فاضل دریس
از منظر دغدغه مندان هویت و سنت، شهرسازی به شكل مدرن و با نماد بلندمرتبه سازی و خراشیدن آسمان، ویرانگر یادگارهای تاریخی و هویت جمعی مردمان بخصوص با صبغه ی سنتی است و در مقابل این نظر ، گروهی انهدام بناها و سازه های قدیمی را در فرآیند تحولات معماری اجتناب ناپذیر می دانند و گریزی از آن را تصور نمی كنند.
آنچه كه اكنون مورد قبول اكثریت قرار گرفته اما نظریه ی بینابین است بدان معنا كه تلفیقی از حفظ سنت و مدرن سازی در حوزه معماری یك ضرورت است.
آنچه كه مورد مذمت دوستداران سنت است در واقع عدم توجه به هویت ها و نمادهای نیاكانی و شاخص های زیست بوم و طبیعت مناطق در حوزه ساختمان سازی و اصرار بر كپی برداری بی رویه و برابر با اصل از نسخه ای مشابه بدون در نظر گرفتن مؤلفه های محلی است .
نگاهی به سازه های احداث شده در شهرهای بزرگ و مهم كشور این واقعیت را عیان می نماید كه همه و در همه جا می خواهند مثل هم بسازند و آسمان بشكافند.
سازه هایی زمخت و بد هیكل و با ارتفاع زیاد و أكثراً با نوك قیفی شكل و پر از شیشه و نماهایی متحد الشكل و فاقد فاكتورهای بومی اكنون در تمام شهرها قابل رویت است به طوری كه با مشاهده تصاویر، تشخیص تعلق به كدامین شهر برای بیننده سخت گردیده و انگار هم درب اكثریت دفاتر طراحی و ساختمان سازی كماكان بر همان پاشنه ی كپی برداری بی رویه و مبتدی می چرخد.
نمونه بارز و زنده آن در دهه ی پیشین طرح مسكن مهر است كه به هنگام عبور از شهرهای مختلف كشور عیناً این كپی برداری و شبیه سازی دیده می شود بدون آن كه متولیان امر و مجریان تلاشی در جهت هماهنگ سازی با زیست بوم و طراحی محلی و ایجاد اِلمان های مخصوص مناطق در امر مسكن سازی نمایند و این امر در كشوری با آن همه سابقه ی معماری و تمدنی و صاحب بناهای عظیم تاریخی و شهرهای باستانی قابل قبول نبوده و إصلاح این رویه می بایست در دستور كار سازمانهای ذیربط قرار گیرد.
چرا كه تفاوت ساخت و سازهای شهرهای ایرانی و نوع معماری پیشینیان به درستی و با استفاده صحیح از علم و تجربه افراد زبده قابل احساس و مشاهده بوده بطوری كه این تفاوت ها خود باعث ارج گذاری توسط متخصصان و جذابیت برای گردشگران شده و رنگین كمانی از هنر و سلیقه را در پیش چشم بیننده به نمایش می گذارد.
و به طور یقین مدرن سازی غیر اصولی و بدون لحاظ فاكتورهای فرهنگی و مردم شناسانه و طبیعی شاید در كوتاه مدت برق از چشمان ساكنان ببرد لیكن در دراز مدت خدمتی به فرهنگ و تاریخ آن منطقه نمی كند و با خطرات دور شدن نسل های آینده از شاخص های انحصاری هر شهر یا منطقه مواجه خواهیم شد. كه باز تحقیق جامعه شناختی و راونكاوانه از ساكنان و كودكان مجتمع های مسكن مهر و شهرك سازی های مشابه در نوعیت و تغییر و یا شكل گیری خاطرات شخصیت ساز كودكانه ضروری بنظر می آید.
از این دیدگاه بلندمرتبه سازی ها و شیك نمودن ساختمان ها با محوریت شیشه و كامپوزیت و اصرار بر ارتفاع با هدف تغییر ذائقه ی معماری شهروندان و در پیش گرفتن نوعی زرق و برق بخشی توسط هلدینگ ساختمانی موسوم به عبدالباقی در شهر آبادان نمونه ای زنده از پایمال شدن حقوق سنتی و هویتی مردمان در امر شهرسازی تلقی می شود.
هلدینگ عبدالباقی طی دو دهه اخیر با تملك اراضی مرغوب هسته ی مركزی شهر (فارغ از چگونگی امر تملك) و بر اساس رابطه و بدون رعایت ضوابط زیست محیطی و هویتی شهر آبادان اقدام به تخریب بسیاری از بناهای عمومی ، باغ ها و ویلاهای قدیمی شهر نموده و با دور زدن قانون و نادیده گرفتن مقررات ملی مسكن و ساختمان بر احداث بناهای مرتفع و ظاهراً زیبا اما نامأنوس با هویت و تاریخ منطقه اصرار داشته و نهادهای عمومی و دولتی ناظر از قبیل شهرداری و اداره میراث فرهنگی و سازمان نظام مهندسی عمداً یا سهواً بدون در نظر گرفتن بافت قدیمی شهر آبادان اجازه ی احداث سازه هایی همچون فیدوس و متروپل را دادند و دغدغه ی اصلی متولیان امر نه حفظ هویت تاریخی و سنتی آبادان و نه حتا رعایت مقررات و استاندارد ایمن سازی كه فقط فروش تراكم و اتخاذ راهبرد جریمه در كمیسیون ماده صد قانون شهرداری ها بوده بطوری كه مشاهده تعداد زیاد ساختمان های مرتفع در كوچه های تنگ دهه ی بیست قرن گذشته آلارم هشدار را برای هر دلسوزی به صدا درآورده بود و صد حیف كه ساعت هشدار مسؤولان أمر به خواب فرو رفته و فاجعه ی متروپل در دوم خرداد ١٤٠١ بدون شك اولین و آخرین آن نخواهد بود.
در سرزمینی بنا شده بر طبیعت آب و نخل و خاك های روان ، مردمانش چه در نخلستانها و چه در حوزه ی شهری این فاكتورها را مدنظر داشته و حتا شركت نفت در قرن گذشته (با محوریت طراحان و معماران خارجی ) در صدد رعایت آموزه های زمین شناسی و طبیعت نگر و هویتی بوده لیكن در مدت اخیر صدور مجوزهای بیگانه با حقایق طبیعی و سنتی بلایی عظیم بر سر شهر آبادان آورده كه مطالعه تطبیقی قبل و بعد پروسه ی مدرن سازی دو دهه اخیر و تاثیرات اجتماعی و روانی مفید خواهد بود.
امروزه قدم زدن در هسته ی مركزی آبادان خاطره ای از قدیم را در ذهن گردشگران و حتا شهروندان بر نمی انگیزد و هر چه بوده در لابلای بتون و آهن و شیشه مدفون گشته و حسرت و آه اهالی به شكلی اندوهگین در بقایای نخلستان های شهر پَر می كشد.
بر همین مبنا علاوه بر مجازات عاملان و مسببان ورود خسارت در فاجعه ی برج متروپل آبادان و در كنار اصلاح سیستم مدیریت شهری در آبادان و حذف منابع رانت و فساد ، توجه به هویت و طبیعت آبادان و سایر شهرهای با قدمت در فرآیند صدور مجوزهای ساخت و ساز در ارتفاع از مطالبات مهم و به حق كنشگران و دغدغه مندان است كه به جد مدنظر مراكز تصمیم گیر قرار گیرد تا ضمن جلوگیری از تكرار حوادثی تلخ و ناگوار اجازه ندهند خاطرات و هویت تاریخی شهرها با توجیه مدرن سازی نابود و یا كمرنگ شوند.