عصرخبر- سهیلا طائی: اینجا هیچ بادبادکی بالا نمیرود، پرندهها بیش از آنکه روی شاخههای درختان باشند روی سیمهای برق فشارقوی نشستهاند، چکه گاهوبیگاه باران از سقف خانهها دیگر عادی شده. صدای دعوای همسایهها و استفاده از الفاظ رکیک در حضور زنان و کودکان بهوفور به گوش میرسد. اینجا «بافت فرسوده» است؛ بافتی که نه زیربنا دارد نه روبنا!
فضاهای سبزش بیش از آنکه محلی برای تفریح و گذران اوقات فراغت باشد محلی برای خورده فروشی مواد مخدر است.
کودکان نه فضای بازی مناسبی دارند نه دسترسی به آموزشگاههای مکمل؛ یا فرزند طلاقاند یا پدر و مادرشان در زندان به سر میبرند. بیشتر زنان هم یا بیسرپرست هستند و یا بد سرپرست و معمولاً از حقوق خود ناآگاهاند؛ مردها یا به شغلهای کاذب و کارگری مشغولاند یا بیکارند و آنانی که بیکارند ناخودآگاه به سمت اعتیاد و بزهکاری کشیده میشوند.
جمعآوری نامناسب زباله، پخش شدن فاضلاب بر روی زمین، انواع آلودگیها و بیماریها، کمبود زیرساختهای شهری نظیر آب، برق، گاز، تلفن و در کل زندگی در چنین اماکنی مردم را افسرده کرده و از سوی دیگر به جهت فرسودگی شدید، عبور بزرگراهها، اتوبانها، دکل برق فشارقوی، کابلهای هوایی و کانالها، آبروهای نامناسب و مسیلهای روباز و نبود دسترسی مناسب به خدمات شهری و بهداشتی بر مشکلات فرهنگی، امنیتی، آسیبپذیری در برابر زلزله و ناهنجارهای اجتماعی افزوده است.
وقتی میگوییم بافت فرسوده از یک محله با خانههای قدیمی حرف نمیزنیم از یک جامعه افسرده و ناامید میگوییم که به حداقلها راضیاند اما بازیهای سیاسی و تغییر مداوم شهردارها و روابط سیاسی در شورای شهر کمترین خدمات شهری را هم از آنان دریغ کرده و توپ را به زمین خود آنها انداخته تا با مشارکت افراد و کمکهای شهرداری منازل خود را نوسازی کنند، حالآنکه نوسازی محلات، مشکلات ناشی از مسائل فرهنگی و اجتماعی را حل نمیکند.
بحران ناشی از سردرگمی متصدیان امور شهری در اصلاح و بهبود وضعیت بافتهای فرسوده تاکنون هرگونه برنامهریزی و طراحی را در این مقوله به شکست کشانیده تا آنجا که در 3 ساله گذشته فقط 13 هکتار از این بافت نوسازی شده است که البته در مورد بهبود شرایط اجتماعی، فرهنگی، آموزشی و ... اماواگرهای بسیاری وجود دارد.
واقعیت این است که احیای بافتهای فرسوده شهری، گاو نر میخواهد و مرد کهن! زمانی که پای عمل به میان بیاید باید نواقص قوانین شهرسازی در این زمینه رفع شده، مالکیت نقش ساکنان و صاحبان اصلی این مراکز دیده شود، نظام هماهنگ برنامهریزی و تصمیمگیری برای رشد و توسعه این بافتها کارشناسی و بهدوراز سیاسی بازی و عوامفریبی به اجرا دربیاید.
در این میان میتوان از تجربه موفق سایر کشورها الگوبرداری کرد، تنوع در کاربری بافت و ساماندهی انواع فعالیتها در یک پهنه را مدنظر قرارداد، محلات مسکونی را از بخشهای کارگاهی و صنعتی منفک کرد، کاربریهای گردشگری، تفریحی و فرهنگی را با توجه به بافت ایجاد کرده و به فضای سبز شهری، پیاده راهها، ایجاد سیستم دفع زباله و فاضلاب توجه ویژه داشته و تأسیسات زیربنایی و روبنایی شهر را در این مناطق گسترش داد. دسترسی به ناوگان حملونقل عمومی، دسترسی به کتابخانه و مراکز فرهنگی شهرداری همچون فرهنگسرا و سرای محله از دیگر اقداماتی است که میتواند ساکنان بافت فرسوده شهری را به سمت هنجارهای اجتماعی رهنمون شده و آنها را برای بازسازی و نوسازی منازلشان با حاکمیت همسو کند.