۲۴ آبان ۱۴۰۳
به روز شده در: ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - ۰۹:۲۵
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۵۵۶۵۰
تاریخ انتشار: ۱۸:۴۶ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۱
کد ۸۵۵۶۵۰
انتشار: ۱۸:۴۶ - ۰۷-۰۶-۱۴۰۱

چگونه "گردن شکسته فومنی" گل آقای مطبوعات ایران شد؟ (+عکس)

چگونه
شهریور زادروز کیومرث صابری فومنی است. ادیبی که با طنزهای سیاسی معروف به گل‌آقا ، کـه از سال ۱۳۶۳ در سـتون «دو کلمـه حـرف حساب» روزنامه اطلاعات چاپ می شد، نمونه برجسته‌ای از این گونه طنـز را پایه‌گذاری است.

ایرنا: کیومرث صابری فومنی ادیب و طنزپرداز معاصر که با نام «گل آقا» شناخته شده است، کار حرفه‌ای خود را در مجله توفیق با امضای «گردن شکسته فومنی» آغاز کرد.

کیومرث صابری فومنی ادیب و طنزپرداز معاصر که با نام «گل آقا» شناخته شده است، کار حرفه‌ای خود را در مجله توفیق با امضای «گردن شکسته فومنی» آغاز کرد.

۷ شهریور زادروز کیومرث صابری فومنی است. ادیبی که با طنزهای سیاسی معروف به گل‌آقا ، کـه از سال ۱۳۶۳ در سـتون «دو کلمـه حـرف حساب» روزنامه اطلاعات چاپ می شد، نمونه برجسته‌ای از این گونه طنـز را پایه‌گذاری است.

طنزهای سیاسی و اجتماعی در مطالعات تاریخ سیاسی و اجتمـاعی و بررسـی خردورزی و خردستیزی آبشخوری پرشور و خروش از عواطـف انسـان هـای ظریف و حساس است. این گونه ادبی ابزاری موثر برای تحول آفرینی و اصلاح کژی ها و ناراستی هاست.

طنزهای اجتماعی و انتقادی را می توان در پیوند با امر عقلانیت و به نوعی جامعه پـذیری و مشـارکت در رونـد رو بـه رشـد حرکـت اجتماعی و مردم سالاری دانست.

گردن شکسته فومنی چگونه «گل آقا» شد؟

طنزنویسان با بهره گیری از شگردهای ادبـی انتقـادات پوشـیده خـود را مطـرح می کنند و در مسئولان جامعه و مردم به خصـوص نخبگـان تـاثیر مـی گذارنـد.

کیومرث صابری فومنی ادیب و طنزپرداز معاصر، هفتم شهریور ۱۳۲۰، زمان حضور ارتش متفقین جنگ دوم جهانی در ایران، در صومعه‌سرا، منزلی در پشت محل فعلی کتابخانه عمومی میرزاکوچک خان به دنیا آمد. پدرش که در دوران کودکی وی درگذشت سبب شد که خانواده او در فقیر زندگی کنند.

مادر صابری فرزند یک روحانی از سادات ترک و مورد احترام مردم بود اما این احترام که سادات عمدتاً از آن برخوردار بودند، جنبه معنوی داشت و آنها همچنان در فقر به سرمی‌بردند و به همین جهت، ادامه تحصیل برای صابری دشوار شد.

 

شاگردی در یک مغازه خیاطی

او پس از پایان تحصیلات ابتدایی، به شاگردی در یک مغازه خیاطی پرداخت ولی در اواخر مهرماه همان سال، به اصرار مادر و دوستانش، تحصیل در دبیرستان را آغاز کرد و پس از تحصیل به عنوان معلم یک دبستان روستایی، به «کَسما» از توابع صومعه‌سرا رفت و یک سال در آنجا معلم بود.

صابری در اولین سال تحصیل رشته حقوق سیاسی دانشگاه تهران در دانشکده (۱۳۴۰) در تظاهرات دانشجویی شرکت کرد و مضروب و دستگیر شد. گردن او از ضربات باتوم به شدت آسیب دیده بود. او شعری به طنز و سیاسی سرود و با امضای «گردن شکسته فومنی» برای توفیق ارسال کرد.

پس از چاپ این شعر در چند شماره بعد در توفیق، صابری به طنزنویسی کشیده شد. او تا سال ۱۳۴۵ گهگاه اشعاری برای توفیق می‌فرستاد.

سال ۱۳۴۵ با کمک «حسین توفیق» به تهران منتقل شد و در یکی از دبیرستان‌های تهران به تدریس پرداخت. او عصرها، همکار ثابت توفیق بود و پس از مدت زمانی کوتاه، به معاونت حسین توفیق که سردبیری توفیق را به عهده داشت، رسید.

او در کنار این کار، صفحه‌بندی و بعضاً اصلاح و آماده چاپ کردن مطالب اعضای هیأت تحریریه را نیز برعهده داشت. خود او بعدها ستون ثابتی را با عنوان «هشت روز هفته» می‌نوشت و تا زمان توقیف توفیق (۱۳۵۰) همکار ثابت آن بود.

امضاهای او در توفیق، عبارت بودند از: گردن شکسته فومنی، میرزاگل، عبدالفانوس، ریش سفید و لوده.

 

متوسط بودن را دوست نداشت

او پس از تعطیلی توفیق به تدریس ادامه داد. او گهگاه اشعار جدی می‌سرود که جز به ندرت، چاپ نمی‌کرد. او بعدها مجموعه اشعار جدی‌اش را از بین برد چراکه معتقد بود شاعر متوسطی است. او متوسط بودن را دوست نداشت.

دوستی با محمدعلی رجایی از هنرستان تا زمان شهادت

صابری بعدها در هنرستان صنعتی کارآموز تهران، با محمدعلی رجایی که بعد از انقلاب اسلامی به نخست‌وزیری و ریاست‌جمهوری رسید، آشنا شد.

این آشنایی به دوستی صمیمانه این دو انجامید و تا زمان شهادت محمدعلی رجایی (هشتم شهریور ماه ۱۳۶۰) ادامه یافت.

«برداشتی از فرمان حضرت علی (ع) به مالک اشتر»، عنوان پایان‌نامه مقطع لیسانس صابری است که آن را بین سالهای ۱۳۴۴ـ۱۳۴۳ نوشته است. به پیشنهاد شهید رجایی، این پایان‌نامه به صورت کتابی درآمد و اوایل سال ۱۳۵۷ به چاپ رسید.

همکاری با برادر بزرگ مقام معظم رهبری

ویرایش این کتاب را همکار دیگر این دو، حجت‌الاسلام سیدمحمد خامنه‌ای (برادر بزرگ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، رهبر انقلاب) برعهده گرفته بود. این کتاب، قبل از این تاریخ، تا مدتی به صورت کپی، بین دانش‌آموزان و مردم پخش می‌شد.

پس از انقلاب در زمان نخست‌وزیری شهید رجایی به مقام مشاور فرهنگی و مطبوعاتی نخست‌وزیر منصوب شد. در زمان ریاست‌جمهوری شهید رجایی به مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور رسید و تا زمان شهادت رجایی در این سمت باقی بود و هنگام ریاست‌جمهوری آیت‌الله خامنه‌ای در همان سمت ابقا شد.

گردن شکسته فومنی چگونه «گل آقا» شد؟

او در مشاغل سیاسی بسیار متنوعی فعالیت کرد ولی مشاغل سیاسی نمی‌توانست صابری را راضی کند، به همین علت به تدریج از مشاغل سیاسی کناره گرفت و بُعد فرهنگی کار خود را وسعت بخشید.

او که مسؤلیت مجله رشد ادب فارسی را برعهده داشت، گهگاه مطالبی برای روزنامه اطلاعات می‌نوشت. سفرنامه شوروی او که بعداً با عنوان «دیدار از شوروی» به صورت کتاب منتشر شد، از این دست مطالب بود.

او مدتها طرح ایجاد یک ستون طنز سیاسی را در خاطر داشت. صابری در سال ۱۳۶۳ به حج مشرف شد. ابتدا در مدینه و سپس در مکه، هر روز ستونی به طنز با عنوان «داستانهای جعفرآقا» در خبرنامه می‌نوشت که در میان حجاج ایرانی هواداران بسیار پیدا کرده بود.

صابری هنگام نقل خاطرات حج، می‌گفت: «در مکه، به کعبه رفتم و در جوار کعبه، قلمم را درآوردم و رو به کعبه کردم و گفتم: من این قلم را در خانه خدا، با خدا معامله کردم. خدایا تو شاهد باش که من در راه اعتلای دین تو و کشورم گام برمی‌دارم. مرا از لغزش ها مصون بدار و قلمم را از انحرافات حفظ کن.»

 

انتخاب اسم مستعار «گل‌آقا» بعد از حج

او پس از بازگشت از حج، مدتی روی طرح ستون طنز خود کار کرد. از میان چند عنوان، نام «دو کلمه حرف حساب» را برگزید و همچنین با نظر داشتن به یکی از اسامی مستعار خود در توفیق (میرزاگل) اسم مستعار «گل‌آقا» را برای خود انتخاب کرد.

اولین دو کلمه حرف حساب گل‌آقا، بیست و سوم دی ماه ۱۳۶۳ در روزنامه اطلاعات به چاپ رسید. طنز سیاسی که تقریباً از سال ۱۳۵۹ به این سو تعطیل شده بود، با شکل‌گیری این ستون طنز، دوباره به بار نشست و جان تازه‌ای گرفت.

با گذشت مدت زمانی کوتاه از آغاز انتشار «دو کلمه حرف حساب»، صابری به عنوان مهم‌ترین منتقد حکومت در داخل کشور، مطرح شد. قدرت قلم و جسارت صابری در بیان واقعیت‌های سیاسی و اجتماعی، موجب شده بود که او را سوپاپ دولت قلمداد کنند، ولی صابری بدون توجه به نظرات دلسردکننده‌ای که برخی عنوان می‌کردند، به کار خود ادامه داد و ظرف مدت کوتاهی، توانست توجه بسیاری از مردم، مقامات، ادبا، نویسندگان و رسانه‌های داخلی و خارجی را به خود جلب کند.

گردن شکسته فومنی چگونه «گل آقا» شد؟

استاد محمدعلی جمالزاده از اولین کسانی بود که با ارسال چندین نامه، صابری را به ادامه راه تشویق کرد و طنز صابری را ستود.صابری با اینکه مقام بالایی در نظام سیاسی احراز کرده بود، کار طنز سیاسی را بیشتر جدی گرفت و بدون اعتنا به سختی‌های کار، به راه خود ادامه داد.

 

انتشار اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا در آبان ۱۳۶۹

پس از گذشت نزدیک به شش سال از انتشار اولین دو کلمه حرف حساب، صابری که پیش از آن تقاضای انتشار یک هفته‌نامه جدی به نام «فصل جدید» کرده و امتیازش را نیز گرفته بود، به دلایلی از انتشار آن منصرف شد و تقاضای امتیاز هفته‌نامه طنز با نام «گل‌آقا» را کرد و توانست در آبان ماه ۱۳۶۹ اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا را منتشر کند.

 

فروش تمامی هفته‌نامه گل‌آقا کمتر از نیم‌ساعت

استقبال مردم از این مجله، غیرقابل تصور بود. تمامی نسخه‌های اولین شماره هفته‌نامه گل‌آقا، در سراسر تهران ظرف کمتر از نیم‌ساعت به فروش رفت (شماره‌های سال اول گل‌آقا بعداً در تیراژ وسیع تجدید چاپ شد).صابری بعد از آن، امتیاز انتشار دو نشریه دیگر را هم گرفت.

انتشار اولین شماره ماهنامه گل‌آقا در مردادماه ۱۳۷۰ و همچنین انتشار اولین سالنامه گل‌آقا در اواخر همان سال، نشان داد که صابری با چنته‌ای پُر، پا به عرصة طنز کشور گذاشته است و مردم ایران نیز با استقبال کم‌نظیر خود، مشوق او در این راه شدند.

گردن شکسته فومنی چگونه «گل آقا» شد؟


نشریات گل‌آقا که از هر قشری خواننده دارند، گرچه اصطلاحاً «مردمی‌»اند، اما در عرصه طنز به عنوان شاخه‌ای از ادبیات فارسی ـ جایگاه والایی دارند و مورد پسند و تأیید صاحبنظران و اهل تحقیق‌اند.

به عنوان مثال در اولین نمایشگاه مطبوعات که در اردیبهشت ۱۳۷۱ که همزمان و پیوسته با «چهارمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران» برگزار شد، گل‌آقا از میان تمامی نشریات کشور، حائز مقام اول شد و به دریافت جایزه اول نمایشگاه مطبوعات (لوح بلورین و تقدیرنامه) مفتخر گردید گل‌آقا به عنوان نشریه برتر در زمینه درست‌نویسی و حراست از حریم زبان و ادب فارسی نیز شناخته می شود.

نُه سال تعطیلی موقت ستون دو کلمه حرف حساب

مشکلات انتشار هفته‌نامه، ماهنامه، سالنامه و کتابهای گل‌آقا، از فعالیت صابری در اطلاعات کاست و نهایتاً در سال ۱۳۷۲ و پس از نُه سال به تعطیلی موقت ستون دو کلمه حرف حساب در اطلاعات انجامید.

آشنایی علمی و توأم کیومرث صابری با سیاست و ادبیات، موجب شد که نوشته‌های او، هم از حیث قالب و هم از حیث محتوا، غنی و درخور تأمل باشد.

او نویسنده‌ای فرم‌گرا و در نظیره‌سازی از منابع غنی ادبیات فارسی، فوق‌العاده توانا بود. شیوه نگارش صابری، سهل و ممتنع و غیرقابل تقلید بود.

کیومرث صابری توانست با سرمایه‌گذاری روی جوانان، نسل آینده طنز کشور را تربیت کند. او بی‌شک تأثیرگذارترین طنزنویس کشور بر دیدگاههای طنز است.طنز گل‌آقایی، آمیزه‌ای است از: انتقاد، تجاهل، شفقت، انصاف، ادب، تدین، ایجاز، رندی حافظانه، امیدبخشی و شادی‌آفرینی.

گردن شکسته فومنی چگونه «گل آقا» شد؟


شخصیت گل‌آقا در «دو کلمه حرف حساب» شخصیتی بود دانا به امور، یک دنده، مستبد، جدی و مدیر که همیشه حرف اول را می‌زد و گوشش به حرف هیچ‌کس بدهکار نبود. عینک و عصا و قلم، از ملزومات شخص گل‌آقا بود.

«شاغلام» آبدارچی گل‌آقا نمایندة قشر عامی و آسیب‌پذیر بود که با بیانی عوامانه و بدون تحلیل، سیاستهای داخلی و خارجی دولت را زیر سؤال می‌برد و عجیب است که همیشه توی خال می‌زد! گل‌آقا «تجاهل» می‌کرد ولی شاغلام فطرتاً «عوام» بود و به همین علت، مدام مورد تنبیه شخص گل‌آقا قرار می‌گرفت. عصا بر کله شکانیدن، دود دادن سبیل، کشیدن و پیچاندن گوش، یک لنگ پا کنار در ایستادن، دست به دیوارة سماور چسباندن و... از بلاهایی است که گل‌آقا در هنگام ناراحتی، بر سر شاغلام می‌آورد.

ممصادق نمایندة مردم کوچه و بازار بود. او هرازچندگاهی به گل‌آقا نامه می‌نوشت و با بیان مشکلات وانتقاداتش از گل‌آقا «رهنمود» می‌خواست.

«کمینه» عیال ممصادق سخنگوی زنان در «دو کلمه حرف حساب» بود. او نیز با نامه نوشتن به گل‌آقا، از بعضی مسائل مربوط به زنان یا فراتر از آن انتقاد می‌کرد.

«مش‌رجب» پیرمردی دهاتی و کلاه‌نمدی بود که تا پیش از خلق «شاغلام» در ستون دو کلمه حرف حساب، شخصیت مطرحی بود. بعدها نقش او در مجلة گل‌آقا و نیز در ستون دو کلمه حرف حساب در اطلاعات کمرنگ شد و به تدریج حذف گردید.

«غضنفر» بی‌سواد مسؤول روابط عمومی گل‌آقا بود. او بی‌ذوق‌ترین عضو آبدارخانه شاغلام بود و به همین جهت، کارهای اجرایی را به او سپرده بودند.

گاه داخل بحثهای «شاغلام» و «گل‌آقا» می‌شد یا خودش چیزهایی می‌نوشت ولی این کاره نبود!صابری خالق این جمع دوست‌داشتنی بود و از دهان این افراد، مشکلات و انتقادات جمعیت شصت میلیونی کشورش را بیان می‌کرد.شخصیت جدی و معنوی کیومرث صابری، به مراتب از شخصیت طنز او والاتر و درخور ستایش‌تر بود.

گل‌آقای ملت ایران سرانجام در صبح روز جمعه یازدهم اردیبهشت ماه ۱۳۸۳ پس از طی یک دوره بیماری به ملکوت اعلی پیوست. روحش شاد که همیشه مردمان را شاد می‌خواست.

ارسال به دوستان