عصرایران؛ مازیار آقازاده - این روزها در عرصه سیاست آمریکا درباره موضوع جنگ بین گروه های مقاومت فلسطین و اسراییل یک فضای قطبی شده حاکم است.
دولت بایدن و حزب دموکرات با وجود حمایت از اسراییل می کوشد در مواضع اعلامی موضعی میانه بین اسراییل و فلسطین از خود به نمایش بگذارد و از موضع دولت سابق آمریکا در حمایت بی چون و چرا و چشم بسته از اسراییل و نتانیاهو کمی فاصله بگیرد؛ در نقطه مقابل در جبهه جمهوریخواهان مخالف دولت این بحث در جریان است که دولت بایدن و حزب دموکرات در بحران اخیر بین اسراییل و فلسطین به اندازه کافی از اسراییل حمایت نمی کند و حتی برخی از آنها دولت بایدن را به حمایت زیرپوستی از حماس و ایران در جریان بحران اخیر متهم می کنند.
مخالفان دولت بایدن در آمریکا در بحث هایی که این روزها ارایه می دهند به طور دایم بر این نکته تاکید دارند که موشک های حماس دقیق تر، بیشتر و دوربردتر شده و این همه را مرهون کمک های مالی و تسلیحاتی ایران می دانند.
آنها مدعی اند ایران به حماس موشک و فناوری تولید موشک داده است؛ موشک هایی که برد و توان تخریبی بیشتری دارند. سفیر سابق اسراییل در آمریکا حتی در اظهارات اخیر خود مدعی شده ایران 90 درصد از موشک های در اختیار حماس را به غزه قاچاق کرده است.
سناتور دیگر جمهوریخواه می گوید ایران ماهانه 30 میلیون دلار برای مقابله با سیستم دفاع ضد موشکی "گنبد آهنین" اسراییل هزینه می کند.
شبکه خبری فاکس نیوز که حامی جمهوریخواهان است تیتر می زند: "چپ های آمریکا در برابر اسراییل از گروه تروریستی! حماس حمایت می کنند و در کنار آن طی روزهای گذشته بارها در گزارش ها و یا از زبان مهمانان برنامه های خبری- تحلیلی خود پیشرفت موشکی حماس را مرهون کمک های ایران طی سال های گذشته می دانند.
آخرین جنگ بین غزه (حماس) و اسراییل جنگ 2 روزه در سال 2018 یعنی در سال آغاز تحریم های ترامپ علیه ایران و اعمال سیاست "فشار حداکثری" بوده است و از زمان آن جنگ تا به امروز که 3 سال گذشته توان موشکی حماس و قدرت ضربه زدن این گروه مقاومت فلسطینی به اسراییل به طور قابل ملاحظه ای افزایش یافته است.
موشکباران شهر عسقلان اسراییل از سوی حماس/ رویترز
ناظران آمریکایی مخالف دولت بایدن با مقایسه دو جنگ اخیر غزه می گویند حماس در همین چند سال اخیر (یعنی در دوره ترامپ) پیشرفت موشکی قابل توجهی داشته و توان موشکی این گروه به گونه ای قابل ملاحظه بالا رفته است.
ایران طی 3 سال گذشته تحت شدیدترین تحریم های آمریکا در قالب "سیاست فشار حداکثری" بوده است و این تحریم ها بنا به گفته و مدعای دولت ترامپ و حامیان اسراییلی آن به این دلیل بر ایران تحمیل شده که " سیاست های منطقه ای ایران را تعدیل و تغییر دهد و فروش نفت و توان مالی تهران را برای حمایت و کمک به متحدان منطقه ای خود کاهش دهد و یا حتی به صفر برساند."
این در حالی است که طی این مدت بنا به اعتراف همان محافل حامی ترامپ و اسراییل در آمریکا که این روزها مدام در مصاحبه ها و اظهارنظرهایشان بازتاب می یابد، در طی همین مدت توان موشکی حماس رشدی قابل ملاحظه یافته است و طی جنگ 10 روز گذشته گروه های مقاومت فلسطینی و حماس بیش از 4 هزار موشک را به سمت اسراییل شلیک کرده اند که از این میان صدها موشک توانسته با عبور از سیستم گنبد آهنین بر قلب شهرهای دور و نزدیک اسراییل تا مسافت 250 کیلومتر دورتر از باریکه غزه بنشیند.
بنابراین اگر اظهارات و موضع گیری های محافل دست راستی حامی اسراییل در آمریکا را ملاک قرار دهیم و دو موضوع اهداف اعلامی و اعمالی "سیاست فشار حداکثری علیه ایران" و نیز واقعیت های روی زمین جنگ امروز غزه از زبان آنها را مد نظر قرار دهیم باید اذعان کنیم که سیاست فشار حداکثری ترامپ طی 3 سال گذشته به جز ضربه زدن به اقتصاد ایران و نحیف تر و فقیرتر کردن طبقه متوسط ایرانی هیچ تاثیری در سیاست های منطقه ای تهران و توان ایران برای حمایت و کمک به متحدان منطقه ای خود نداشته و چه بسا حتی با پیشرفت موشکی امروز حماس که از نظر بسیاری از آنها مرهون حمایت و کمک ایران است، نفوذ و توان ایران برای کمک به متحدان منطقه ای خود طی همین دوران فشار حداکثری بیشتر هم شده است.
این اعترافی غیرمستقیم به شکست کامل سیاست فشار حداکثری ترامپ علیه ایران است و اساسا یکی از دلایلی که امروز دیپلمات های دولت بایدن در وین به دنبال احیای برجام هستند از نشانه های جدی همین شکست است.
سیاست تحریم و فشار که ایالات متحده آمریکا طی دهه های گذشته به اعمال آن معتاد شده در اکثر موارد با شکست و ناکامی همراه است و تنها کارکردی که این سیاست های تحریمی دارند روی مردم کشورهای تحت تحریم و قدرت خرید و کیفیت زندگی آنهاست؛ یعنی همان گروهی که دولت های آمریکا همواره در اعمال سیاست های تحریمی خود مدعی اند هدف تحریم نیستند بلکه آنها می خواهند توان دولت ها را به چالش کشیده و باعث تغییر رفتار دولت ها شوند؛ اما در عمل آنچه که اتفاق می افتد دولت های زیر فشار تحریم از جمله ایران می کوشند در طی مدت تحریم با توان و جدیتی بیشتر روی سیاست های مورد مناقشه و مورد اختلاف خود با قدرت های تحریم کننده کار کنند و نگذارند تحریم کنندگان به اهداف خود برسند و این همان واقعیتی است که امروز در غزه و یمن شاهد آن هستیم.