عصر ایران؛ مهرداد خدیر- یکی از مفاهیم ساده اما عمیق در متون ادبیات ایران «کمآزاری» است که شاید تصور شده تنها در حد توصیهای اخلاقی و در عِداد مواردی چون کمخوری و سحرخیزی و مانند اینهاست حال آن که به مثابۀ مفهومی کلیدی بارها و از زبان شاعران و حکیمان و نویسندگان تکرار شده است.
این روزها که ایرانیان مورد آزار تحریمهای ناشی از خروج آمریکا از برجام هستند و با سقوط ارزشهای اخلاقی و تشدید مشکلات اقتصادی یک دیگر را خواسته یا ناخواسته می آزارند و بخشی از دختران و زنان با جلوههای گونهگون آزار روبهرو شدهاند بازگشت به مفهوم «کمآزاری» و منطبق با آموزههای فرهنگی مهمترین توشهای است که میتوان از باغ ادبیات ایران برداشت و اندوخت.
واقعیت این است که نویسندۀ این سطور نیز تا همین دو سه روز قبل مفهوم «کمآزاری» در ادبیات ایران را چندان عمیق نمیپنداشت تا این که نطق دکتر نصرالله پورجوادی در آیین گرامی داشت دکتر اصغر دادبه در عمارت امیر بهادر را دیدم و مانند قبل کنجکاوانه دنبال آن بودم که مثل «عرفان» تعریف تازهای از یک مفهوم ارایه دهد و همین اتفاق هم افتاد چرا که در این آیین به «کمآزاری» پرداخت و البته فروتنانه یادآور شد که توجه او هم به خاطر اشارت دکتر دادبه به آن معطوف شده است.
به همین خاطر جا دارد دهمین گشت در باغ ادبیات را به همین موضوع اختصاص دهیم که البته حاصل پژوهش این دو بزرگوار است و تا دو سه روز قبل این دریچهها به رویم چنین گشاده و گشوده نبود و تنها کاری که میکنم این است که شما را به تماشای آن فراخوانم:
فردوسی میگوید:
مزن بر «کمآزار» بانگِ بلند
چو خواهی که بختت بود یارمند
باز هم او سروده است:
کمآزار باشید و هم کمزیان
بدی را نبندید هرگز در میان
یا بعدتر از زبان ناصر خسرو:
هرکه نازارَدَت مَیازارَش
که بهینِ بهان، کمآزار است
البته او به نیازردن کسی سفارش میکند که شما را نمیآزارد حال آن که عارفانی در حد خواجه عبدالله انصاری و شیخابوالحسن خرقانی در درجاتی بالاتر سیر می کردند (شاید چون مانند ناصر خسرو مرزبندی ایدیولوژیک نداشتند) چندان که میگفتند آن را که به تو آزار میرساند هم میازار! این نگاه را «ابوالمظفر ترمذی» اینگونه توضیح میدهد: «هر که به جای تو [درحق تو] نیکی کند تو را بستۀ خود کند و آن که جفا کند رستۀ خود کرده است.»یعنی اگر خوبی کند وامدار لطف و محبت آن شخص میشوی و اگر هم بدی کند باز موجب وارستگی تو خواهد شد.
چون این روزها خبر قطع درختان کهن در خیابان ولیعصر تهران را هم شوربختانه شنیدیم که مالکی برای بهتر دیده شدن نمای ساختمان/برج خود چنین کرده باز نقل این سخن دکتر پورجوادی از «اوستا» جا دارد: «حق آزار درخت را ندارید.»
تصدیق میکنید که همین مفهوم ساده چقدر عمیق و پرنکته است و کاش به جای انبوهی از سخنان پرطمطراق بر همین «کمآزاری» تأکید شود و سخنرانان از این شعرهای ساده استفاده کنند.
سنایی میگوید:
رستگاریِ دو عالَم در کم آزاری بُوَد
و حافظ نیز موجب رستگاری میداند:
دلش به ناله میازار و ختم کن حافظ
که رستگاریِ جاوید در کمآزاری است
به یاد آوریم که در سال 96 وفتی از زبان مصطفی هاشمی طبا در مناظرههای انتخابات ریاست جمهوری یک شعر ساده و عمیق را به جای کلمات دهان پرکن شنیدیم چقدر اسباب تعجب شد. وقتی رو به میلیونها ایرانی و از زبان نسلهای بعد خواند: ما فرزندان ایرانایم... برخی درنیافتند و طعنه زدند اما به دلها نشست و حالا وقت آن است که دربارۀ «کمآزاری» گفته شود.
طبعا برای شما نیز مانند نویسندۀ این سطور این پرسش پدید آمده که حالا که قرار است آزار نباشد چرا نمیگفتند «بیآزاری» و به کم آزاری سفارش میکردند؟!
تصور من این است که چون نسبینگر و واقعبین بودند و میدانستند در این فقره نمی توان مطلقا بیآزار بود چون به هر رو آزار ما به کسی میرسد.
در دنیای امروز و زندگی ماشینی همین که ما با هفتاد هشتاد کیلو وزن اتومبیل 500 تا 700 کیلویی را در خیابان راه میاندازیم آزار زمین است یا از همه آزارندهتر آلوده کردن هوا با وسایل گوناگون که تنفس دیگران را دشوار میسازد و آزارهایی که با توجیهات مختلف تجربه کردهایم.
توضیح فلسفی پورجوادی اما این است که هستی ما فینفسه میتواند موجب زحمت دیگری باشد چرا که هوایی که تنفس میکنیم میتواند برای دیگری باشد و به هر حال آزار میرسانیم و ایشان اگر می خواست غلیظ تر کند میتوانست این سخن مشهور ژان پل سارتر را بگوید که «دیگری، جهنم است» و وقتی گاه خانه و خانواده که کانون گرم آشتی و صفا باید باشد به دوزخی برای زن یا مرد یا فرزندان بدل میشود مزاحمت، کلمۀ رقیقی است برای جهنمی که یا در خانههایی برپاست یا در برخی محیط های کار و خیابان هم که جای خود دارد!
از دکتر پورجوادی و دکتر دادبه باید سپاسگزار بود که ما را به این مفهوم ساده و عمیق توجه دادند و البته بیشتر از بزرگانی چون فردوسی و سنایی و حافظ و به راستی که «رستگاری جاوید در کمآزاری است» و کاش به جای مرگ خواستن و نفرین فرستادن بر هر که جز ما یا متفاوت با ما میاندیشد و اصرار بر القای مفاهیم تمامیت خواهانه مضامینی چنین همهکسپسند و نسبی را رواج دهیم چرا که روح فرهنگ و ادبیات ایران همین است و تفاوت خوانش ایرانی-عرفانی اسلام که مبتنی بر «مهر» است نه «قهر» میتواند به خاطر اصالت دادن به همین کمآزاری باشد.
-----------------------------
که درشریعت ماغیرازاین گناهی نیست
http://ensani.ir/file/download/article/20140112143235-9896-126.pdf