عصر ایران؛ سروش بامداد – سازمان بهشتزهرای تهران به شهروندان هشدار داده «پخش هرگونه موسیقی و استفاده از آلات موسیقی بر سر مزار اهل قبور ممنوع است».
در خبرها آمده با دستورالعمل رسمی سازمان بهشتزهرا استفاده از آلات موسیقی و ساز و پخش هرگونه موسیقی در مراسم کنار مزار «اکیداً ممنوع» اعلام شده است.
چون این خبرها بر پایۀ بنرهای نصب شده در محوطۀ بهشتزهراست مشخص نیست شامل «نی» هم میشود یا این یکی را در ردیف «آلات» قرار نمیدهند. همچنین در این میان تکلیف «عجب رسمییه رسم زمونه» - مشهور به میرن آدما- چه میشود که سالهاست با صدای رسول نجفیان شنیده میشود؟ آیا کُلّاً ممنوع شده یا بیموسیقی میتوان اجرا کرد؟
هر چند هر سازمانی حق دارد ضوابط خاص خود را اعمال کند اما سازمان بهشتزهرا یک سازمان خدماتی و زیر مجموعۀ یک نهاد خدماتی بزرگتر به نام شهرداری تهران است و تازه آن هم باید تابع شورای شهر باشد و آیا اساساً شورای شهر چنین مصوبهای دارد؟
جدای اینها این دستور یادآور تعطیلی سینماها در ایام عزاداری است که برگرفته از دوران نمایش فیلمفارسی در سینماهای پیش از انقلاب و تلقی تقابل هنر با مذهب است خصوصاً وقتی تصاویر نامناسب بر سر در سینماها نقش میبست و معلوم نیست در حال حاضر که تلویزیون در شبکه های متعدد فیلم و سریال پخش می کند و از آن تصاویر خبری نیست تعطیل کردن سینماها چه توجیهی دارد؟
این دستور هم ظاهرا با همان تلقی است که جای موسیقی، کاباره است نه آرامستان. حال آن که انواع مختلف موسیقی وجود دارد و بعید است هیچ خانوادۀ سوگوار و سیاه پوشی کنار جسد یا قبر عزیز خود بساط ساز و آواز طربناک راه بیندازد.
با این حال کاش دست کم تکلیف «رسم زمونه» را مشخص کنند چون به خاطرۀ جمعی تبدیل شده است. جالب است که نجفیان در برنامۀ تلویزیونی «محاکات» گفت این شعر را وقتی سرود و زمزمه کرد که رفته بود کوچه و خانۀ قدیمی دوران کودکی را ببیند ولی ندید و آنچه دید این بود که خانه درهم کوفته شده و هیچ نشانی باقی نمانده است. آیا پس از وجه مادی سراغ جنبه های معنوی میرویم؟
عجب رسمی یه؛ رسمِ زمونه… قصۀ برگ وُ باد خزون ه
میرن آدما… از اونا فقط؛ خاطره هاشون به جا میمونه
کجاست، اون کوچه؟ چی شد اون خونه؟
آدماش کجان؟
خدا می دونه
بوتۀ یاسِ بابا جون هنوز، گوشۀ باغچه توی گلدونه
عطرش پیچیده؛ تا هفتا خونه
خودش کجاهاست؟ خدا میدونه
میرن آدما… از اونا فقط خاطره هاشون به جا میمونه
تسبیح وُ مهرِ بی بی جون هنوز؛ گوشۀطاقچه توی ایوونه
خودش کجاهاست؟ خدا میدونه
خودش کجاهاست؟ خدا می دونه...
مخالفت با گسترش موزیک سر قبرها و داخل آرامستانها بوده که دیگه از حد خارج شده!
در این مراسم تعداد اعضای گروه ارکستر از شرکت کنندگان خیلی کمتر نبود
انگار کمتر از ۱۰ نفر کل ان چند قطعه را بهم ریخته بودند در حالی که در همان نزدیکی ۳ مراسم دیگر مذهبی در حال برگزاری بود
هرروز شاهد تصویب تصمیمهای مهم و لوایح تاًیر گذار در زندگی مردم هستیم قوانینی که در بهبود زندگیشون نقش مهمی رو داره.
اساسا بخشی از آواها و ترانه های ما خاص مراسم عزاداری اند و قرنها در فرهنگ مردمان این سرزمین وجود داشته است. هنوز که هنوز است در کردستان تشییع جنازه جوانان با دف صورت می گیرد.
از طرف دیگر خود مردم و صاحبان عزا از موسیقی های شاد یا نامناسب عزاداری استفاده نمی کنند و خود آنها بهترین مانع و مراقب این موضوع اند.
چرا دوباره جنگی را با مردم شروع می کنیم که در انتها به نفع هیچکس تمام نخواهد شد؟
به کسی چه مربوطه اصلا؟
دیروز در بهشت زهرا پخش موسیقی سر قبر یک جوان بنام کسری سبب سلب آرامش و تمرکز من برای هدیه چند آیه قرآن به عزیزی شد که بعد از ماهها سر قبرش رفته بودم
رفتن سر قبر اموات برای یاد مرگ و آخرت و فکر کردن به عاقبت مان حتی برای چند دقیقه نیز هست و با پخش موسیقی حواس ما باز هم در دنیای فانی باقی می ماند
یاد اون تشیبع جنازه افتادم که به جای تلقین میت و صلوات براش مرغ سحر می خوندن و سوت می زدن ...
به کجا چنین شتابان؟
نه اینکه در این مراسمات فضایی باشه برای خود آرایی و یا کارایی دور از شان که عمدتا جنبه فخرفروشی و چشم و هم چشمی داره و هیچ سودی به حال روح آنمرحوم ندارد
(وقتی آزادی یه نفر با آزادی یه نفر دیگه تزاحم داشته باشه این اسمش آزادی نیست)
و مشکل اونا اینه که با اقدامات سلبی تقابل بی جهت با مردم ایجاد می کنند در حالی که می دونن نتیجه اون چیزی جز لجبازی نخواهد بود
اصلا چه ضرورتی داره تو قبرستان با آهنگ روح مرده را شاد کنند؟ مگه قرآن و صلوات چشه؟
موسیقی تون ارزونی خودتون
خب مشخصه منظورشون گیتار و سه تاره دیگه
آخه سر قبر مرده موسیقی چه معنی ای داره؟
آدم حیرون میمونه از کارای یه عده جماعت
شما دنبال شاد کردن روح میت هسید یا خودتون؟
وقتی هدف نداشته باشه هر راهی بری به هدف می رسی
وقتی یه عده فقط با عینک دودی و لباسهای شکیل مشکی سر قبر میت دنبال خودنمایی هستند خوب معلومه تا می رن آدما یا یه نوای دشتی نباشه آب چشمشون راه نمیفته که باکلاس تر به چشم بیان
وقتی تعدادی با ساز و آواز آنچنانی و رقص های ملایم و شراب خواری(از قبل نوشیده اند) به آرامستان می آیند و باعث سلب حقوق دیگران میشوند را باید چه گفت و چکار کرد؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خیلی دوست دارم نظرات شما و خوانندگان را بدانم
به دفعات شاهد سلب آسایش دیگران از طریق پخش نوحه با صدای بسیار بلند بودیم.
حالا یه خانواده ای با آهنگ و موسیقی حس بهتر و آرامش بیشتری پیدا میکنه؛ چه اشکالی دارد؟
البته با سخن شما در ارتباط با عدم ایجاد مزاحمت برای دیگران کاملا موافقم؛ چه موسیقی، چه نوحه