عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «فردیناند لاسال میگوید مهمترین بند هر قرارداد و توافقی، لوله توپ است. خیلی جمله قشنگی است، 6 جلد كتاب هم بنویسی نمیتوانی به این قشنگی توضیح بدهی. تو نمیتوانی لوله توپ را بدهی و برود و فكر كنی قراردادت سالم میماند. موازنه جهانی به شدت بههم خورده است. مگر اینكه شما بگویید من این را قبول ندارم... آرامش از لوله توپ در میآید نه از توافق. كاغذ چیزی به تو نمیدهد، كاغذ هیچ چیز نمیدهد، اصلا حتی كنگره امریكا توافق را تصویب كند، كار ده دقیقه است كه رییسجمهور امریكا بخواهد به هم بزند.»
این جملات را حسین شریعتمداری رییس مؤسسۀ کیهان و مشهورترین و مؤثرترین مخالف برجام نگفته بلکه برگرفته از مصاحبۀ اخیر سعید لیلاز- فعال سیاسی اصلاحطلب و روزنامه نگار است و از این رو اسباب شگفتی برخی شده است.
او در گفتوگو با «اعتماد» همچنین گفته است: «من مخالف خروج اورانیومهای غنیشده ایران هستم. من شعار نمیخواهم بدهم، حرف احساسی نمیخواهم بزنم. من میل و بنایی به اینكه جایی كار كنم یا چیز دیگر ندارم.»
جای دیگر هم تصریح می کند: «با یك موازنه جدید باید بنشینیم، جهان باید بپذیرد كه نمیتواند براساس تجربه قبل، تجربهای كه هم دونالد ترامپ علیه ایران را دارد، هم دونالد ترامپ علیه مكزیك، دیگر از مكزیك متحد استراتژیكتر برای امریكا كه نداریم، از اروپا متحدتر داریم؟ و حمله روسیه به اوكراین، ببین، شاید جهانبینی ما دوتا با هم فرق میكند، من با آقای ظریف هم كه صحبت میكردم بحثم همین بود، من معتقدم كه هیچ چیزی جز لوله توپ نمیتواند ضامن ثبات شما باشد.»
آیا سعید لیلاز از مواضع قبلی عدول کرده و در این فقره ترجیح می دهد چون اصولگرایان سخن بگوبد؟ با آن برجام موافق بود چون برجام روحانی - ظریف بود و با این اگر احیا شود موافق نیست چون برجام رییسی- باقری است؟
در حدس و نه نیت خوانی نکاتی را می توان یادآور شد:
1. چنان که پیش تر در مقالهای آورده بودم هر گاه در ایران یک دولت ملی یا لیبرال یا مداراجو به مفهوم عام آن روی کار آمده که قصد رابطۀ مناسب با غرب را داشته آمریکاییها به جای استقبال و همکاری آن را تضعیف کرده یا زمینۀ برانداختن آن را فراهم آوردهاند و همین واقعیت گزارۀ حمایت آمریکا از دموکراسی در منطقه را زیر سؤال میبرد.
اگر تنها یک مورد رخ داده بود میشد به حساب اتفاق و استثنا گذاشت اما تکرار آن سوءظن تعمد را تقویت میکند. دولت مصدق را با کودتای 28 مرداد برانداختند و دولت بازرگان را با پناه دادن به شاه که بهانۀ اشغال سفارت و سقوط دولت موقت شد. دولت خاتمی را هم ابتدا با قرار دادن ایران در محور شرارت و سپس پروندۀ هستهای از اهداف اصلی دور کردند و عریان ترین نمونه هم خروج آمریکا از برجام به رغم این توافق در دولت روحانی بود. تازه داشت در آن دو سال اتفاقات مثبتی رخ می داد که آمریکای ترامپ کاسه و کوزه ها را به هم زد.
لیلاز میخواهد بگوید آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت و نمیخواهیم از یک روزنه بیش از 4 بار گزیده شویم و اتفاقا در این فقره اصلاحطلبان و آشتیجویان بیشتر باید مدعی و مخالف آمریکا باشند. لحن این مصاحبه ناظر به همین رفتارها علیه 4 دولت ملی لیبرالی پیش و بعد از انقلاب است. به عبارت دیگر در پی بیان این گزاره است که تعمدی در کار است که آمریکا با نیروهای دموکراسی خواه طرف نباشد و حال که چنین است چرا باید اعتماد کنیم؟
2. او با این لحن این ادبیات را از انحصار چهرههایی چون حسین شریعتمداری و اصولگرایان رادیکال خارج ساخته است و زین پس نمی توانند به شکل سابق برای کل یک جریان از اصطلاح غربگرا استفاده کنند.
3. آن قالب کلی و در دفاع از برنامۀ اتمی و ستایش اصل انقلاب با نقل این جملۀ محمد حسنین هیکل که " این انقلاب تئوریسین و نظریهپرداز ندارد" اگرچه به ادبیات رسمی نزدیک است اما بهانهای است برای طرح نکات بسیار جدی دیگر از این دست:
« - شما میگویید كه این ملت دارد له میشود، من میگویم كه این ملت زیر بار سوءمدیریت و فساد له میشود. از روز ازل اختراع پول در تاریخ ایران تا پایان محمدرضا پهلوی ما ۴۲۰ میلیارد تومان تجمعی نقدینگی درست كردهایم، الان در هر دو ساعت این مقدار را تولید میكنیم.
یعنی آنقدر این دستگاه فاسد شده كه بدون ایجاد روزی ۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی نمیتواند ادامه حیات بدهند، همهاش هم كسری بودجه نیست، یكسومش كسری بودجه است...
یعنی عین یك معتادی كه حاضر است اموال ننه و بابا و فرش و زندگی و بچههایش را بفروشد و خرج اعتیادش كند، سیستم الان به این روز افتاده است، از طریق چاپ نقدینگی.
- برجام یك بار، یك بار به شما یك ثبات قیمت شش ماه یا یك سال میدهد. وقتی تو ۳۸ تا ۴۰درصد رشد نقدینگی داری، معنایش این است كه سالی ۴۰درصد باید رشد درآمد ارزی داشته باشی كه بتوانی قیمتهایت را ثابت نگه داری. غیرممكن است.
- شما باید به انضباط مالی، به شبكه مالی فاسد خودتان لگام بزنید. به شبكه بانكی فاسد خودتان. برای اینكه شبكه بانكی ایران به شدت فاسد شده، روزانه بیش از ۵ هزار میلیارد تومان نقدینگی تولید میكند، این ۵ هزار میلیارد تومان، بامداد به بامداد كه تولید میشود صاف میرود در صرافی، بنگاههای خرید ملك، میرود جاهای دیگر و قیمتها را بالا میبرد و هر مقدار كه درآمد ارزی داری اگر قیمت ارز را ثابت نگه داری، فرار سرمایه تشدید میشود.
- حدود ۸۰ تا ۱۰۰ میلیارد دلار فرار سرمایه داشتیم. من عرضم این است، بشكهای كه ته ندارد اصلا مهم نیست چقدر در آن آب میریزید. این بشكه ته ندارد، سوراخ كه نیست، اصلا ته ندارد.»
منظور این است که به جای آن که به برجام نگاه کنید به این بشکه بنگرید که ته ندارد و هر قدر آن بریزی پر نمی شود. او می خواهد توجه ها را به مدیریت، نوع حکم رانی و فساد جلب کند و هشدار دهد گمان نکنید با رفع تحریم ها و پولی دست تان بیاید می توانید رفو کنید.
4. در نگاه سعید لیلاز دنیای پس از حملۀ روسیه به اوکراین با قبل از آن تفاوت دارد. سال 94 که برجام اول بسته شد جهان تک قطبی بود و بیم حملۀ نظامی آمریکا جدی بود اما اکنون جهان چند قطبی شده و آمریکا هر کار که توانسته انجام داده و از ترس آمریکا نباید به هر تحمیلی تن داد. با نگاه انتقادی می توان این تلقی را به مثابۀ وفاداری به خاستگاه چپ دانست که برخی از اصلاح طلبان به آن تعلق دارند و شکاف بین روسیه و آمریکا آن حس را زنده کرده است.
5. او تجربۀ سال ها کار و مدیریت صنعتی را دارد و شاید می خواهد بگوید تصور نکنید باز با پول نفت می توانید ضعف های خود را بپوشانید چرا که بعد از یک دورۀ کوتاه دوباره سر و کلۀ مشکلات ساختاری پیدا می شود: «شما الان دارید دوباره اتكای كشور را روی نفت میبرید. من هم قبول دارم، در كوتاهمدت، ظرف یك سال، دو سال مسائلتان را حل میكند، اما نشانههای روشن اقتصاد ایران میگوید از همان سال ۹۶، اوایل سال ۹۶ اقتصاد ایران به مشكلات ساختاری خودش برگشت، یعنی اثر اولیه نبودش را جبران كرد، چنانكه تحریم هم یك بار اثر میگذارد.»
با این نگاه مطالبۀ اصلی از دولت رییسی اصلاحات ساختاری است نه این که گمان کنند اگر برجام احیا شود منتقدان احساس رضایت می کنند.
در حالی به این جمله بیشتر توجه شده که «امنیت از لولۀ تفنگ بیرون میآید» که این حرف ها هم از اوست:
«شما میگویید كه این ملت دارد له میشود، من میگویم كه این ملت زیر بار سوءمدیریت و فساد له میشود. از روز ازل اختراع پول در تاریخ ایران تا پایان محمدرضا پهلوی ما ۴۲۰ میلیارد تومان تجمعی نقدینگی درست كردهایم، الان در هر دو ساعت این مقدار را تولید میكنیم.»
آن قالب کلی در چارچوب امنیت کلان شاید انتخاب شده تا با صراحت و سهولت این سخنان گفته شود و این را میتوان به روزنامهنگاری او نسبت داد. چرا که هم مدرس تاریخ اقتصاد است (و نه اقتصاددان به معنی مصطلح کلمه) و هم مدیر و کارشناس صنعت خودرو و هم البته روزنامهنگار و آنچه گفته شد به مهارت سومی مربوط است.
6. سعید لیلاز احتمالا از خاطرات اکبر اعتماد اولین رییس سازمان انرژی اتمی در رژیم شاه به این نتیجه رسیده که مشکل غرب با ایران صرفا به خاطر جمهوری اسلامی نیست و با صنعتی شدن ایران مخالفاند چه در عصر پهلوی باشد که با واردات نفتی آن روند دهۀ 40 را متوقف کردند و چه در جمهوری اسلامی با تحریم و جنگ: «خاطرات یوگنی پریماكف را بخوانید. یك [دفترچه] خاطرات كوچك و كوتاه از بحران ۱۹۹۰ حمله امریكا به عراق دارد، میگوید گورباچف من را سوار هواپیمای اختصاصی خودش كرد و گفت برو با تور همه دنیا را بگرد، بلكه جلوی حمله به عراق را بگیری، من صدام را از كویت بیرون میكشم. میگوید رفتم پیش خانم تاچر. خانم تاچر گفت ببین ما تصمیممان را گرفتهایم، عراق باید به عصر ماقبل صنعتی برگردد. دفعه دوم هم برگرداندند. ... اینها ما را ول نمیكنند.»
7. با این همه آنجا از موازنۀ قدرت می گوید تا نقش قدرت نظامی را یادآور شود از مردم غافل نیست تا این تصور درنگیرد که موفقیت های نظامی حکومت را از مردم بی نیاز میکند و بر این گمانم که این بخش کلیدیترین جملات اوست و همان که دیدگاه او را از حسین شریعتمداری متفاوت و متمایز می سازد:
«بمب اتمی برای بازدارندگی خارجی كافی است اما برای بازدارندگی داخلی كافی نیست. مشكل ما این است كه ما ایران را كه نسبت به كرهشمالی یك سیاره كاملا متفاوت است، با هم مقایسه میكنیم. این ملت یك لحظه اراده كند و مالیات ندهد، كار تمام است.
من از این بابت خیلی خوشحال ام. بگذارید یك شرط لایتغیر برای گسترش دموكراسی در ایران بگویم. اتكا به درآمدهای نفتی اگر به زیر ۱۰درصد GDP برسد، دموكراسی در ایران برگشتناپذیر میشود.»
نسخۀ لیلاز پس این است: توان هستهای برای بازدارندگی در خارج و دموکراسی در داخل.
این درحالی است که شعار اصلاح طلبان در گذشته این بوده «دیپلماسی در خارج، دموکراسی در داخل». لیلاز اما می گوید شرایط تغییر کرده است: نه روسیه، روسیه سابق است ( یکی از طرف های برجام هم روسیه است) و حالا ابایی از تقابل مستقیم با غرب ندارد، نه دولت آمریکا می تواند مدام تهدید کند چون هر کار می توانسته اند انجام داده اند و نه در ایران دولت روحانی بر سر کار است.
هشتم: با این اوصاف نگرانی اصلی او این است که احیای برجام به سبک سابق موجب ریخت و پاشی شود که نه به سود اصلاح ساختار است نه به نفع دموکراسی. اولی به این خاطر که چنان که در آغاز آمد مادام که فرار سرمایه وجود دارد جذب سرمایه بلاموضوع است و درون «بشکه ای که ته ندارد» هر چه بریزی پر نمیشود و دوم به این سبب که اعتماد به نفسی به حاکمان میدهد که خود را از مردم بینیاز احساس کنند.
سعید لیلاز با گفتمان امنیتی از اصلاحات اقتصادی و سیاسی دفاع کرده است. حال آن که منتقدانی که خارج از گفتمان امنیتی اگر این موارد را مطرح کنند در معرض سخنان ناقض امنیت ملی هستند.
کاری که او کرده مانند روشنفکران دینی است که اگر چه متناقض جلوه میکند اما چون درون گفتمانی است مجال طرح موارد فراوانی را می دهد حال آن که با روشن فکری عرفی نمی شود به پارهای موضوعات پرداخت.
-------------------------------------
* واژه «سورپرایز» در گذشته به صورت «سورپریز» تلفظ می شد چرا که تلفظ فرانسه غلبه داشت ولی اکنون تلفط انگلیسی آن «سورپرایز» به کار می رود که در واقع باید «سِرپرایز» باشد. اگرچه غافلگبری کلمه مناسبتر و شسته و رُفتهتری است اما چون سورپریز به یک ترم سیاسی هم بدل شده و «پرایز» هم با «لیلاز» قافیه میسازد و حال و هوای این روزها متأثر از واژهسازی ها و قافیهپردازیهای شاعری است که بین زمین و آسمان هنوز به خاک سپرده نشده از این کلمه استفاده شد!