عصر ایران؛ علیرضا سلطانی- دولت سیزدهم درحالی تا چند هفته آینده کار خود را شروع می کند که با یک ابهام بزرگ در سطح افکار عمومی مواجه است و آن سیاست و برنامه این دولت در قبال برجام و جایگاه و نقشی که برای برجام در سیاست ها و برنامه های کلان خود به خصوص سیاست های اقتصادی قائل است، می باشد.
واقعیت آن است که برجام با همه های و هوی خود در 8 سال گذشته و با وجود همه ظرفیت ها و مزیت هایی که دارا بوده و هست ، نه تنها گره ای از ایران و اقتصاد آن باز نکرد بلکه آسیب پذیری اقتصادی ایران را بر اساس آنچه پیش رفت ، بیشتر کرد.
گزارش اخیر وزیر امور خارجه به مجلس در زمینه برجام و نامه پیوست ان نشان داده که برجام به عنوان مهمترین دستاورد دولت های یازده و دوازه ، چگونه دربند شده و چگونه اقتصاد ایران را به بند کشیده است؟ سخنان اخیر آقای روحانی مبنی بر کارشکنی در روند احیای برجام نیز نشان از وجود چالش های جدی در داخل ایران نسبت به این پدیده است.
با این روندی که بر برجام رفته ، نباید انتظار داشت که برجام ، حیات و زندگی را به اقتصاد ایران بازمی گرداند. این شرایط در حالی رقم خورده که از زمان روی کارآمدن بایدن در امریکا ، همه مقامات ایران در ظاهر از عدم تعلل یک ثانیه در ماندگاری تحریم ها سخن گفته اند.
بنابراین به نظر می رسد برجام همچنان در چارچوب های کلان ذهنی و سیاسی اسیر است اما این پدیده اسیر خود زمینه به اسارت گرفته شدن اقتصاد ایران را نیز فراهم ساخته و بیم ان می رود این شرایط در سالهای آینده تداوم یاید.
همه شاخص های اقتصادی در دو ده دهه اخیر گویای ضعیف تر شدن ، آسیب پذیر تر شدن و کوچک تر شدن اقتصاد ایران را دارد. این شرایط به طور طبیعی زندگی را برای مردم ایران سخت و رنج آور ساخته است. تغییر این شرایط در گرو احیای اقتصاد ایران ایران و رهایی ان از قید وبندهای سیاسی است.
رونق اقتصادی ، توسعه اقتصادی به شرایط سیاسی و امنیتی پایدار و مطمئن نیازمند است. هیچ فرایند توسعه ای در فضای غیرمطمئن و ناپایدار سیاسی شکل نگرفته و به حرکت در نمی آید. سرمایه گذاری موثر و رونق زا ، کسب وکار خلاقانه ، نوآورانه و فن آورانه و مدیریت تحول آفرین و توسعه گرا در بستر اطمینان و اعتماد بلندمدت شکل می گیرد.
در حال حاضر همه راه ها برای نجات اقتصاد ایران به برجام ختم می شود اما باید اذعان کرد که همین عامل نجات ، سالهاست به دلیل توقف و بداجرا شدن ،اقتصاد ایران را به اسارت درآورده است. جنگ تمام عیار اقتصادی ایران از دو دهه پیش آغاز شده و از ابتدای دهه 90 با تحریم های هوشمند اقتصادی اوباما و پس از آن ترامپ به اوج خود رسیده است.
در طول دو دهه اخیر رایزنی ها و مذاکرات بین ایران و آمریکا با وساطت اروپا، صرفا برای برقراری آتش بس بوده و برجام با همه اهمیت و تلقی شدن به عنوان یک دستاورد بزرگ دیپلماتیک در گستره بین المللی، یک آتش بس میان آمریکا و ایران به شمار می آید .برجام یک اقدام خوب و موثر موقت برای گذار به پیمان صلح دائمی میان ایران و آمریکا به شمار می آید که البته به دلیل طولانی شدن مسائل و حواشی ان و همچنین ناکارآمدی برای نیل به به هدف نهایی ، تاریخ مصرف و کارایی آن در حال از بین رفتن است.
واقعیت این است که ایران و غرب به رهبری آمریکا در یک جنگ تمام عیار و طولانی مدت سیاسی و اقتصادی و بعضا امنیتی قرار گرفته اند. طولانی شدن این جنگ که اثرات و تبعات آن به لحاظ تلفات انسانی و هزینه های غیرمستقیم اقتصادی دست کمی از یک جنگ نظامی ندارد، روند حل مشکلات را نیز افزایش داده است. به گونه ای که هرچه زمان این جنگ افزایش یابد، حل مشکلات و چالش های دو طرف و راه رسیدن به توافق سخت، پیچیده و پرهزینه تر می شود.
مذاکرات ایران و غرب در طول 20 سال گذشته نشان این مهم است . ایران وغرب از 20 سال پیش برای رسیدن به یک توافق جامع تلاش کرده اند که ثمره این تلاش ها تا سال 92 تحریم های گسترده سازمان ملل و تحریم های یک جانبه و چندجانبه آمرکا و غرب بود. این تلاش ها از سال 92 با روی کار آمدن دولت روحانی رنگ و روی دیگری پیدا کرد اما با وجود امضای برجام به نقطه قابل اتکایی نرسید و 8 سال مذاکره ایران و آمریکا همچنان در ابتدای راه می باشد.
جنگ اقتصادی ، تحریم ها و محدودیت های اقتصادی در شدیدترین شکل خود در حال اجراست و اقتصاد ایران در بدترین شرایط رشد اقتصادی منفی قرار دارد. اتفاقا آمریکا و غرب بیش از آنکه دنبال یک پیمان صلح دائمی با جمهوری اسلامی ایران باشند، دنبال اجرایی کردن یک طرح آتش بس با ایران می باشند. طرحی که امکان نقض آن به دلایل سیاسی و اقتصادی فراهم باشد و در بردارنده هزینه های کلان در ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی نباشد.
اقتصاد بیمار ، ضعیف و ناموزون ایران سالهاست برای تحرک و رونق و معیشت زایی، معطل مذاکرات سیاسی ایران و غرب است. تا پیش از سال 82 و بازشدن پرونده هسته ای در روابط ایران و غرب، اقتصاد ایران در گلوگاه مذاکره و انتظار برای ایجاد شرایط مناسب تر ، گرفتار نشده بود . از آن زمان ، مناسبات ایران و آمریکا که آهنگ تنش زایی آن روبه افزایش بود ، اقتصاد ایران را با فرازوفرودهای تحریم و مذاکره به اسارت و تنگنا کشید.
برجام عامل حیات بخش اقتصاد ایران نیست . اقتصاد ایران هرچه سریعتر باید از دام و اسارت برجام رهایی یافته و از آن عبور کند. این به معنای رد برجام و کارایی موقت آن نیست. برجام مفید است به شرط آنکه گامی برای حل بنیادین چالش ها و بحران های ایران و غرب باشد. مشروط کردن مناسبات ایران با اقتصاد جهانی به مسائلی مانند فعالیت های هسته ای و نظامی، معنایی جز برقراری آتش بس میان طرفین نیست. دوره آتش بس هم دوره اعتمادزا ، ثبات آفرین و اطمینان بخش برای اقتصاد و سرمایه گذاری به شمار نمی آید.
بنابراین ایران برای اینکه در مسیر عبور از بحران ها و چالش های اقتصادی و دیگر چالش هایی که از شرایط نامطلوب اقتصادی کنونی خارج شود ، باید به برجام و مذاکرات احیای برجام صرفا به عنوان یک گام عملی برای رسیدن به توافق بزرگ و پایدار با غرب و آمریکا حرکت کند. گره زدن اقتصاد ایران به تعهدات غیراقتصادی در قبال کشورهای دیگر، هیچ فضای اطمینان بخش برای تحرک و رونق اقتصادی ایجاد نمی کند و صرفا در این شرایط اقتصاد ایران همچنان کوچک تر و ضعیف تر باقی خواهد ماند و نتیجه ای جز فقیرتر شدن مردم از یک سو و از بین رفتن فرصت ها و مزیت های غیرقابل جبران نخواهد داشت.
به طور قاطع باید گفت در صورتیکه مذاکرات وین به نتیجه برسد و برجام احیا شود، اگرچه در کوتاه مدت با آزادشدن منابع بلوکه شدن ارزی ایران و همچنین امکان فروش نفت در بازارهای جهانی، گشایشی موقت آنهم به لحاظ روانی در اقتصاد ایران با کاهش اندک قیمت ارز به وقوع بپیوندد اما به دلیل ناپایداری شرایط و امکان نقض آتش برجام از سوی طرفین، شرایط برای حرکت ماشین اقتصاد ایران در جاده رونق و گشایش مداوم اقتصادی فراهم نخواهد شد.
رونق و گشایش پایدار اقتصادی مستلزم سرمایه گذاری و فعال شدن بخش های تولیدی و اقتصادی است . در شرایط آتش بس که هیچ اطمینان و اعتمادی نسبت به آینده و جنگ طرفین وجود ندارد و ریسک فعالیت و سرمایه گذاری اقتصادی بالا می باشد، هیچ انگیزه و گرایشی برای فعالیت ، سرمایه گذاری و تحرک به دلیل ترس نسبت به از بین رفتن سرمایه وجود نخواهد داشت.
بنابراین نه تنها شرکت های، بنگاه ها، بانک ها و موسسات مالی و اقتصادی دنیا با ایران وارد همکاری و تعامل نخواهند شد بلکه شرکت ها و فعالان اقتصادی داخلی نیز انگیزه ای برای کار و فعالیت و سرمایه گذاری ندارند. در این میان تجربه اجرای برجام و خروج آمریکا از برجام و به عبارت دیگر نقض آتش بس و هزینه هایی که می توانست برای فعالان اقتصادی داخلی و خارجی ایجاد کند نیز وجود دارد.
این مساله در صورت تداوم شرایط برجامی و عدم تبدیل این شرایط آتش بس به یک توافق نهایی و پایدار، نتیجه ای جز از دست رفتن فرصت های رونق اقتصادی نخواهد داشت. بنابراین به برجام باید نگاه موقت و ابزاری برای نیل به توافق بزرگ و نهایی داشت. تلاش برای احیای برجام به صرف برجام، اشتباهی بزرگ و استراتزیک است که اقتصاد ایران را به گروگان و اسارت بلندمدت خواهد برد. برجام به شکل کنونی ، درمان درد اقتصاد ایران نیست.
اشتباه بزرگ و راهبردی دولت روحانی ، مذاکره صرف برای آتش بس میان ایران و آمریکا از طریق امضای برجام بود و نه استفاده از پیمان آتش بس و برجام برای برای رفع مخاطرات و چالش های ایران و غرب بود.
برجام یا نباید امضا می شد و اگر امضا شد، باید همه امکانات و توان کشور در جهت حراست از آن و بهره گیری از آن به عنوان یک ابزار برای نیل به یک توافق و دائمی، بسیج می شد.
مشروط کردن قرارداد آتش بس برجامی به تعهدات طرفین در قبال یک دیگر و پیش بینی امکان و سازوکارهای بازگشت به شرایط قبل به صورت اتوماتیک و بازگشت تحریم ها سازمان ملل و یکجانبه برای هیچ عامل و فعال اقتصادی ایجاد اطمینان و اعتماد نخواهد کرد. بنگاه ها و فعالان اقتصادی، عواملی عاقل و محاسبه گر می باشند و ریسک این شرایط را نخواهند پذیرفت. نتیجه این می شود که شرکت ها، بنگاه ها و بانک ها وموسسات مالی و اقتصادی بین المللی وارد همکاری و تعامل با ایران نشوند و از سوی دیگر فعالان اقتصادی داخلی نیز ترجیح دهند با توجه به ناپایداری اقتصادی به سوی دلالی و سفته بازی حرکت کنند تا به سوی سرمایه گذاری پایدار.
تجربه خروج امریکا از پیمان آتش بس برجام و هزینه هایی که این خروج برای شرکت های معدودی که به ایران با اجرای برجام بازگشته بودند ، گواه این مدعاست .
این تجربه قطعا با احیای مجدد پیمان آتش بس برجام، سرلوحه فعالان اقتصادی داخلی و خارجی خواهد بود و چه بسا چشمانداز مثبتی برای بازگشت شرکت های خارجی به ایران و همکاری بانک های بین المللی و همچنین تحرک فعالان اقتصادی داخلی و در نتیجه رونق اقتصادی وجود نداشته باشد.
در عوض با تداوم شرایط اتش بس برجامی، اقتصاد ایران همچنان کوچک تر و ضعیف تر و به عبارت دقیق تر آسیب پذیر نیز گردد. اقتصاد تابع شرایط و تعهدات سیاسی و امنیتی نیست . هرچه قدر اقتصادی وابسته به تعهدات سیاسی و امنیتی گردد، به همان میزان آسیب پذیرتر و ضعیف تر باقی خواهد ماند. این در مورد قرارداد 25 ساله ایران با چین نیز مصداق دارد.
تجربه آسیب پذیری اقتصادی ایران در سال 97 با خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریم ها در مقایسه با آسیب پذیری ایران از قبال تحریم های هوشمند اوباما در سال 91 گویای این مهم است. چند برابر شدن کاهش ارزش پولی ملی، چندبرابر شدن تورم، کاهش شدید قدرت خرید مردم، افزایش شدید سطح فقر، شاخص هایی است که نشان دهند آسیب پذیری بیشتر اقتصاد ایران ناشی از نقض برجام در سال 97 به نسب سال 91 است.
این شرایط در آینده هم وجود دارد به این معنا که اگر مذاکرات وین به نتیجه رسد و برجام احیا شود ، در صورت تداوم شرایط برجامی و عدم تبدیل برجام به مثابه پیمان آتش بس به یک پیمان صلح دائمی ، اقتصاد ایران به دلیل بحران ها و عقب ماندگی و آسیب های انباشته از گذشته از یک سو و عدم تحرک و فعالیت به دلیل بالابودن ریسک در دوره فعلی از سوی دیگر ، آسیب پذیر تر و ضعیف خواهد بود و اگر برجام دوباره از سوی یک طرف نقض شود ، آوار کاهش ارزش پول ملی ، تورم ، فقر بر سر اقتصاد ایران با قدرت و شدت بیشتری نسبت به گذشته فرود خواهد آمد.
سخنی با دولت سیزدهم
احیای برجام علی رغم تلاش دولت روحانی برای ثبت ان به نام خود در مدت باقی مانده از این دولت محقق نشد و با وجود تمایل دولت سیزدهم به حل و فصل ان توسط دولت دوازدهم ، خود باید فرمان مذاکره و امضای آن را در دست گیرد.
بر این مبنا و با توجه به تفاسیر فوق موفقیت دولت سیزدهم در حوزه اقتصاد در گام اول به مذاکرات احیای برجام و به عبارت دقیق تر، توافق آتش بس در جنگ اقتصادی بستگی دارد. اما دولت سیزدهم نباید مانند دولت های یازده و دوازده به برجام اکتفا کند و اقتصاد کشور در دام برجام نگه دارد . واقعیت این است که تاریخ مصرف برجام برای اقتصاد ایران به پایان رسیده است.
اقتصاد ایران نیازمند داروی جدید یا برجام تقویت شده با ظرفیت های انرژی زای جدید است. دولت جدید اگر برنامه ای فراتر از اتش بس برجام ندارد و قصد اکتفا به آن را با هر هدفی ازجمله خرید زمان دارد، عملا اقتصاد کشور را در اسارت قرار داده و آسیب پذیر تر کند. در این صورت بهتر است اصلا این توافق آتش بس صورت نگیرد. عدم توافق بر سر آتش بس و احیای برجام اگرچه شرایط اقتصادی کشور را بدتر از این میکند ولی حداقل ان است که از آسیب های بیشتر به اقتصاد در صورت احیا و نقض دوباره برجام ، جلوگیری می کند.
اقتصاد ایران برای شکوفایی و رونق و به دنبال آن بهبود معیشت مردم و کاهش فقر، نیابد در ایستگاه برجام باقی بماند. ایستگاه برجام برای اقتصاد ایران یک توقف و دام بزرگ برای ضعیف تر شدن و نابودی است. سایه برجام باید هرچه زودتر با انجام یک توافق بزرگ، نهایی و همه جانبه با غرب، از سر اقتصاد ایران برداشته شود. شرایط کنونی به معنای آویزان شدن اقتصاد ایران به اقتصاد جهانی با طناب نیم بند برجام است که این طناب با گذشت زمان روزبروز ضعیف تر و نازک تر می شود. اقتصاد پرظرفیت ایران این توان و پتایسیل را دارد که با طناب های متعدد ، متنوع ، محکم و قوی با اقتصاد جهان متصل و نه آویزان گردد.