«آیا اساساً تبلیغات پزشکی در شبکههای اجتماعی و بخصوص اینستاگرام یا همان چیزی که این روزها به «طب مارکتینگ» از آن یاد میکنند، کار نادرستی است؟»
روزنامه ایران نوشت: «میگویند مطب دکتر آن قدر شلوغ است که بیماران بهناچار در راهروی ساختمان پزشکان چند ساعتی آواره هستند. این مسأله البته صدای پزشکان دیگر واحدها را درآورده و به همین خاطر مراجعان توسط منشی به بیرون از ساختمان راهنمایی میشوند. به عبارتی باید بروند در پیادهرو یا داخل ماشین منتظر بمانند تا چند ساعت دیگر نوبتشان شود. البته که مطب جای پارک خوبی هم ندارد. پس گزینه منتظرماندن در ماشین هم خودبهخود منتفی میشود، چون آن طور که میگویند ماشینآوردن اینجا اشتباه است.
«بیماران اکثراً داخل فضای باز نزدیک مطب مینشینند و چند بار میروند و به مطب سر میزنند و از منشی سؤال میکنند که کی نوبتشان میشود. خیلیهاشان هم شرایط بسیار بدی دارند و به لحاظ جسمی آن قدر تحت فشارند که این منتظرماندن واقعاً برایشان طاقتفرساست.»
این را یکی از کسانی میگوید که اخیراً به خاطر بیماری مادرش به این پزشک مراجعه کرده است. او ادامه میدهد: «این پزشک تا چند وقت پیش آن قدر معروف نبود و مطبش هم اصلاً این طور شلوغ نبود. این را از کسانی شنیدهام که از قبل بیمار دکتر بودهاند و آنها هم از شلوغی بیحد و عجیب مطب در این یکی، دو سال اخیر در شگفت هستند. میگویند از وقتی دکتر به اینستاگرام آمد این قدر تعداد بیمارانش زیاد شده است. من خودم هم به اصرار برادرم که تعریف دکتر را از همکارانش شنیده، مادرم را پیش دکتر بردم؛ در حالی که مشکل چندان حادی نداشت و پیش هر دکتر دیگری هم که میرفتیم همان تجویز را برایش میکرد اما برادرم دو تا پایش را در یک کفش کرد و گفت فقط همین دکتر. استدلالش هم این بود که همه او را میشناسند و خیلی معروف است.»
منظور از معروفبودن البته همان معروفیت اینستاگرامی است. در واقع این روزها بعضی پزشکان برای خودشان یک پا «اینفلوئنسر» شدهاند. حالا شاید بپرسید دکتری که مدام پای اینستاگرام باشد و عکس و استوری منتشر کند، کی وقت میکند به بیمارانش برسد؟
برای این مشکل هم راهی وجود دارد. به هر حال کسانی هستند که دکتر را در این کار یاری میدهند و البته پولش را میگیرند. اتفاقا پول خوبی هم میگیرند. فقط کافی است فیلم و عکسها به دستشان برسد. آن وقت خودشان میدانند چه کار باید بکنند. ادمینهای اینستاگرامی برایشان فرقی ندارد صفحه فروش لباس و کیف و کفش را اداره کنند یا صفحه کاری یک پزشک را.
آنها هدفشان بالابردن فالوئر است و به هر ترتیبی این کار را انجام میدهند. مثلاً ممکن است شما یک صفحه پربازدید آشپزی را دنبال کنید و در حالی که دارید استوریهای خوشرنگ و لعاب از مراحل پخت «چیزکیک» توتفرنگی مورد علاقهتان را میبینید، ناگهان تصویر اتاق جراحی با آقا یا خانم جراح که یک توده خونآلود را جلوی دوربین گرفته، جلوی چشمتان میآید. جراح توضیح میدهد که این توده را همین الان از شکم یک خانم ۴۰ساله درآورده و باقی قضایا. آخر میدانید عکس و فیلم از اتاق عمل خیلی روی بورس است و توی تبلیغات جواب میدهد.
شما ممکن است کنجکاو شوید و به صفحه اینستاگرامی دکتر سر بزنید و حتی اگر به کارتان بیاید، آن را فالو کنید. کمکم تعداد فالوئرهای دکتر بالا میرود و خیلیها او را میشناسند. این طور میشود که در قیاس با همکاران دیگر خود که تبلیغ اینستاگرامی نمیکنند، خواهان بیشتری هم پیدا میکند و به اصطلاح اسم درمیکند.
البته که اگر پزشکی بخواهد در فضای اینستاگرام تبلیغ کند، باید مطابق قانون با مراجعه به سازمان نظام پزشکی منطقهای که کار میکند، درخواست مجوز تبلیغات کند که این قضیه باعث سوءاستفادههای احتمالی نشود.
اما آیا اساساً تبلیغات پزشکی در شبکههای اجتماعی و بخصوص اینستاگرام یا همان چیزی که این روزها به «طب مارکتینگ» از آن یاد میکنند، کار نادرستی است؟
دکتر پویا پورسیدی، متخصص داخلی، در این باره میگوید: «من فکر میکنم تبلیغات را میشود از جنبههای مختلف نگاه کرد یعنی هم میتواند جنبه مثبت داشته باشد و هم منفی و لزوماً این طور نیست که نگاه کاملاً منفی یا مثبت به آن داشته باشیم. خوب یا بدبودن تبلیغات به مسائل عدیدهای بستگی دارد. وقتی یک پزشک یا هر فرد که تخصصی را بلد است تبلیغ میکند، در واقع دارد دیگران را مطلع میکند من این تخصص را دارم و میتوانید بیایید و از آن استفاده کنید. این نکته مثبت تبلیغات است و اگر این کار را نکند، شاید یک عده را از توانایی خودش محروم کند. اینجا تبلیغات جنبه مثبت دارد اما در عین حال این مسأله جنبه منفی هم دارد، چون ممکن است مورد سوءاستفاده قرار گیرد. بنابراین فکر میکنم یکی از مهمترین مسائل این است که موضوع اخلاق را در نظر داشته باشیم. فرد باید اخلاقمدار باشد. البته موضوع قانون هم مطرح است اما تا آنجایی که من میدانم فعلاً قانون کشور ما در این زمینهها آن قدر مدون نیست یا اگر هم است خیلی به آن عمل نمیشود. پس بهتر است روی اخلاق تکیه کنیم. شاید این موضوع تبلیغات در جوامعی که اخلاقمدارتر هستند بتواند بهتر جواب دهد. خوب است که در این زمینه فرهنگسازی کنیم که اخلاق را در این زمینه رعایت کنیم و خلاف واقع تبلیغات انجام ندهیم فقط برای آن که فالوئرها و مراجعانمان بیشتر شود. این کار فرهنگی است که خود پزشکان و رسانهها باید انجام دهند.»
این پزشک ادامه میدهد: «موضوع دیگری هم در اینجا خیلی مهم است و آن هم این که یک جورهایی وظیفه هر فرد از اجتماع است که خودش حواساش به این مسأله باشد. اگر هر کدام از ما این وظیفه را در خود حس کنیم که وقتی وارد فضای اینستاگرام میشویم و تبلیغ را میبینیم و میرویم، در مورد آن نظر دهیم. اگر خوب و مفید است این را بیان کنیم و اگر نکات منفی میبینیم هم عنوان کنیم و به هر حال نظر بدهیم و راحت از کنار آن نگذریم. یک نکته دیگر را هم بگویم که من خودم به عنوان یک پزشک که دور و اطرافم با پزشکان زیادی سر و کار دارم، قضاوت من این است که بیشتر پزشکان اخلاقمدار هستند و اخلاقی رفتار میکنند اما هستند کسانی هم که این کار را انجام نمیدهند و گاهی آدم فکر میکند که به هر حال مسائل اقتصادی هم در این میان نقش دارد اما در هر صورت به نظر من بیشتر پزشکان اخلاقمدار هستند.»
گذشته از تبلیغات اینستاگرامی برخی پزشکان هم به مدد حضور در برنامههای تلویزیونی پربیننده خود را به مردم میشناسانند و از معروفیت زیادی برخوردار میشوند؛ طوری که بیماران برای آن که بخواهند نشانی پزشک مورد نظر را بدهند میگویند همان که در فلان برنامه آمده بود، البته که حضور پزشکان متخصص در رسانه به عنوان کارشناس پزشکی همیشه ضروری است و این یک مسأله جداگانه از آن است که پزشک بهعنوان سلبریتی در برنامههای تلویزیونی خود را به رخ بکشد.
به هر حال با توجه به دنیای جدید تبلیغات در شبکههای اجتماعی که در کشور ما بخصوص در فضای اینستاگرام رواج دارد، باید دید آیا تبلیغات پزشکی در صفحات بیارتباط و صرفاً پرفالوئر چه تأثیری روی وجهه اجتماعی این حرفه دارد. شما به عنوان مخاطب اگر تبلیغ یک پزشک را در یک صفحه پرفالوئر که باقی پستهایش شامل ویدئوهای طنز و موضوعهایی از این دست است ببینید، آیا ترغیب میشوید به آن پزشک مراجعه کنید یا نه؟»