عصرایران؛ مصطفی داننده- حجت الاسلام علیرضا سلیمی عضو هیات رئیسه مجلس در مورد مذاکرات وین گفته است:« اگر نتیجه مذاکرات در برجام رفع تحریمها باشد پذیرفتنی است اما اگر مذاکرات صرف وقت و صرفاً مذاکره برای مذاکره، پشت میز قهوه خوردن، همدیگر را بغل کردن و عکس انداختن باشد قبلاً این کارها را انجام دادهاند و خوب هم لبخند زدند، دیگر کافی است.»
جناب نماینده؛ حرف بسیاری درستی زده است. مهمترین هدف مذاکرات از سوی ایران برداشتن تحریمها و بازگشت آرامش اقتصادی به کشور است. اما سلیمی فراموش کرده که همان قهوه خوردنهایی که به آن اشاره میکند، منجر به توافق هستهای و برجام شد.
در 16 سال گذشته تنها زمانی که مردم ایران، رنگ ثبات و آرامش را دیدند، دقیقا برههای بود که توافق هستهای حاصل شد. برخلاف این روزها که قیمت دلار و کالاها هر روز بالاتر میروند و غیرقابل دسترستر میشوند، در آن زمان جامعه شبانه روز منتظر پایین آمدن قیمتها بود.
در این روزگار مردم میخرند چون نگران گران شدن کالاها هستند و آن روزها نمیخریدند چون منتظر ارزان شدن بودند.
اگر برجام به سرانجام میرسید و ترامپ آن بازیهای مسخره را سر توافق بزرگ هستهای در نمیآورد، داستان سیاست در ایران به گونهای دیگر نوشته میشد و شاید آقای سلیمی الان نماینده مجلس نبود.
این نوشتار در دفاع از حسن روحانی نیست که نویسنده این یادداشت از منتقدان رئیس جمهور پیشین در دولت گذشته بود. این سطور در دفاع از برجام است. چند صباح خوش توافق هستهای به یادمان مانده است. آنقدرها هم فراموش کار نیستیم.
در حال حاضر هم دولت سیزدهم با هر لطایف الحیلی که بلد است به توافق برسد و آرامش را به زندگی مردم برگرداند، سپاسگزار او و تیم مذاکره کننده خواهیم بود.
مسئله این است؛ تاریخ نشان داده که میشود با مذاکره و گفتوگو به هدفهای بزرگ رسید. اگر کارشکنیهایی که زمان تیم قبلی بود در دور جدید نباشد، میتوان امیدوار بود که دوباره شمیم خوش برجام در کشور بپیچد.
کافی است روزهایی که ترامپ با آن امضای منحوسش از برجام خارج شد را مرور کنیم. از وقتی آمریکا از برجام خارج شد، دلار تا جایی که میتوانست بالا رفت و اقتصاد ایران را تحت تاثیر خود قرار داد. فروش نفت به سختترین شکل خود رسید. تحریمهای ناجوانمردانه آمریکا، کمر تولید کشور را خم کرد و این داستان تلخ تا به امروز ادامه دارد.
مهم نیست با قهوه خوردن یا اخم کردن به توافق برسیم، مهم این است که مردم بعد از سالهای سخت، دوباره رنگ ثبات را ببینند.
و نکته پایانی؛ وقتی درباره محمد جواد ظریف یا هر سیاستمدار دیگری سخن می گویید دست کم به اندازه اردشیر زاهدی که خود در عصر پهلوی وزیر خارجه بوده انصاف را رعایت کنید.
مگر می شود این همه دم از عدالت زد و این قدر از دایره انصاف خارج شد؟ اکنون در قضاوت نسبت به پیشینیان و حتی عباس علی خلعتبری وزیرخارجه ای که خلخالی اعدام کرد نیز باید منصفانه قضاوت کرد چه رسد به جواد ظریف.