۰۷ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۰۷:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۸۰۴۰۴۸
تعداد نظرات: ۲۲ نظر
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۴ - ۲۹-۰۶-۱۴۰۰
کد ۸۰۴۰۴۸
انتشار: ۱۴:۳۴ - ۲۹-۰۶-۱۴۰۰

افغان‌ها می‌توانند طالبان را نرم کنند یا این هنر، نزد ایرانیان است و بس؟!

اگر افغانستان را با ریشۀ ایران بشناسیم می‌توانند آرام آرام طالبان را تغییر دهند اگرچه به تعبیر حافظ « گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر/ آری شود و لیک به خون جگر شود» اما اگر افغانستان را جدا شده بدانیم هنری نیست که از آنها برآید...

عصر ایران؛ مهرداد خدیر- «افغانستان یک راه دارد: طالبان بر این کشور حاکم باشد و سکولارها تدریجا اخلاق طالبان را اصلاح کنند. یعنی آن‌ها را از تندروی بیرون بیاورند.»

  این سخن را آقای دکتر احمد بخشایش اردستانی استاد روابط بین‌الملل در گفت و گو با عصر ایران به عنوان راهکار میان مدت و بلندمدت بحران جاری در افغانستان بیان کرده است.

  نکتۀ قابل تأملی است و به احتمال زیاد ناظر و معطوف به رفتار ایرانیان در طول تاریخ و این‌که اگر چه حسب ظاهر تسلیم می‌شدند اما فرهنگ خود را رسوخ می‌دادند و حتی به مرور حاکمان را به شکل خود درمی‌آوردند.

   در واقع آنان گمان می‌کردند مردم ایران را مطیع و تحت انقیاد خود ساخته‌اند حال آن که به مرور روشن می‌شد که این فرهنگ ایرانی است که چیره شده و حاکمان را به شکل خود درآورده است!

  اگر افغانستان را با همین ریشه بشناسیم، بله، افغان‌ها هم می‌توانند آرام آرام طالبان را از این خوی غارنشینی، زشت پسندی، زن ستیزی و زیبایی نشناسی به درآورند. هر چند که سخن خواجه شیراز را می‌توان یادآور شد:

  گویند سنگ، لعل شود در مقام صبر
  آری شود و لیک به خون جگر شود

   اما اگر افغانستان را جدا شده بدانیم و خصوصا پشتون‌ها را که از ابتدا آب آنان با ایرانیان مناطق دیگر به یک جو نمی‌رفت و سرانجام پس از عصر نادر جدا شدند، این رسوخ دادن و رام و آرام کردن، هنری نیست که از افغان‌ها برآید و شاید مصداق «هنر، نزد ایرانیان است و بس» همین باشد: «هنرِ تغییر ماهیت دادن حاکمان و به شکل خود درآوردن و تلفیق فرهنگی» و گرنه اگر مراد، هفت هنر مشهور باشد که نمی شود ادعا کرد موسیقی و مجسمه سازی و نقاشی و رقص و معماری و هنرهای دیگر خاص ایران است و بین خودمان باشد جز شعر در کدام هنر دیگری می توانیم لاف قله‌نشینی بزنیم؟!

   مهم‌ترین پیشینۀ تاریخی دربارۀ تأثیر ایرانیان بر فرهنگ قوم مهاجم در عهد «ایلخانان مغول» رخ داد به گونه‌ای که عملا به ارتقای فرهنگ ایران و بر انداختن دو قدرت مذهبی مسلط بر ایران از بیرون (‌خلفای فاطمی در مصر و خلفای عباسی در بغداد) پایان دادند.

   در کتاب «ايران در عهد ايلخانان مغول، رنسانس ايرانی» - نوشته جورج لين با برگردان فارسی ابوالفضل رضوی - آمده است:

   «موج اول حمله مغولان به سلطنت خوارزم‌شاهيان بر ايران پايان داد و ايران را به ويرانی کشاند اما در موج دوم- هجوم هولاکوخان - حاکمان مغول کوشيدند تا به جای ويرانی و قتل عام مردم بر آنان حکومت کنند وبه عمر دو قدرت پیش گفته پايان داد.

  ايلخانان مغول اداره مناطق تصرف شده خود را به ديوان‌سالاران ايرانی سپردند و از مشورت نخبگان و برجستگانی در اندازه و آوازۀ خواجه نصیرالدين طوسی، شمس‌الدين جوينی، عطاالملک جوينی و خواجه رشيدالدين همدانی بهره گرفتند وآنان را به مديريت ديوان‌سالاری خود برگماردند.»

افغان‌ها می‌توانند طالبان را نرم کنند یا این هنر، نزد ایرانیان است و بس؟!

   جورج لين البته در کتاب «ايران در عهد ايلخانان» به همین اشاره بسنده نمی‌کند و پا را از این فراتر می‌گذارد و بر این باور است که مغولان از هلاکوخان به بعد به مروجان و مشوقان توسعه و ارتقای معماری، نقاشی، نجوم، طب،رياضيات و تاريخ نويسی بدل شدند؛ نظام مالياتی و اداری را اصلاح کردند و دوران نوينی را در رشد و توسعه تمدن و فرهنگ ايرانی پديد آورند به گونه‌ای که حتی می‌توان از آن دوره به عنوان نوعی نوزایی يا رنسانس ایرانی هم تعبیر کرد.

  ناگفته نماند در همین دوران بود که ماليات‌ها و خراج های کمرشکن و سنگينی عليه مردم وضع شد و حاکمان مغول جنبش‌های بزرگ مردمی از جمله جنبش سربداران، قيام سمرقند و نهضت عامه را با خشونت سرکوب کردند. بنا‌بر این قصد تطهیر ایلخانان در میان نیست. غرض این است که نتوانستند مردم ایران را به شکلی که می‌خواستند درآورند و حتی برخی معتقدند از این فرصت برای رواج تشیع هم استفاده شد  و در این میان نقش یک دانشمند ایرانی (خواجه نصیر‌الدین طوسی) بی بدیل و ممتاز و شگفت‌انگیز است.

  تازه این دربارۀ هجوم مغول است که هیچ پایگاهی در ایران نداشت و تنها با زور و به خاطر بی تدبیری خوارزم‌شاهیان در موج نخست ایران را به آتش کشیدند. حال آن که در قبال هجوم اعراب در دوران خلیفۀ دوم و ورود اسلام زمینۀ فرهنگی و میل به عدالت موجود بود و آمادگی شورش حاشیه بر متن همواره وجود دارد. خاصه این که از نظام طبقاتی خسته شده بودند.

  ایرانیان، مسلمان شدند اما نه به سبک اعراب. زبان فارسی را حفظ کردند و آیین های ملی را فرو نگذاشتند و به مرور به آن بخش از اسلام گرایش بیشتر یافتند که در مقابل خلفا می‌ایستاد و پیوند عاطفی ایرانیان با امام حسین‌ع چنان است که او را داماد یزگرد سوم خواندند در حالی که مرحوم مطهری داستان بی‌بی‌شهربانو را ساخته و پرداخته ذهن کسانی می‌داند که به دنبال تقویت این پیوند بودند هر چند دکتر مهدوی دامغانی درست می داند.

  در تاریخ معاصر و در روزگار خودمان، هر چند انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران در سال 1357 یکی از مردمی‌ترین انقلابات کلاسیک جهان است و تعداد کم کشته های آن ( 2500 نفر در طول 15 سال) و سرعت اوج گیری و پیروزی آن ( 7 ماه) و حضور طبقات مختلف تا جایی که کارمندان ساواک هم به دنبال دریافت حقوق و مزایای خود بودند، هیچ شباهتی با تغییر حکومت در هیچ دورۀ دیگر ندارد و برای اولین بار رهبر حکومت با ابراز تمایل میلیون ها نفر در خیابان ها به قدرت رسید، اما گرایش هایی بعد انقلاب درصدد تحمیل قرائت های خود بودند و باز هنر ایرانی به کار آمد.

  نمونۀ واضح و پیش چشم همه نوع پوشش زنان و دختران ایرانی است. مطلوب حاکمان جمهوری اسلامی البته چادر مشکی بود. چنان که پوشش دختران و همسران تمام آنان چنین است ولی در جامعه اکثریت با زنان و دختران چادری نیست و مانتو پوش اند.

  کافی است  سریال های تلویزیونی دهه‌های 60 و 70 را با دهه های 80 و 90 مقایسه کنیم. برخی از اولی‌ها  در حال حاضر از شبکۀ آی فیلم پخش می‌شود و روند پوشش ها نشان می دهد سلیقۀ روز به صدا وسیمای حکومتی هم تحمیل شده است.

   وضع فعلی نه چادرِ مطلوب و ایده‌آلِ حکومت است نه بی‌حجابی سابق بلکه حاصل این چالش یا تلفیق، وضعیتی است که اکنون برای مردم عین «عُرف» است ولو نزد آقای احمد راستینۀ هفشجانی نمایندۀ شهرکرد و بن و سامان در مجلس شورای اسلامی (با پشتوانۀ 35 هزار و 879 رأی) این پوشش و مشخصا لباس دختران شاداب عضو تیم ملی فوتبال زنان ایران نامتعارف باشد..  

  در اولین فیلم سینمایی مهم بعد از انقلاب (سفیر با بازی فرامرز قریبیان) اصلا بازیگر زن نداریم چون نمی‌دانستند زنان را چگونه جلوی دوربین ببرند اما حضور خانم مهین شهابی در یک سریال تلویزیونی نشان داد چگونه می‌شود.

  به بیان دیگر ایرانیان منتظر نماندند و تلفیق کردند. در همین تلویزیون سیزده به در را به سخره می‌گرفتند و به جای عید نوروز می‌گفتند بهار! مردم اما عید را نگاه داشتند و هر چه تلویزیون گفت سال نو مبارک یا بهار بهار کرد عید از دهان مردم نیفتاد. خدا رحمت کند مرحوم رجایی را که در مقام کفیل وزارت آموزش و پرورش می‌خواست تعطیلات نوروزی محصلین را از 13 روز به 4 روز تقلیل دهد و در این یک فقره به تعطیلات رسمی در تقویم و دوره رضاشاه هم استناد می‌کرد اما نه تنها تعطیلات دانش‌آموزان 4 روز نشد که تعطیلات دیگران هم 13 روز شد و در بعضی سال‌ها به 18 روز هم رسید و حالا بیش از نصف فروردین تعطیل است!

بنا بر این اصل سخن استاد روابط بین‌الملل درست است و افغان‌ها می‌توانند طالبان را تغییر دهند چرا که اگر نزد برخی چون قوم بیگانه باشند از مغول‌ها بدتر نیستند و نزد پشتون های معقول‌تر اگر هم مثل خودشان ولی تندتر باز تجربه‌های پیش گفته هست اما آیا این هنر را دارند یا این هنر، خاص نزد ایرانیان است و بس؟!

ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۲۲
در انتظار بررسی: ۹۴
غیر قابل انتشار: ۰
ناشناس
Netherlands
۱۴:۴۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
1
99
هیچی دیگه ،این مردم بینوا باید ۵۰۰ سال دیگه خون دل بخورند تا شاید جناب طالبان مرحمت فرموده یه مقدار تغییر رویه بدهند !
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
52
28
افغان ها در حقیقت ایرانی هستند ایرانی های اصیل در حقیقت افغان هستند به نظرم میتونند
ایرانی
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
2
62
آری شود و لیک به خون جگر شود!!!!!!!!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۴ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
15
44
بله اما اینها طالبند از قوم پشتون بسیار سخت خشن و غیر منعطف حتی سختی آنا از مغولان نیز فراتر است. در آن زمان ایلخانان حداقل از وزرای با ذکاوت سرزمین پارس استفاده می کردند اما اینها اولویت پشتون است و اصلا صلاحیت و شایستگی مطرح نیست.
مدتی دیگر خواهیم دید که فرمان می دهند تمام نامه نگاری ها باید به زبان پشتون باشد...
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۲۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
22
13
... عالی بود
مهتاب
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۲۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
35
19
طالبان بیشتر از ۲ ماه دوام نخواهد آورد
پاسخ ها
حسن
| Iran (Islamic Republic of) |
۱۰:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
من هم موافقم دوام نمی اورد اما احتمالا تا سه یا 4 سال.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۴۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
40
33
البته اگر اشعار فردوسی و کنیبه های ساسانی دقت شود ایران همان افغانستان کنونی بود مملکت کنونی ما ترکیبی از چند کشور بود و تا دوران صفوی هیچگاه ایران نامیده نشده بود
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۰ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
6
95
هرچی ما موفق بودیم این تندروهای خودمون نرم کنیم اونا هم میتونن
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
16
88
این هنر نیست، ضعف هست
رجوع شود به کتاب جامعه شناسی خودمانی آقای نراقی

اینکه ایرانیها اول کشور رو تقدیم میکردن و بعد کم کم با چاپلوسی و تملق وارد دربار متجاوزها میشدن و کم کم وزیر و وکیل میشدن و آخرش یه تغییراتی ایجاد میکردن نشان از ترسو بودن و وطنفروش بودن ایرانی ها داشت. شاید این یه هنر محسوب میشه ولی وطن رو همینطوری تقدیم اجنبی میکردن. بدون مقاومت در طول تاریخ
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۲۲:۰۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
دوست عزیز چند مورد و یا حتی یکی دو مورد مثال بزن که مردم کشوری بدون اتکا به یکی از قدرت های بزرگ روز دنیا ویا بدون وجود حکمرانی ایالتی یا ولایتی مستقر در گوشه کنار تونسته باشمن قوت قاهره چه اجنبی و چه داخلی رو بیرون کنن.
افرادی هم که فکر میکنن طالبان بدون اتکا به پول و سرمایه قدرتهای جهانی و منطقه‌ای ( حتی شاید با هماهنگی خود آمریکا) موفق شدن به قول بعضی‌ها اجنبی ها رو بیرون کنن یا نمی‌دانند و یا خودشون رو به نادانی زدن و یا فکر میکنن همه نادانن.

از طرفی شما کجای تاریخ ایران سراغ دارید که کشور و مردم بدون مقاومت وطن رو به بیگانه دادن که ایرانی ها را به وطن فروشی متهم میکنی؟ هر چند در هر ملت و مردی همه گونه آدمی هست.
مرتضی خان
Iran (Islamic Republic of)
۱۶:۵۸ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
11
48
این مطلب شما من را به یاد یکی از سخنرانیهای آقای خاتمی در دوران ریاست جمهوریش می اندازد که با افتخار میگفت ایرانیها توانستند مغولها را نرم کنند و ....
اولا طالبان از خود مردم افغان هستند و بیگانه نیستند بلکه یک جریان فکری هستند ریشه دار و قدرتمند.
دوما اگر کشوری و مردمی با مبارزه و جنگیدن دشمن را خارج کنند قوی و مقتدرند.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۰۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
40
20
آقای خدیر، هنر قطعا نزد شماست که زیبا می نویسید.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۷:۱۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
38
15
مثل همیشه ، قشنگ و دل پذیر نوشته بودید .
زیبا
Iran (Islamic Republic of)
۲۰:۰۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
1
17
برعکس شما من معتقدم طالبان از مغولان بدتر هستند! به این دلیل که مغولان قبول داشتند که همه توانشان در حد زور و شمشیر است ولی طالبان یک جریان فکری منحرف و متحجر است که در افغانستان طرفداران زیادی هم دارد
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۲۲:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۲۹
2
5
با تشكر ازجناب خدير كه شرحي از بازخواني تاريخ ارايه فرمودند بغيد است هنر ايرانيان در مورد طالبان مؤثر واقع شود
مستانه
Iran (Islamic Republic of)
۰۸:۳۶ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
0
12
ببخشید استاد محترم نمیتونم جلوی خنده خودمو از خوندن این مطلب بگیر. خخخخخخخ . طالبان نه مغول چند قرن پیشه و نه دنیای کنونی دنیای زمان مغولان و حل شدن در فرهنگ و هنر سرزمینی دیگر
تنها چاره پاک شدن دنیا از لوث وجود طالبان و گروه های افراطی چون طالبانه و بدتر از اونه . هرچند این راه سخت اما ممکنه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۰۹:۳۹ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
0
12
نرود میخ آهنین در سنگ
علی
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
1
18
با سلام
یک تفاوت اساسی میان مغول ها و طالبان آن است که مغولها افکار و تعلقات آسمانی نداشتند و اما طالبان دارند و برایشان لذات زندگی دنیوی و دستاوردهای بشری مانند علم ارزش چندانی ندارد. بنابراین، لایتغیر هستند!
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۰:۳۲ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
1
14
قوم پشتون قوم عجیبی هستند.قطعا طالبان در چند سال آینده و شاید زودتر با اختلافات داخلی شدیدی روبرو خواهد بود.
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۱۱ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
0
1
ما اینیم!
ناشناس
Netherlands
۱۴:۲۷ - ۱۴۰۰/۰۶/۳۰
0
8
افغانی ها عرضه ی تبدیل طالبان به افراد تا حدی متمدن و نرمخو را ندارند. همین چند روز پیش در افغانستان طالبان یک زن جوان را در روز روشن در خیابان به دلیل پوشیدن شلوار قرمز شلاق زدند. فکر می کنید شوهر اون زن چکار می کرد؟ خودش با دست خودش زن بدبخت را محکم نگه داشته بود تا طالبان شلاقشان را به بدن زن بزنند. از چنین کسانی انتظار دارید طالبان وحشی را آدم کنند؟