عصرایران؛ احسان محمدی- در روزهایی که کرونا زندگی را نیمهتعطیل کرده، لیگ برتر فوتبال ایران به تماشاگرانی که از تلویزیون این مسابقات را دنبال میکنند خمیازههای کشدار هدیه میدهد.
نمایش اکثر تیمها بیرمق، کسالتبار، متکی بر سانترهای بیهدف، تلاش برای گل نخوردن آن هم بدون برنامه برای گل زدن و البته استراتژی هنوز پایدارِ «بزن زیرش» و «بریز روی دروازه شاید رفت تو گل»!
هفته سوم لیگ برتر فقط 9 گل داشت. 8 مسابقه با کلی حاشیه و بازیکن پرمدعا و تنها 9 گل! این هفته اگر مسرفسنجان و تراکتور کاری نکنند این رکورد هم میشکند. در هفت مسابقه هفته چهارم فقط 8 گل به ثمر رسید که 3 گل آن را پرسپولیس زد. یعنی در شش مسابقه دیگر فقط پنج گل زدند.
فولاد 0 – 0 آلومینیوم اراک
پیکان 0- 0 استقلال
ماشینسازی تبریز 0-1 گلگهر سیرجان
سپاهان 1-1 سایپا
نساجی مازندران 1-0 نفت مسجدسلیمان
صنعتنفت آبادان 1- 0 ذوبآهن اصفهان
نکته جالب اینجاست که از این 8 گل، سه گل از روی نقطه پنالتی (حامد شیری برای نساجی، طالب ریکانی برای نفت آبادان و احمدرضا زندهروح برای گلگهر)، و دو گل از روی ضربه کاشته (سیدجلال حسینی برای پرسپولیس و مجید علیاری برای سایپا) به ثمر رسیده است.
به عبارت دیگر در لیگ ایران و در هفت بازی فقط سه گل در نتیجه کار تاکتیکی (انشالله) به ثمر رسیده! (احمد نوراللهی و میلاد سرلک با شوت برای پرسپولیس و سجاد شهباززاده با یک چیپ برای سپاهان). البته که ضربات ایستگاهی هم کار تاکتیکی محسوب میشود اما با گل در جریان فعال بازی متفاوت است. صنعت نفت آبادان که در رتبه چهارم جدول ایستاده، در این لیگ چهار گل زده که سه گل آن را طالب ریکانی از نقطه پنالتی به ثمر رسانده است!
واقعیت این است که مربیان و بازیکنان برای خوشایند هواداران فوتبال بازی نمیکنند، آنها به اخراج نشدن فکر میکنند. معمولاً وقتی شکست نخورید فشارها کمتر است و بعداً میتوانید ادعا کنید که به شما فرصت ندادند وگرنه برنامه داشتید که فصل بعد با تیکیتاکا تیمهای حریف را مسخ کنند.
استقلال تهران در یکی از فصلهایی که کادر فنی این تیم از نظر مهره کمبودی احساس نمیکند یک نمایش بد و بیکیفیت از خود مقابل پیکان ارائه داد. شاگردان مهدی تارتار «همان همیشگی» را سرو کردند. دفاع اتوبوسی و تلاش برای کسب مساوی. این سبکی است که او در راهآهن، صبا، پارسجنوبی، نفت مسجدسلیمان و ... دنبال میکرد. تاکتیکی که در تیمهای میانه و پایین جدول جواب میدهد، کسی از آنها انتظار قهرمانی ندارد. خودش هم در پایان گفت که با توجه به تفاوت مهرههای دو تیم «نتیجهگرا» بازی کرد.
پیکان هواداری ندارد که پیروزی، شکست، قهرمانی یا سقوط برایش مهم باشد و در رسانهها فشار بیاورند یا مقابل وزارت ورزش تجمع کنند، اما استقلال چطور؟ تیمهای مقابل پرسپولیس هم این سبک را دنبال میکنند، دفاع چند لایه و تلاش برای تساوی یا دریافت حداقل گل! آیا گله کردن از حریفان فایدهای دارد یا دو تیم محبوب پایتخت باید راهی پیدا کنند؟
کوتاه و بلند بودن چمن زمین، سوتهای داوری، بازی خشن بازیکنان حریف، اتوبوس پارک شده تیم مقابل و ... البته موثر هستند اما هواداری که اندازه کافی فوتبال دیده است تفاوت را احساس میکند. فوتبال ایران به سندروم نتایج 0-0 و 1-0 گرفتار شده است ولی چرا بازیکنان میلیاردی تا این اندازه بیکیفیت هستند؟ دریغ از حرکت انفرادی، هوشمندی و خلاقیتی که سدشکن باشد و تاکتیکی که مربی رو کند و حریف را در هم بشکند. اگر قرار است نمایش تیمهای تا این اندازه رقتانگیز باشد این همه سر و صدا، قرارداد کلان، پخش زنده، اسپانسر و ... برای چیست؟
هواداران استقلال در شبکههای اجتماعی شدیداً به محمود فکری و کادر فنی او تاختهاند که تیم فاجعهبار، دلسردکننده و ناامید بازی میکند. بعضیها معتقدند فکری با ادامه این روند حتی به نیمفصل هم نمیرسد و برکنار میشود. او با این تساوی و کسب هفتمین امتیاز، تیمش را در رده پنجم نگهداشته است و هفته بعد در تهران مقابل صنعتنفت آبادان میچیند. شاید آبادانیها فرشته نجات مردی شوند که در کنارش دو سرمربی سابق لیگ برتر (مرفاوی و مظلومی) را دارد اما فوتبالش طراوات ندارد، درست مثل لیگ بیستم تا اینجای فصل که سزاوار عنوان لیگ خمیازه است!