عصر ایران؛ مهرداد خدیر- طالبان، تعطیلات هفتۀ اول فروردین در افغانستان را لغو و کارمندان و دانشجویان را ملزم کرده سر کار و درس خود حاضر شوند. (اینجا)
به گفتۀ یک مقام طالبان، این تعطیلی مطابق قوانین اسلامی نیست اما شهروندان مجازند جشن های خصوصی را برگزار کنند.
مخالفت طالبان با نوروز، دلیل روشنی دارد. آنان نمیخواهند افغانستان به حوزۀ تمدنی ایران بزرگ فرهنگی تعلق داشته باشد و این در حالی است که کمی آن سوتر در دوشنبه پایتخت تاجیکستان گستردهترین جشن ها در حال برگزاری است.
مخالفت و خصومت طالبان با نوروز در عین حال نشان میدهد ایستادگی ایرانیان برای حفظ نوروز تا چه حد ارزشمند و سترگ بوده زیرا در ایران هم پارهای قرائتهای بنیادگرایانه با نوروز به مثابۀ جشنی ملی کنار نمیآمدهاند.
ایرانیان به تبدیل هفت شین (شامل شراب و شربت وشهد) به هفت سین (با هفت رُستنی) رضایت دادند (در افغانستان، هفت میوه)، قرآن را بر سر سفره نهادند و با دعای آغاز سال (که مشخص نیست از کیست) کوشیدند نوروز را از جشنی زردشتی و متعلق به پیش از اسلام خارج و «فرادینی» کنند.
اگرچه روحانیون سنتی با شروع نوروز (چهارشنبه سوری) و پایان آن ( سیزده به در) کنار نیامدند اما از دو نماد چهارشنبه سوری (آتشافروز و حاجی فیروز) اولی حذف شد و تنها حاجی فیروز باقی ماند تا با سوگ سیاوش نسبتی داشته باشد و«درِ» سیزده به در هم به «دشت» تعبیر شد تا آن را خرافی نپندارند.
در ایران بعد انقلاب 57 هم کسانی میخواستند نوروز را حذف کنند اما دست بالا را نداشتند مضافا به این که مناسبات اقتصادی عید و شروع سال جدید با آن و گرایش های ملی مقامات صدر انقلاب چنین مجالی نداد. با این حال در سالهای بعد از تعبیر «عید نوروز» در تریبون های رسمی کمتر استفاده می شد و صدا و سیما تنها فرا رسیدن بهار را تبریک میگفت.
در نوروز 1358 با این که گویندۀ تلویزیون خانم بیحجاب و البته پوشیدهتر از قبل و بدون آرایش غلیظ بود که مردم را به مشاهدۀ پیام نوروزی امام خمینی، آیتالله شریعتمداری و نخست وزیر دعوت کرد و هیچ نشانی از بنیادگرایی ضد نوروز مشهود نبود با این حال مهندس مهدی بازرگان نخست وزیر دولت موقت این خطر را احساس و در مراسم نوروز 1358 در ورشگاه آزادی با حضور انبوه جمعیت تأکید کرد لباس نو خود را پوشیده چون عید باستانی است و بارها از نوروز گفت. هنگامی که جمعیت صلوات فرستاد به صراحت گفت: «عید است، کف بزنید. هر وقت آقای طالقانی آمد صلوات بفرستید». چون قرار بود آیتالله طالقانی هم بیاید و البته به خاطر حل و فصل درگیریهای قومی از تهران خارج شده بود.
نوروز 59 اما مرحوم محمد علی رجایی به عنوان کفیل وزارت آموزش و پرورش اعلام کرد تعطیلات رسمی نوروز 4 روز است و در تقویم 4روز تعطیل است و مدارس هم باید مانند ادارات روز پنجم گشوده شود. این البته مخالفت با نوروز نبود. تلاش برای انطباق تعطیلات با همان چهار روز رسمی بود.
چرا که عملا عید به خاطر تعطیلی مدارس، در ایران 13 روزه شده بود و جمهوری اسلامی نه تنها تعطیلی 13 فروردین یا سیزده به در را حذف نکرد بلکه با تعطیلی 12 فروردین به عنوان روز جمهوری اسلامی در روز قبل از آن ناخواسته محکمتر هم شد.
در نوروز 59 اما نیمی از دانشآموزان به مدرسه نرفتند و نیم دیگر هم که به مدرسه میرفتند سر کلاس درس حاضر نمیشدند و در حیاط مدارس علیه تصمیم کاهش تعطیلات شعار میدادند.
همین مخالفت سبب شد که پس از آن نه تنها هیچ وزیر آموزش و پرورشی به فکر کاهش تعطیلات نیفتد که عملا تعطیلات جاهای دیگر هم 13 روزه شد و در بعضی سال ها به 18 روز هم کشید که البته خسارات و موارد منفی بر این تعطیلات طولانی مترتب است.
باری، غرض آن است که گفته شود طالبان یک فرصت استثنایی در اختیار افغانها قرار داده تا با پای بندی به نوروز در خانه و نرفتن به مدرسه و محل کار با این حکومت ارتجاعی و ضد تمدن ایرانی که میکوشد با تحمیل امارت اسلامی به جای جمهوری و حذف نوروز، افغانستان را به پشتونستانِ طالبان تبدیل کند مخالفت کنند.
اشارات ایران به این معنی نیست که مقامات رسمی و ارشد کشور بعد انقلاب با نوروز مخالف بودهاند بلکه باید گفت با شمار تعطیلات آن و برخی نمادها مخالفت کردهاند وگرنه از همان نوروز 58 عالیترین مقامات همه ساله نوروز را تبریک گفتهاند و مشخصاً شخص آیتالله خامنهای چه در مقام رییس جمهوری از نوروز 1361 تا 1368 و چه در مقام رهبری عالی جمهوری اسلامی از نوروز 1369 تا امروز همواره تعبیر "عید نوروز" را به کار بردهاند.
در دهۀ فجر سال 1367 هم وقتی سالگرد پیروزی انقلاب و 22 بهمن را عید دانستند ویژگیهای عید ایرانی (نوروز)، اعیاد اسلامی (قربان و فطر) و عید خاص شیعی (غدیر) را در آن متبلور و متجسم خواندند.
رییسان جمهوری هم در این سالها همواره در کنار نمادهای نوروزی پیام فرستاده و تبریک گفتهاند و در سال 97 و در پیام نوروزی حسن روحانی شاهد سفرۀ هفتسین هم بودیم. پیش و پس از آن هم در فضای سبز می نشست. احمدینژاد که اواخر رسماً ملیگرا شده بود. نسبت خاتمی با فرهنگ هم روشن است و هاشمی رفسنجانی نیز در تعطیلات نوروز غالبا به کیش میرفت و بعدتر تلاش شد با کاروان راهیان نور فضای دوران جنگ را در نوروز حاکم کنند.
در آن سالها چهرههایی چون شیخ ابوالقاسم خزعلی البته بسیار تلاش کردند عید غدیر را جانشین نوروز کنند غافل از آن که جنبههای اقتصادی نوروز و شروع سال جدید با نوروز و تعطیلات مستمر و سفر و دید و بازدید ویژگیهای اختصاصی آن است و هیچ عید دیگری جای آن را به لحاظ تنوع آیینی نمیگیرد و مهمتر این که ایرانیان که خود علاقهمندترین مسلماناناند به نماد عید غدیر و تعارضی احساس نمیکنند و دیدیم چگونه با با تقارن عاشورا با نوروز در 20 سال قبل مواجه شدند.
در سالهای اخیر حتی اعراب ایران که برخی رسوم ما در نوروز (لباس نو، دید و بازدید و عیدی دادن) را در عید فطر به جا میآورند نیز به نوروز متمایل یا علاقه مندتر شدهاند و پیام نوروزی ابراهیم رییسی از مسجد جامع خرمشهر از این منظر حایز اهمیت بود هر چند بیشتر بر نبودِ سفرۀ هفت سین تأکید شده اگرچه سبزه بود و مهمترین نماد نوروز همین سبزه است تا جایی که در تاجیکستان سبزهها را به صورت کاج کریسمس در 7 طبقه میچینند.
مخالفت طالبان با نوروز اما شروعی بر مبارزه با نشانههای تمدن ایرانی است و به زودی سراغ زبان فارسی هم خواهند رفت کما این که در بلخ واژۀ «دانشگاه» را از سر در دانشگاه برداشتند و به جای آن «پوهنتون» گذاشتند.
جای نوروز اما چه دارند بگذارند؟! هیچ. پس نوروز میماند و افغان ها میتوانند با نرفتن بر سر کار و مدرسه مخالفت خود را با غارنشینانی که پس از 20 سال به قدرت بازگشتند اعلام کنند و از این حیث باید سپاسگزار آنان باشند چون یک فرصت استثنایی برای ابراز تنفر از طالبان و اعلام تعلق به هویت تمدنی نوروزستان یافتهاند.
از طالبان نمیتوان انتظار داشت نوروز را به رسمیت بشناسند چون این جماعت ضد زن و ضد شادی، نوروز را که با زن و شادی و طبیعت پیوند دارد برنمیتابد اما از مردم افغانستان میتوان انتظار داشت نوروز را بیش از هر سال گرامی دارند و این بهترنی نوع مقاومت مدنی است. چاره ای نیست. خود خواسته اند نوروز با نماد گل و سبزه، خاری شود در چشمشان!
داستان اما تنها نوروز نیست. طالبان درصدد جدا کردن افغانستان از ایران و تاجیکستان است و سراغ زبان فارسی و شناسههای دیگر هویت فرهنگی هم خواهند رفت.