عصر ایران؛ جعفر محمدی - "اعتراضات به زودی جمع می شود"؛ این جمله ای است که چندی پیش مهدی چمران گفت و بسیاری دیگر از مسوولان تکرارش می کنند.
این جمله، شمشیر دو دم است؛ بسته به این که آن را چگونه معنا کنیم.
کسانی که با ادبیات غالب مسوولان آشنایند، احتمالا این جمله را از زبان آنها چنین ترجمه می کنند: با استفاده از پلیس، معترضین از خیابان ها جمع خواهند شد و دیگر نه شعاری خواهید شنید و نه شاهد تجمع و درگیری خواهید بود.
اما این جمله، می تواند معنای دیگری هم داشته باشد: "اعتراضات را ریشه یابی و خواسته های اکثریت را برآورده می کنیم تا اعتراض خاصی وجود نداشته باشد."
معنای اول، به معنای ریختن خاکستر روی آتش است؛ آتشی که منتظر بادی دیگر می ماند برای برافروختگی بیشتر.
به هزار تاسف و تحسر و تاثر باید گفت که تا کنون، اعتراضات با همین روش، "جمع شده است".
از سال ۱۳۸۸ که دور جدید اعتراضات آغاز شده، نگرانی اصلی اغلب مسوولان این بوده است که چگونه خیابان ها آرام شوند.
البته آرامش خیابان، فی نفسه امر مثبتی است و هیچ حاکمیتی، ناآرامی در آن را برنمی تابد ولی آرامش ذهن ها، قطعا مقدم بر آرامش خیابان هاست.
این که خیابان آرام شود و مردم با ذهن های مضطرب تر و مطالباتی معطل تر، به خانه بروند، جمع کردن واقعی اعتراضات نیست، جمع کردن معترضین است و راندن آنها از خیابان به هر جایی جز خیابان.
امروز، کسانی که دلسوز ایران، مردم و نظام جمهوری اسلامی هستند، باید وجهه همت خود را مصروف معنای دوم کنند.
مردم ایران، چیزی جز یک زندگی عادی نمی خواهند و از این همه "مقطع حساس کنونی" بی پایان، خسته شده اند.
منطق زندگی، به ویژه در نسل جدید - که مرتبط ترین نسل تاریخ ایران با جهان است - به طرز معنی داری، قوی تر است و انگیزه های جوانان و نوجوانان برای یک زندگی کم حاشیه و متعارف، بیشتر از پدران و مادران شان است.
آنها به چشم خود دیده اند که والدین شان، در جامعه بحران زده ای که مر از محدودیت و تورم و فساد و رانتخواری و ... است، هرگز نتوانسته اند زندگی عادی داشته باشند و اینک، نمی خواهند مانند آنها شوند.
باید به قید فوریت، مردم و به ویژه جوانان را شنید؛ باید به آنها قول داد که مطالبات شان برآورده می شود و باید به این قول عمل کرد.
در چنان وجهی است که اعتراضات جمع می شود، جمهوری اسلامی، به جای صرف انرژی اش برای مقابله با معترضین، به اهداف و برنامه هایش خواهد پرداخت و مردم از این که در حاکمیتی زندگی می کنند که به خواسته هایشان بها می دهد، لذت خواهند برد و برای حفظ آن، از هیچ کاری دریغ نخواهند کرد.
حال قضاوت کنید: آنان که می خواهند صرفا با برخورد قهری آتش را به زیر خاکستر بفرستند تا هنوز بماند، دوستدار ایران و مردم و جمهوری اسلامی اند یا آنان که دعوت می کنند به گفت و گو و کرنش در برابر خواسته های اکثریت مردم ایران، یعنی صاحبان این سرزمین؟
نادان ها و نفوذی ها، حتما این دومی را نمی خواهند و حتی اگر شده، با پنهان شدن در پشت نقاب ارزشمداری، خواهند کوشید، اعتراضات باقی بماند ولو آن که معترضین جمع شوند.
خیلی علی بود
من از اقای محمدی بابت ارائه مقالات خوب اش خیلی تشکر میکنم
ارادامند-رجبی
صاحبان این سرزمین.این جمله تاریخگذشته است ومنقضیست.
منظور شما از خواست اکثر مردم ایران چیست اصلا از نظر شما اکثر مردم ایران چه کسانی هستند
واقعا من مانده ام یعنی در سرتاسر این مجموعه عریض و طویل مسئولان ، کسی پیدا نمیشود که همچون شما از منظر عقل و درایت و اینده نگری به تحولات این روزهای کشور بنگرد
باور بفرمایید من معترض با دیدن امثال شما قدری امیدوار میشوم که هنوز هم می شود این کشور را از نو ساخت و نجات داد
ولی بارها نوشته ام و گفته ام هر روز با خواندن مواضع و دیدن افرادی چون شریعتمداری کیهان و عباسی و رائفی پور و فلان امام جمعه و...... بیشتر و بیشتر متقاعد میشوم که درست شدنی نیست باید ......
گاهی هم مشکوک میشوم شاید هم این ها ماموریت دارند و به عمد میخواهند آنقدر دشمن داخلی درست کنند تا ......
با سلام
نوشته ایم در برابر خواسته های اکثریت مردم ایران باید کرنش کرد. معنایش این است که از طرف اکثریت حرف می زنیم؟
آیا حرف نادرستی در یک حکومت جمهوری زده ایم؟
موفق باشید