عصرایران؛ احسان محمدی- بعد از جامجهانی 2018 با چند تن از ملیپوشان در مورد مسابقات حرف میزدم. همه روی یک نکته توافق داشتند:«فشار بیش از حد و توقعات کمرشکن»
اینکه بازیکنان فوتبال در یک تورنمنت وقتی با نام و پرچم یک کشور به میدان میروند باید با تمام وجود مبارزه کنند امری خاص کشور ما نیست. کافیست به سبک بازی کردن تیمهای آفریقایی نگاه کنید یا چهره بازیکنان تیم ملی ایتالیا هنگام خواندن سرود ملی پیش از شروع مسابقه. رفتار بازیکنان ایسلند و هواداران آنها را هم از خاطر بگذرانید. واقعیت این است که فوتبال فراتر از یک «بازی» و ابزاری برای اعمال «قدرت نرم» است اما آیا این همه فشار بر بازیکنان فوتبال کار درستی است؟
دهههاست که گفته میشود «در شرایط حساس کنونی که مردم زیر فشارهای کمرشکن اقتصادی و اجتماعی هستند بازیکنان فوتبال باید پیروز شوند تا احساس نشاط به جامعه برگردد» این یک توقع خردکننده نیست؟ بازیکنان فوتبال تعدادی جوان هستند که فقط بهتر از ما فوتبال بازی میکنند. نه مسئول ایجاد وضع موجودند و نه ابزاری برای حل بنیادین مشکلات دارند.
در اینکه پیروزی در مسابقات ورزشی از جمله فوتبال با خودش موجی از امید و شوق میآورد شکی نیست اما این همه توقع و فشار قطعاً روی ذهن بازیکن اثر میگذارد و حتی کیفیت فنی او را هم دچار اختلال میکند. همیشه انرژی و توقعات نیروی پیشبرنده و محرک نیستند گاهی زنجیر میشوند به دست و پا.
ورزشکار قبل از هر چیزی باید احساس رهایی کند، بعد از بازی لذت ببرد و وقتی این اتفاق افتاد آن وقت بهترین عملکردش را به نمایش میگذارد و با پیروزی مردم را شادمان میکند. آنها اندازه کافی از لحاظ فنی زیر بار نقدها قرار دارند. میدانند که هر حرکتشان، از پاس اشتباه تا هدر دادن موقعیت بارها و بارها مورد حلاجی و نکوهش قرار میگیرد، اضافه کردن بار روی شانههایشان اثر منفی دارد.
اگر من هم روزی زمین بازی را به «میدان جنگ» و ورزشکار را به «سرباز» تشبیه کردهام که یا باید بکشد یا کُشته شود اشتباه کردهام. کافیست چند دقیقه از همین منظر با ستارگان ورزش حرف بزنید. آنها که با پرچم ایران برای مسابقات بینالمللی رفتهاند. حتماً برای شما تعریف میکنند که چطور زیر بار توقعات خردکننده شب مسابقه تا صبح نخوابیدهاند و مدام کابوس سرافکندگی و خجالتزده شدن پیش مردم را مرور کردهاند و همین موضوع باعث شده که عملکرد فنی آنها به شدت تنزل پیدا کند.
گاهی حتی سیاسیون وارد این زمین بازی میشوند. کسانی که خودشان باید در طول سالها راهکاری برای حل مشکلات میاندیشیدند، برای این کار بودجه و برنامه و اختیارات داشتند از بازیکنان میخواهند که «اسباب شادی مردم» را فراهم بیاورند. فارغ از هر نتیجهای که تیم ملی فوتبال ایران کسب کند یک بار و برای همیشه باید به این همه فشار غیرمنصفانه خاتمه داد تا هم بازیکن از ورزش لذت ببرد و هم هوادار و دنبال کننده.
مثلا اگر تیم پینگ پنگ ایران به امریکا ببازه اصلا اهمیتی هم براتون نداره. .
ولی فوتبال اساسا با خون و خاک عجین شده. شادی فوتبال یک شادی فرااجتماعیست. نمیتوان آن را حتی با کشتی هم مقایسه گرد.
نمونه های این تمثیل زیاد هست