عصر ایران؛ مهرداد خدیر- پنجمین چاپ کتاب خواندنی «رنج و التیام / در سوگواری و داغدیدگی» نشان میدهد گزاره یا انگارۀ «مردم، کتاب نمیخوانند» درست نیست. زیرا میخوانند البته اما نه هر کتابی را.
رنج والتیام (در سوگواری و داغدیدگی) کتابی جدی در 320 صفحه و دربارۀ موضوعی است که در نگاه اول به نظر میرسد آن قدر گرفتاری داریم که نباید سراغ این مقوله برویم و از جنس روانشناسی موفقیت یا به تعبیر مخالفان این مقوله "زرد" هم نیست.
چرا که در آن مباحث از منظر روانشناسی و بر اساس آخرین مطالعات در این حوزه مطرح میشود؛ موضوعاتی چون: دستهبندی و تحلیل آنچه پس از فقدان کسی تجربه میکنیم، اندیشه در این که چرا چنین تجربهای پیش میآید، چرا باید سوگواری کنیم و وظیفۀ سوگواری چیست، متناسب با انواع ماتم چه کمکی میتوان به فرد ماتمزده کرد، چگونه باید ماتم پیچیده را از ماتمهای کمتر پیچیده بازشناخت و در مواجهه با ماتمی پیچیده چه کاری از ما برای خودمان و برای دیگران برمیآید، و در یک جمله "چگونه میتوان ماتم را پشت سر گذاشت".
ناشر در توضیح آورده است: "همۀ ما نیاز داریم دربارۀ این موضوع اندکی بیشتر بدانیم، هم برای کمک به خودمان، هم برای کمک به افراد ماتمزدۀ نزدیکمان. تنها هم این نیست؛ گاه، و چه بسیار، "علتالعلل اختلالهای جسمی و روانی گوناگون" ما مصیبتی است که نتوانستهایم پشت سر بگذاریم، سوگواریِ پایانناپذیری که گرفتار آن شدهایم."
راز استقبال و رسیدن به چاپ پنجم اما آیا تنها همین موضوع و جستوجوی پاسخ پرسشهای بالاست و مشخصا نیاز و ضرورت «التیام بخشی» یا نام نویسندۀ کتاب: جیمز ویلیام وُردن؟
شاید اینها دخیل باشد ولی این یادداشت برایاین مدعاست: راز استقبال در نام آشنا و اعتبار اشتهار رسانهای مترجم است: محمد قائد. یک روزنامهنگارِ کهنهکار و صاحبسبک که به خواننده اطمینان میدهد با نثر شُستهرُفته روبهروست و مترجم، آدمی نیست که هر کتابی را برگرداند.
بله، اگر مترجم کتاب محمد قائد نبود چه بسا با چنین استقبالی روبهرو نمیشدیم و از این رو باید گفت صِرف دانستن زبان خارجی برای ترجمه کافی نیست و همچنان نام مترجم و سابقه و اعتبار او تعیین کننده است.
موضوع کتاب چنان که اشاره شد التیامبخشی است؛ مبحثی در روانشناسی و از این منظر که مطالعات فراوانی دربابِ چیستی مصیبت و انواعِ آن، چگونگی التیامیابی و التیامبخشی در جوامع مختلف در جریان است و نتایج پژوهشها هم الزاماً یکسان نیست؛ بسته به جامعهای که مطالعهای روی آن صورت گرفته، و نیز دورۀ مطالعه، شرایط و به تبعِ آن نتایج متفاوت است و کار شخص ماتمدیده ممکن است به سرگشتگی، دردهای جسمانی، و حتی خودکشی در غمِ ازدستدادنِ فرد ازدسترفته بینجامد و در این کتاب چنان که اشاره شد مباحث بر اساس آخرین مطالعات مطرح می شود.
البته ممکن است این تصور پدید آید که تنها به کار روانشناسان و روانپزشکان میآید اما اگر چنین بود محمد قائد به دست نمیگرفت.
کتاب دو ضمیمۀ فوقالعاده دارد؛ آن قدر که انگار سه کتاب خریدهاید. ضمیمۀ نخست با عنوان «درد در خانواده»؛ روایتی خواندنی و تازه با شیوههای ادبی اما واقعگرایانه از بلیک موریسن شاعر و روزنامهنگار بریتانیایی و ویراستار ارشد مجموعه شعر معاصر پنگوئن با عنوان «آخرین بار کی پدرت را دیدی؟» دربارۀ واپسین ماههای زندگی پدرش و یادآوری ایام گذشتۀ زندگی با او در زیر سایۀ پرقدرت او.
آن قدر این بخش خواندنی است که اگر تنها همین فصل را بخوانیم تحت تأثیر قرار گرفتهایم:
«یک لحظه در آغوشش میگیرم. بعد روی صندلی پلاستیکی کوچکی کنار تخت مینشینم. رنگپریده نیست. تهرنگی از صورت گلانداختۀ برنزه هنوز در او هست. اما فروغ چشمان سیاهش خاموش شده و سرش مثل لاکپشت که از کاسۀ سنگیاش بیرون بزند اندکی به جلو متمایل شده است. پسری که دانشجوی پرستاری است از دَمِ در میپرسد: سوپ، میل دارید دکتر؟ ساکت نشستهام و آرزو دارم پدرم هر چه بیشتر غذا بخورد. دانشجوی پرستاری برمیگردد و با لحنی شمرد،ه بلند و حساب شده میپرسد: حالتان چطور است؟ دلم میخواهد سرش داد بزنم: "این پدر من است، کلهپوک! نه معلولی که بخواهی به او لطف کنی". اما حالا پدرم دقیقا یک معلول است.»
ضمیمۀ دوم هم با عنوان «دست راست پدر» روایت مردی متصدی کفن و دفن است و این هم خواندنی است.
متن اصلی بسیار کاربردی است. تنها چند جمله را که علامت زدهام نقل میکنم:
-موضوع بر سر این نیست که برای مرگ ناگهانی و نابهنگام عزیزی مانند کسی که در سقوط هواپیما از دست دادهایم چطور جوابی پیدا کنیم. بر سر این است که چگونه بیجواب زندگی کنیم.
-علامت تکمیل سو گواری این است که شخص بتواند بدون درد و اندوه به متوفا فکر کند.
- چهار تکلیف سوگواری از این قرار است: پذیرش واقعیت فقدان، گذر از درد مصیبت، انطباق با محیطی که شخص فقید در آن حضور ندارد و تغییر جای متوفا از نظر عاطفی و ادامه دادن به زندگی.
بخش های «مشاورۀ ماتم» و «آموزش برای مشاورۀ ماتم» هم به کار روانپزشکان میآید و هم ماتمدیدگانی که علاقه یا امکان مراجعه برای دریافت مشاوره حضوری ندارند هر چند کتاب، جای مشاوره حضوری را نمیگیرد زیرا مشاور بر اساس اطلاعات دقیق که دریافت کرده مشاوره میدهد.
در روزهایی که مصیبت آبادان دل همۀ ما را شکسته نمیتوان خرده گرفت چرا از بین این همه کتاب، این کتاب؟
«مادرم کنار پدر که از دنیا رفته نفس میکشد. میبینم که گریه کرده است. می گوید: با مرد کوچولویم صحبت میکردم. میپرسم: دربارۀ چی؟ میگوید: به او میگفتم نباید میرفت و مرا این طور تنها میگذاشت. آن هم به این زودی. سرزنشهای او مرا به یاد ملامتهای "کلئو پاترا" خطاب به " آنتونی" در اثر شکسپیر میاندازد:
تو غم مرا نداری و من
اسیر خاکدانِ دلگیریام که در غیاب تو
چیزی به از مزبله نیست.»
انتشارات «فرهنگ نشر نو» با همکاری «نشر آسیم» کتاب «رنج و التیام /در سوگواری و داغدیدگی» را به بهای 110 هزار تومان منتشر کرده است. 110 هزار تومان در روزگار جراحی اقتصادی یا به قول دولتیها "مردمیسازی پرداخت یارانهها (پرداخت ریال به مصرف کننده به جای دلار به تولیدکننده یا واردکننده)" پول یک پیتزاست. با این تفاوت که حس پیتزای 110 هزار تومانی نیم ساعت بعد فرومینشیند و این کتاب در تمام عمر بر شما اثر میگذارد و اگر خدای ناکرده خود گرفتار باشید نجات میدهد.
اگر هم تنها حُسن آن این باشد که سراغ عزیزی بروید که در آستانۀ رفتن است و گرم ببوسیدش کفایت میکند و اگر هم رفته است نکتههایی بیاموزید برای ادامۀ زندگی. آری، این کتاب دربارۀ رنج و التیام است. نه فقط رنج. دربارۀ مرگ است اما ادامۀ زندگی با پذیرش مرگ.
این نوشته اما به یک قصد روشن دیگر هم هست. این که نام مترجم میتواند به فروش کتاب کمک کند و به ناشر هم اعتبار مضاعف بدهد.
یک دلیل دیگر برای معرفی این کتاب هم این است که محمد قائد روزنامهنگاری است که خود را به یک عرصه محدود نمیکند. هم از سیاست و تاریخ مینویسد -که البته حالا کمتر شده- و هم کتابی در چنین سطحی را ترجمه میکند.