پارتی بازی، مدیریت هیئتی و هزار دوز و کلک دیگر برای نشاندن دارودسته خود بر مصادر کشور، کشور را ته دره فساد، فقر، تبعیض، تحریم و هزار فلاکت دیگر کشیده و دانشگاه را تهی از دانش کرده اید اکنون میگویید چرا اینگونه است؟!!!
سبحان الله از این همه گستاخی و پررویی!!
درضمن مگر گوش شنوایی هست تا با زبان نرم و آدمیزاد حرف ملت شنیده شود؟!!
اگر نتیجه داشتن رتبه برتر کنکور و تحصیل در رشته پزشکی با تمام توان و در میان گروهی نابغه و اساتید برجسته، این بوده که این همه توهین کنند و شما و سایر سایتهای خبری موافق یا مخالف و خارج نشینهای ترنشنال و بی بی سی فارسی و من و تو، "همگی بیسواد" و فاقد دیدگاه Wholistic و گستاخ بخوانند، این تحصیل به چه دردی می خورد؟ ایشان حتی اسمشون رو هم ننوشته اند تا بیشتر با این پزشک فرهیخته آشنا شویم.
به عنوان یک عامه مردم این جناب پزشک هم حق اظهارنظر دارن ولی امیدوارم طبابت شان مانند علم سیاست و جامعه شناسی شان نباشد هرچند با این ادبیات باید گفت ادب مرد به ز دولت اوست
می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آ نرا می پذیرم،اما می گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقواست.
ولی مسئولین نه تنها کنار نمیکشن و چهار دست و پا به آن چسبیده اند
بلکه از ورود فقط کمی متخصص تر از خود هم وحشت دارند وگرنه حاصل این نبود که میبینیم!!!!
ضمنا اگر اندکی انصاف می داشتند ! این قدر فخر فروشی و توهین نمی کردند !
در خاتمه ما اگر معترضیم عمده ترین دلیلش مایوس شدن از صداقت در منصبداران است !!!!
قبل از معرفی، ادبیات شما در نوشته تان معرف کامل سواد و شخصیت شما هست.
شمایی که ظاهراً تعریف متر،شتاب، سرعت، غلظت ، توان، ولتاژ، ریشتر، و ... را بخوبی میدانید، لطفاً کمی هم در مورد حقوق شهروندی بخوانید و بدانید . خواهشاً در کنار تعریف هایی که میدانید تعریف، عدالت، نابرابری، تبعیض ، اقتصاد، تورم، رانت،فساد ،شاخص فلاکت، ارزش پول ملی ، فرار سرمایه، فرار نخبگان،آقا زاده،آزادی بیان، آزادی پس از بیان، ظلم، طلاق، طلاق عاطفی، کودک همسری، کودک آزاری، خودکشی، اعتیاد، بی آبی، ریزگرد، آلودگی، بنزین آلوده، محیط زیست....
بخوانید و یاد بگیرید.
در منتقدان و متعرضان امروز هم ، از همه نوع افراد وجود دارد ، از استاد بسیار باسواد دانشگاه که حتما تعریف جرم و شتاب را میداند هست تا فرد بی سواد،
نوشته شما فقط باعث عصبانیت هست، و تحریک کننده امثال منِ منتقد که هنوز کف خیابان را ندیده ایم.
الان هم در برابر نقد شما عرض می کنیم : البته که وسط دعوا، حلوا خیرات نمی کنند!
و آن دوستی که خود را پزشک نامید جز لفاظی و بازی با کلمات هیچی نداشت
اگر دقت بیشتر کنید در ی مشت کلمات پارادوکسیکال خود گرفتار است....
آنها به جای حل و یا راه حل سالهاست که پاک کردن صورت مسله مشغولند...
می گویند بیایید منطقی حرف بزنیم اما هر چه ما گفتیم!!!!!!!
به قول شیخ اجل
اگر نادان می دانست نادان است که نادان نبود!!
سپاس
دلت خوشه حاجی
کو گوش شنوا
اگر تقسیم قدرت و تسهیم قدرت در آن جامعه درست انجام شده باشد دانشجویان پس از اتمام تحصیل میتوانند جذب احزاب سیاسی شده و کار سیاسی انجام دهند و خواسته های طرفدارانش ن رو در چارچوب قانون پیگیری کنند،
اما اگر دانشجو بفهمد که بیرون از دانشگاه هیچ جایگاهی ندارد و هیچ تریبونی ندارد و هیچ سهمی در قدرت ندارد طبیعیست که اینطوری می شود که در ایران هر از چندگاهی به هر بهانه ای دانشگاه و دانشجو ملتهب شوند و...
بعدشم سرکوب پشت سرکوب
خیزش پشت خیزش
در جواب آن هموطنی که میفرماید چرا دانشجویان و جوانان اعتراض میکنند اول اینکه ما بزرگترها هم به این وضعیت اعتراض داریم ولی چون نان آور چند تن هستیم و خسته دیگر رمقی برایمان نمانده عمر ما با جنگ و تحریم و گذشت این جوانها نمیخواهند آینده شان مثل ما و حتی بد تر از ما باشه دیگر اینکه اگر راننده اتوبوسی خوب رانندگی کند مسافرانش یا در حال مطالعه و یا با آرامش در حال خواب هستند ولی اگر بد رانندگی کند حتما صدای اعتراض مسافرها بلند میشه این صدای اعتراض مردم نتیجه بد رانندگی کردن راننده های ایران هست
بله اين اتفاق از زمانى افتاد که دست به پاکسازى دانشگاهها زديد و صد ها استاد کاردان را اخراج کرديد و فارغ التحصيلان خودى را جايگزين آنها نموديد ... چه مى شود کرد از کوزه همان برون تراود که در اوست وقتى خميره اش را نداشتى و نمى توانى در حوزه تکنيک و تخصص عرضه اندام کنى و اين مى شود نتيجه تاسف آور بر و بچه هاى مظلوم اين کشور که مى توانستند بهترين باشند اما به يمن بريز و بپاش هاى مسئولان و دلسوزى شان به غير و بودجه مثقالى براى مراکز علمى گذاشتن ماحصل کار دانشگاه ها اين مى شود که شما اعتراض مى کنيد و من هم به آن اعتراض دارم اما چکنيم که شما و مسئولان کيسه را از بالا محکم گرفته ايد ولى ته آن سوراخ است.
تو این مدت شاهد اتفاقات زیادی بوده ام.
از فحش رکیک معترضین تا فحش رکیک نیروهای امنیتی و بسیجی ها
از برخورد وحشیانه نیروهای ضدشورش تا عصبانیت معترضین.
متاسفانه اینقدر شرایط امنیتی شده که تا چند نفر یه جمع میشند باتوم و ساچمه است تو سر تا پاشون فرود میاد و اصابت میکنه.
افراد زیادی در خیابان ها حجاب خود را کنار گذاشته اند
الان هاشمی گلپایگانی دبیر ستاد امر به معروف و شریعتمداری و حسن عباسی و رائفی پور کجا هستند.
چرا باید مردم به سختی زندگی کنند و عده ای مثل همین هاشمی گلپایگانی تو مخ مردم باشند.