عصرایران؛ مصطفی داننده- قتل وحشتناک غزل (مونا) حیدری، بازهم یادآور یک فرهنگ غلط در ایران بود. او سرش بریده و در شهر چرخانده شد، چون شوهرش فکر میکرد، آبرویش رفته است.
آنقدر همسایهها، دوستان و آشنایان با او به کنایه حرف زده بودند، آنقدر بیغیرت خطابش کرده بودند که مرد زندگی غزل، تصمیم گرفت او را به فجیعترین شکل ممکن به قتل برساند و برای اینکه ثابت کند او با غیرت است، سر بریده شده را هم به همه نشان داد.
تک تک آنهایی که با شوهر غزل حرف زدند و احتمالا به او گفتهاند که چرا کاری نمیکند، در خون ریخته شده دخترک مقصر هستند. آنها هیزم روی هم گذاشتهاند و آن مرد، آتش را زده است.
خیلی از قتلهای ناموسی که در ایران اتفاق میافتد به خاطر حرف مردم است. آنها از حرف مردم میترسند و نگران آبرو هستند و به خاطر همین به داس و چاقو پناه میبرند و فجایعی را رقم میزنند که حتی برای داعش هم قفل است.
خیلی از دختران ایرانی احتمالا با جمله «به بابات بگم میکشتت» آشنا هستند. چون پدر فکر میکند به واسطه حرف مردم، هرکاری که دختر برخلاف عرف غلط جامعه انجام میدهد، بیآبرویی است و برای اینکه متهم نشود، با شدیدترین شکل ممکن با دخترش برخورد میکند.
همین آبرو باعث شده است حتی زمانهایی که دختر یا پسرشان توسط دیگران اذیت میشوند، دست به شکایت نبرند و مُهر سکوت به لب بزنند تا آبرویشان نرود.
«آبرو» باعث شده است بحرانهای اجتماعی در ایران در گوشه پستو در صندوقی هزار قفل خورده باقی بماند. این حفظ آبرو تنها مخصوص خانوادههای ایرانی نیست. دستگاههای حاکمیتی نیز سالهاست برای حفظ آبرو و خوب نشان دادن جامعه، چشم خود را بر روی آمارها بستهاند و میگویند همه چیز خوب است.
یکی از تهدیدهای آشنای متجاوزین به دختران جوان و حتی پسرها، بردن آبروست. اگر به کسی بگی آبروت رو میبریم. حفظ آبرو باعث میشود سکوت کنند و به هیچ کس نگویند.
غزل و همسرش
بسیاری از متجاوزین با خیال راحت کارهای خود را میکنند چون مطمئن هستند، «حفظ آبرو» از آنها محافظت میکند.
برخی از این تجاوزها سریالی است و هیچ کس از فرد متجاوز شکایت نمیکند چون یاد گرفتهاند آبرو از همه چیز مهمتر است.تصور کنید یکی از کسانی که مورد تجاوز قرار گرفت، از فرد متجاوز شکایت میکرد شاید تجاوزهای دیگر صورت نمیگرفت.
فرد متجاوز وقتی میبیند که تجاوز اول، دوم، سوم و هیچ خبری از شکایت نیست با اطمینان بیشتری دست به عمل شیطانی خود میزند.
همه اینها را گفتیم اما چه اتفاق تلخی است که همین الان که فاجعه اهواز اتفاق افتاده است برخی در گوشهای از دلشان حق را به شوهر بیرحم میدهند و میگویند، او از آبرویش دفاع کرده است.
قتل غزل حیدری، هزار دلیل دارد و تنها منتهی به چاقوی در دست شوهرش نمیشود. کودک همسری، تعریف غلط از غیرت، حرف مردم و... نقش دارد. همه اینها مثل تنور آهنگری عمل کردهاند و در نهایت چاقویی شدهاند که بر گلوی دخترک نشسته است.