کیفیت پایین:
کیفیت خوب:
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیشتر ببینید:
رضاشاه و آقابکُف؛ داستان شبکه جاسوسان روس در ایران (فیلم)
اعدام سفیر ایران در دوره اشکانی؛ چون در مذاکره با روم، تحقیر را پذیرفته بود (فیلم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عصر ایران؛ محسن ظهوری ـ سکههای ساسانی در سوئد و نروژ پیدا شدهاند. در برخی کاوشها در فرهنگ وایکینگها، ابریشم و فولاد ایران یافت شده و درهمهای سامانی؛ حکومت مستقل ایرانی که پس از سقوط ساسانیان بر سر کار آمد. اینها چطور به سرزمین وایکینگها رفته و آنها چگونه خود را به ایران رساندهاند؟
مزرعه اوزِبرگ، شهر تنسبرگ، نروژ، ۱۶ مرداد ۱۲۸۲: باستانشناسان در حال کاوش برای بیرون آوردن یکی از مهمترین اشیاء تاریخی هستند. اینجا درون این مزرعه در نروژ، سه ماه طول میکشد تا گابریل گوستافسون باستانشناس همراه با تیم خود بتواند حفاری را تمام کند و این کشتی بیرون بیاید که قرنها پیش همراه دو جنازه دفن شده؛ نمونهای عالی از کشتیهای بهجا مانده از وایکینگها. ربطش به ایران چیست؟ میفهمید. اول بریم سراغ این مردمان.
وایکینگها جنگجو بودند؛ ماجراجو و اهل خطر. مردمانی که در شمال اروپا زندگی میکردند ولی شرق و غرب این قاره را درنوردیدند و پا به آسیا هم گذاشتند. گروهی از آنها که به سمت شرق آمده بودند، در شهر نووگورود امروز در غرب روسیه ساکن شدند و بعدتر کییف را در اوکراین امروز تصرف کردند. مردمانی که آنها را روس میخواندند. حالا از طریق رود ولگا به دریای مازندران راه داشتند و آمدند.
«در این سال شانزده کشتی به دریا پدید آمد از آنِ روسان، و به آبِسْکون شد.»
این را ابناسفندیار در تاریخ طبرستان نوشته. وقتی وقایع سلطنت سامانیان را مینویسد و به غارت ایران توسط روسها میرسد. همان وایکینگهای مستقر شده در شمالغرب ایران. آنها در حوالی شرق دریای مازندران به آبسکون (که امروز بهطور دقیق نمیدانیم کجا بوده) حمله میکنند و بعد هم میروند.
«سال دیگر روسان با عدد و انبوه بیامدند و ساری و نواحی پنجاهزار را سوخته و خلایق را اسیر برده و به تعجیل به دریا رفتند.»
سامانیان نمیتوانستند این وضعیت را تحمل کنند. آنها موفق شده بودند دو قرن پس از سقوط ساسانیان، تا حدود زیادی دست خلیفه عرب را در برخی نقاط قلمروی قدیم ایران محدود کرده و خود راه و رسم تازهای پیش بگیرند. آنها زبان فارسی را رسمیت دادند و نقوش ایران باستان بهخصوص دوره ساسانیان را دوباره احیا کردند که خود را از نوادگان آن دودمان میدانستند. سرزمین وسیعی تحت فرمان این سلسله بود؛ از ازبکستان و تاجیکستان امروز گرفته تا بخشهایی از قزاقستان، ترکمنستان، افغانستان و ایران. همان منطقهای که در دوره ساسانیان ایالت خراسان بزرگ نامیده میشد و با سقوط این سلسله، فرهنگ ساسانیان در آن امکان حیات بیشتری پیدا کرده بود. پس با ایجاد این حکومت واحد، علم و هنر و فرهنگ در این دوره شکوفا شد و تجارت رونق گرفت. خط تجاری در دوره سامانیان از یکسو به چین و از آن سمت به اروپا میرسید. برای همین هم سکههای سامانی را در سراسر شرق و غرب یافتهاند. آنها با وایکینگها یا همان که آن زمان روس میخواندند هم وارد تجارت شدند و در سرزمینهای آنها هم سکههای سامانی یافت شده. و نه فقط در روسیه و اوکراین که در اروپای شمالی هم. مثلا گنجینهای که در جزیره اسکای اسکاتلند پیدا شد و ۱۹ سکه سامانی در میانشان بود. از آن وایکینگی که روزگاری به آنجا رفته بود. سکههای سامانی در جزیره گوتلند سوئد هم به دفعات پیدا شده و همچنین در بسیاری از نقاطی که وایکینگها در آن حضور داشتند. سامانیان در زمان خود به یکی از مراکز مهم ضرب سکه در جهان تبدیل شده بودند و این سکهها وسیله خوبی برای دادوستد میان سرزمینهای مختلف شده بود و وایکینگها هم از همان استفاده میکردند.
همین تجارت بود که باعث شد هنر سامانیان بر وایکینگها تاثیر بگذارد. مثلا وجود نقش سیمرغ در سرتبر مامن و تابوت بامبرگ آنها. یا استفاده از نقوشی مثل پرندگان یا دایرههای مروارید که سامانیان به تقلید از ساسانیان بسیار استفاده میکردند و در منسوجات و تزئینات معماری وایکینگها هم دیده میشود.
اما برگردیم به ابتدای فیلم و پیدا شدن بقایای کشتی اوزِبرگ در نروژ که بیست سال مرمتش طول کشید تا به موزه کشتیهای وایکینگ برود. میخواهیم به زمانی قبلتر از سامانیان برویم.
درون این کشتی که متعلق به حدود ۸۰۰ میلادی یعنی تقریبا اواخر قرن دوم خورشیدی است، جسد دو زن همراه با اشیائی پیدا شده که بقایای ابریشم هم میانشان بود. ابریشمهایی که گمان میرفت از کلیساها و صومعهها در انگلستان و ایرلند غارت شده، اما با بررسی بیشتر مشخص شد از ایران است و متعلق به دوره ساسانیان. دو قرن قبل از آنکه سامانیان بر سر کار بیایند.
ماریان وِدِلر استاد باستانشناسی دانشگاه اسلوی نروژ، در کتاب «ابریشم برای وایکینگها» میگوید در میان ابریشمهای کشتی اوزبرگ نقش شیر و پرندگان مرتبط با اساطیر ایرانی دیده میشود و مشخص است با تکنیکی بهنام سامیتوم بافته شده که یک روش مختص شرقی و خصوصا مربوط به ایران دوره ساسانی است. با پیدا شدن ابریشمهای دیگری از وایکینگها در منطقه بیرکا در جزیره بیورکوی سوئد، این نظریه تقویت شد. ابریشم این وایکینگها هم متعلق به دوره ساسانی بود.
برای روشن شدن ماجرا برویم به منطقه اوپلاند در استکهلم سوئد. جایی که ۱۱۹۶ نقش سنگی از وایکینگها بهجا مانده و از مراکز مهم عصر آنها بوده. همان منطقهای که ۴۵۰ سکه نقره باستانی در آن یافتند و تعدادی از آنها ساسانی بود. تاریخ سکهها نشان میدهد که متعلق به اواخر دوره ساسانیان و اوایل ورود اعراب به ایران است. زمانی که دودمان ساسانیان به پایان کار رسیده بودند و مسلمانان تازهوارد هم نمیتوانستند سکههای جدید ضرب کنند. پس همان سکههای ساسانی را با حک کلمههای «جائز»، «الحمدالله» و «لا اله الا الله» روی آن به بازار میفرستادند. سکههایی که به عربساسانی مشهور است و در دوران وایکینگها هم استفاده میشده. مثلا پیدا شدن ۱۱۰۰ سکه متعلق به دوره ساسانی و عربساسانی در گوتلند سوئد بود که ابتدا به اشتباه آنها را سکههای عربی خواندند و بعد مشخص شد متعلق به ایران بوده.
اما وایکینگها واقعا در دوره ساسانی یا اواخر آن به ایران آمدهاند؟
این کلاهخودی است که از آرامگاهی در بیرکای سوئد یافت شده و برخی محققین آن را مشابه کلاهخود نقش سوار زرهپوش ساسانی در طاقبستان دانستهاند. شاید این شباهت را نتوان دلیلی قطعی دانست، اما تحقیق روی شمشیر آلفبرت نشان داده که انگار وایکینگها واقعا در زمان ساسانیان به ایران آمدهاند.
فردریک کارپنتر لیونگکویست از دانشگاه استکهلم، در تحقیقات خود به این نتیحجه رسیده که فولاد شمشیرهای مشهور وایکینگها یعنی آلفبرت، متعلق به ایران است. او میگوید وایکینگها در اواخر دوره ساسانی با بخشهایی از ایران تجارت میکردند و سقوط ساسانیان هم جلوی این بازرگانی را نگرفته. از آنجا که طبرستان پس از سقوط ساسانیان به دست مسلمانان فتح نشد، فنآوری ساخت سلاح به شیوه ساسانیان در آن ادامه داشت که وایکنیگها به آن نیاز داشتند.
پس حدس بر این است که وایکینگها از طریق رود ولگا خود را به دریای خزر رسانده و فولاد و ابریشم و دیگر مایحتاج خود را از طبرستان تامین میکردند. تجارتی که تا سالها ادامه داشته. شاید تا قرنها بعد از سامانیان حتی. نمیدانیم. شاید تا زمانی که چنگیزخان و نوادگانش ایران و کییف را فتح کردند و امپراتوری خود را تشکیل دادند.