عصر ایران؛ مهرداد خدیر- پراستفاده ترین واژه در چند ماه اخیر بی گمان، کلمۀ «ماسک» است و آن قدر به کار رفته و جا افتاده که نمیتوان واژۀ دیگری را به جای آن پیشنهاد کرد و خود ما هم در «عصر ایران» طبعا از همین کلمه استفاده و به استفاده از این کالا مدام توصیه میکنیم.
تصور غالب این است که معادل ماسک در فارسی، «نقاب» است در حالی که نقاب، کل چهره را میپوشاند یا روبنده که معنی دیگری را به ذهن متبادر می کند.در حالی که ماسک، تنها بینی و دهان را می پوشاند نه کل چهره را. معادلهای دیگر مانند «دهانبند» یا واژۀ دیگر نیز توهین آمیز به نظر میرسد و به همین خاطر خیلیها به صرافت استفاده از معادل فارسی نیفتادند و سراغ برابریابی نرفتند.
این چند سطر اما برای آن است که بگوییم ایرانیان باستان برای این منظور از واژۀ «پَنام» با تلفظ panam استفاده می کردند و دوستان من در «پارسی انجمن» نیز همین پیشنهاد را دارند.
جالب است گفته شود در ایران باستان ساختار و تشكیلاتی وجود داشت تا پزشكان از قوانین و دستورهای واحدی پیروی کنند و در رأس این تشکیلات،فردی قرار داشت که نقش وزیر بهداشت در زمانۀ ما را ایفا میکرد و به او «دروستبد» می گفتند. به كسانی كه آمار پزشكی میگرفتند یا در تاریخچه بیماریها تحقیق میكردند نیز «آتروان» گفته میشد.
نکته پیونددار با موضوع این نوشته اما این است که پزشكان و دستیاران آنان باید هنگام كار با پارچهای تمیز جلوی دهان و بینی خود را میبستند و به آن «پنام» میگفتند که در واقع، همین ماسک فعلی بود!
دربارۀ رواج واژههای معادل البته دو نکته را باید یادآور شد:
اول این که قبل از رواج در سطح عموم باید این اتفاق بیفتد نه بعد از آن. بهترین مثال کلمۀ «ماهواره» است که قبل از آشنایی مردم با این پدیده ساخته و رایج شد و کمتر کسی کلمه اصلی (سته لایت) -satellite- را به کار می برد. در حالی که چون مردم با «کامپیوتر» آشنا شده بودند اصرار برای جا انداختن «رایانه» جواب نداد خصوصا بعد که «یارانه» مصطلح شد این دو با هم اشتباه گرفته میشد.
نکته یا حالت دوم این است که هر چند واژه مصطلح شده باشد اما واژۀ جدید را آن قدر رسانهها و دستگاههای رسمی یا نویسندگان و روزنامهنگاران میتوانند به کار ببرند که جای قبلی را بگیرد ولو قبلی مشهور باشد. مثل «پیامک» به جای «اس.ام. اس». جالب این که فرهنگستان «پیام کوتاه» را پیشنهاد کرد که خودش بلند بود و دکتر کزازی بود که «پیامک» را ابداع و از قابلیت کوچک سازی حرف «ک» در ساخت واژه جدید استفاده کرد (مانند دخترک و پسرک).
مثال دیگر: «یارانه» به جای «سوبسید». در حالی که سوبسید رایج بود و برخی «سوبسیت» تلفظ می کردند (ماسک را هم برخی بر اساس شنیدهها ماکس میگویند).همین طور «همایش» به جای «سمینار» و در دههها پیش «پرونده» به جای «دوسیه».
هر چند به نظر میرسد برای جا افتادن واژۀ «پَنام» به جای «ماسک» کمی دیر شده باشد اما برای این که تصور نشود معادل فارسی ندارد این اشارات را آوردم ضمن این که پنام در اشعار کلاسیک ما به معنی «تعویذ»- نگاهداری از چشم زخم هم آمده و به این اعتبار، بار روانی مثبتی میدهد.
بیشتر بخوانید:
برای همه و مخصوصا فرهنگستان بفرستید
موفق باشید
چانه و دهان را پوز می گویند و این اصطلاح در استان فارس و جنوب کشور زیاد استفاده می شود.
و اما درباب پنام: بنابر لغتنامهی دهخدا، پنام معانی زیادی دارد که تنها در بافت فرهنگ زرتشتی، به معنای صورتبند است تا مبادا آتش از نفس ما آلوده شود. بنابراین پنام، صورتبندی است که کارکرد مذهبی دارد نه کارکردی عام یا بهداشتی. برای نزدیک کردن به ذهن میتوان این مثال را زد (هرچند در آن مناقشه است): برای واژهی انگلیسی hat، نمیتوان معادلِ عمامه را انتخاب کرد چون عمامه متعلق به یک بافت است و hat متعلق به یک بافت دیگر.
بچ : به بخشی از دهان و اطراف آن و صورت زیر بینی میگوییم بچ(به ضم ب).. در قدیم، موقعی که کشاورزان کاه را باد میدادند و یادر مواقع گرد و خاک "بچو" میزدند
البته بهتر هست که به عنوان نشر دهنده، در مطالب دیگر سایت هم این معادل را استفاده کنید. به عنوان مثال در نظرسنجی که گذاشتید میتوانید پنام را استفاده کنید و ماسک را داخل پرانتز قرار دهید.
گاهی مثل اینبار شایسته تحسینی
به امید آن روز
اما بین مردم جا نمیفته.
اصطلاح پنام کرد معنی عدم بیان واقعیت رو میده