علیرضا سلطانی؛ کارشناس اقتصاد سیاسی
یادداشت های آقای مصطفی داننده در سایت وزین عصر ایران، از جمله یادداشت های خوب و تاثیرگذار در فضای رسانه ای است اما یادداشت اخیر ایشان که 7 تیرماه در سایت عصر ایران با عنوان " واقعا برجام دلیل گرانی دلار است؟" دربردارنده مطالبی است که قابل تامل و چالش است.
نویسنده در این یادداشت با تشریح روند اعمال تحریم ها در یک دهه گذشته و امضا توافق برجام و آثار اقتصادی آن در دوره کوتاه اجرای این توافق، نتیجه گیری کرده که شرایط امروز اقتصادی کشور و به طور خاص گرانی دلار و کاهش بی سابقه ارزش پول ملی، نتیجه برجام نبوده است. این برداشت به نظر دقیق و واقعی نمی رسد و از این لحاظ نیازمند نقد و بررسی است.
قبل از ارائه نقد لازم به ذکر است که نگارنده این سطور در زمره طرفداران جدی برجام به شمار می آید و آن را در زمره یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ دیپلماسی معاصر ایران قلمداد می کند. دستاوردی که اگر روند عادی خود را طی می کرد می توانست منشا تحولات بزرگ توسعه ای و امنیتی برای کشور باشد.
در عین حال معتقد هستم برجام در ردیف قوی ترین و مستحکم ترین قردادهای بین المللی در نوع خود است که امکان عدول از آن بدون پرداخت هزینه سنگین، وجود ندارد به همین دلیل برای ابرقدرتی مانند آمریکا راهی جز حضور یا عدم حضور در برجام باقی نگذاشت و در طول سال های گذشته نیز این کشور و حتی طرف های اروپایی امکان سواستفاده از آن را برعلیه ایران پیدا نکرده اند.
با این تفاسیر، نگارنده اما بر این نکته تاکید دارد که نمی توان نقش و سهم برجام را در بروز نابسامانی ها، بحران های اقتصادی و مهمتر از آن گرانی دلار و روی دیگر این ماجرا، کاهش بیسابقه ارزش پول ملی که در حدود 6 برابر در طول 2 سال و از زمان خروج آمریکا از برجام رخ داد را نادیده انگاشت.
سوال این است که چگونه در دور اول تحریم ها یعنی تحریم های هوشمند اوباما، قیمت ارز تقریبا دو برابر شد اما در دوره تحریم های جدید، قیمت ارز 6 برابر افزایش یافت؟ شاید پاسخ این است که اگر برجام در سال 92 کلید نمی خورد، این اتفاق نیز روی می داد و روند کاهش ارزش پول ملی تداوم می یافت. این افزایش البته با تداوم تحریم های دوره اوباما حتما رخ می داد اما سوال این است که با چه شدت و شتابی؟ قدرت اثرگذاری شوک تحریم های اوباما که زمینه های آن از سال 88 آغاز شده بود ، نرخ ارز را در بازار ایران از 1500 تومان به 3500 تومان افزایش داده بود و این افزایش پس از یک رشد سریع 2 هزار تومانی در سطح 3500 تومان آرام گرفت و اگر افزایش را هم داشت بسیار کند و تدریجی بود.
روی کار آمدن دولت یازدهم و سیاست تعاملی آن با غرب این شرایط را بیشتر تثبیت کرد. اقتصاد ایران نیز خود را با این شرایط تطبیق داد. آغاز مذاکرات برجام و تداوم 2 ساله این مذاکرات، انتظارات عمومی برای ورود به شرایط جدید را به شدت افزایش داد. همگان در انتظار ورود به دورانی جدید از رونق و رفاه بودند . امضای برجام زمینه تحقق این رویا را فراهم کرد اما خیلی زود اجرای کند ، ناقص و ضعیف این توافق و مهمتر از آن عدم اعتقاد واقعی به این دستاورد و توانمندی ها و ظرفیت های آن برای رفع مشکلات خارجی کشور در داخل و تلاش برای خنثی کردن این ظرفیت ها و همچنین روی کار آمدن ترامپ آمریکا تنها یک سال از اجرای برجام ، تحقق این رویا را با تردید زیاد مواجه ساخت.
انتظارات و خواست های عمومی در رونق اقتصادی و بهبود معیشت عمومی برآورده نشد و ناامیدی از برجام کم کم گسترش یافت . افکار عمومی به تدریج به این نتیجه رسید که آبی از برجام برای مردم گرم نمی شود و ظاهرا در قرار است همچنان بر همان پاشنه بچرخد.
برجام فنر چالش ها و مشکلات اقتصادی را برای نزدیک به دو سال متراکم کرد . فنری که انتظارات و خواست های عمومی بود اما نه فقط انتظارات و خواست های عمومی قبل از برجام برای رونق اقتصادی و بهبود معیشت عمومی بلکه انتظاراتی قوی تر در فضای عمومی جامعه با ناامیدی از اثربخشی برجام و تحرکات داخلی و خارجی برای بی خاصیت کردن آن فرا گرفت و بر انتظارات قبلی سایه افکند . انتظار برای تجربه یک شوک اقتصادی دیگر که البته اثرات به مراتب مخرب تر و سخت تری بر گرده معیشت مردم می توانست وارد کند.
بروز و شیوع این انتظار با افزایش رجزخوانی های ترامپ علیه برجام و ایران غیرطبیعی نبود. از سوی دیگر مردمی که تجربه تحریم های قبلی را داشتند و دیدند که چگونه با کاهش ارزش پول ملی ، قدرت اقتصادی آنها ظرف چند ماه به کمتر از نصف کاهش یافت ، خود را آماده مواجهه با شوک دیگری می کردند تا در شرایط جدید آسیب کمتری ببینند غافل از اینکه این رقابت سخت برای کمتر اسیب دیدن ، موجبات آسیب رسیدن بیشتر را فراهم می سازد. به مانند فردی یا افرادی که در مرداب گرفتار آمده اند و در حال دست و پازدن برای جلوگیری از فرورفتن بیشتر در گل و لای است حال آنکه همین دست و پا زدن ، آنها را بیشتر فرو می برد.
این واقعیت را نباید نادیده انگاشت که برجام موجب تحمیل شوک بزرگتر و قوی تر و آسیب زا تر به اقتصاد شد .اگر برجام نبود شوکی با این قدرت سرعت و البته کشدار به لحاظ زمانی به اقتصاد کشور و معیشت مردم وارد نمی شد . مردم به تدریج از سال 92 پس از شوک تحریم های اوباما ، خود را برای تطبیق با شرایط جدید آماده کرده و گذران زندگی می کردند.
تثبیت نسبی شرایط اقتصادی در فاصله 92 تا 94 موید این سخن است هرچند ممکن است پاسخ داده شود که سایه مذاکرات برجامی در این مدت بر سر اقتصاد کشور بود اما باید گفت که پایان مذاکرات برجامی به مراتب اثرات منفی کمتری می توانست برای کشور داشته باشد و یا حداقل اینکه قدرت شوک آفرینی آن پایین بود ضمن اینکه باب مذاکره هیچگاه بسته نمی شد. تجربه دو دهه اخیر این را نشان می دهد . چرا که پایان مذاکره ، آغازی برای جنگ است که البته طرفین هیچگاه به دنبال آن نبودند.
بنابراین، برجام فنر انتظارات و خواست های روانی تحریم های اوباما را متراکم کرد و در طول 2 سال نیز این انتظارات به همراه انتظارات منفی و مخرب را با قدرت نگه داشت اما خروج آمریکا از برجام ، بار دیگر این فنر را با قدرت بیشتری رها کرد و شد آنچه که باید بشود. سخن پایانی اینکه حفظ برجام از امضای برجام مهمتر و حساس تر بوده و هست.
برجام یا نمی بایست امضا می شد و اگر امضا شد با توجه به هزینه سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، امنیتی و مهمتر از آن اعتباری و هویتی سنگینی که برای آن پرداخت شد ، باید با اجماع و وحدت ملی و با تمام قوا حفظ می شد. برجام قرار بود به مانند سدی در برابر رودی که هر از چند گاهی خروشان می شد و به پایین دست زیان می رساند ، نقش آفرینی کند اما وقتی این سد ایجاد شد و شکست باید دید که چه بلایی به سر پایین دست می آید.
وقتی سدی ساخته می شود ، حفظ آن با توجه به آبی که پشت آن جمع می شود ، از اهمیت بیشتری برخوردار است. متاسفانه باید بپذیریم که شکست سد برجام ، بازار ایران و از جمله بازار ارز را به این روز انداخته است.
______________
بیشتر بخوانید:
دلار از 1100 شد 4000 تومان (بیشتر از 3.5 برابر) اونم وقتی که حدود بیشتر از 12 سال دلار فقط 20-30 درصد جابه جا شده بود.
1- امروز قیمت نفت و میزان فروش آن توسط ایران تقریبا صفر است. سال 92 و قبل از آن همیشه حدود یک میلیون بشکه نفت با قیمت قابل توجه فروش می رفت.
2- به فنر انتظارات باید یک حقیقت مهم اضافه کرد و آن این که واقعیت های اقتصاد ایران نیازمند افزایش تدریجی نرخ ارز (حتی پس از بجرای برجام) بود. متاسفانه به جهت حفظ وجهه تبلیغاتی دولت به این مهم تن نداد.
3- هر اقتصادی یک ظرفیت و یک پشتوانه دارد. پس از سال ها تحریم سخت، پشتوانه اقتصادی کشور کاملا از دست رفته است. کاملا واضح است که در این شرایط با بازارسازی بانک مرکزی دردی دوا نمی شود.
آدم ياد اون "مهمترين دليل طلاق، ازدواج است" ميافته
منت بذارید تشریح کنید دقیقا کدوم عمل منتقدین برجام باعث شد برجام بی فرجام شه تا پوستشون رو بکنیم؟
اصلا کدوم انتقادشون از برجام درست نبود؟ اینکه رییس جمهور بعدی متونه بزنه زیر برجام؟ یا اینکه ما نقد میدیم و اونا هیچی نمیدن؟
با ژست بی طرفی بیشتر از جناب داننده از برجام دفاع میکنید بعد توقع دارید مردم به به چه چه کنن که وای اگر برجام نبود ازینم بدتر بود
آقا جان اگر اینجوری داعش هم میگه اگه ما نبودیم وضع ازینم بدتر بود
شیطون هم میگه اگه من نبودم وضع ازین بدتر بود
بس کنید این فریبکاری و حیله گری هارو
این کارتونم مثل ژست آزادی بیانتونه که حتی یک نقد جدی و بدون بی ادبی رو منتشر نمیکنید.
با احترام به نظر و گفتار هر فرد، ولی تحلیل شما از بعد تئوری های اقتصاد بسیار ضعیف و غیر علمی است.
ادعا فرمودین: "این واقعیت را نباید نادیده انگاشت که برجام موجب تحمیل شوک بزرگتر و قوی تر و آسیب زا تر به اقتصاد شد .اگر برجام نبود شوکی با این قدرت سرعت و البته کشدار به لحاظ زمانی به اقتصاد کشور و معیشت مردم وارد نمی شد." این ادعای بزرگ را با کدام ادله علمی می فرمایید؟
یا "وقتی سدی ساخته می شود ، حفظ آن با توجه به آبی که پشت آن جمع می شود ، از اهمیت بیشتری برخوردار است. متاسفانه باید بپذیریم که شکست سد برجام ، بازار ایران و از جمله بازار ارز را به این روز انداخته است." این حرف هم یک سفسطه کامل است. استفاده از عبارت درست برای اثبات ادعایی نامرتبط و نادرست. برجام کدام آب را جمع کرد که حالا رها شده است.
واقعیت آن است که حجم تحریم ها و فشارهای بسیار بالای ترامپ ایران را از حداقل درآمد ارزی با ارزهای قدرتمند دلار و یورو محروم ساخته و صادرات محدود نفت به شکل یوان به دست ما می رسد یا مانند کره جنوبی غیرقانونی باوکه می شود. نمی دانم چه اصراری به آدرس غلط دادن و سفسطه داریم. واقعیت این است که کشور وابسته به دلارهای نفتی از اصلی ترین منبع مالی خود محروم شده است و همین امر ما را در چرخه تورمی بالا انداخته، دقیقا اتفاقی که در ونزوئلا افتاد. آیا ونزوئلا هم برجام و سد و فنر داشت؟
دلار ارز مرجع با یک ضریب شاخص است.
اشتباه تیتر نزنید
بابا شما خوابید یا خودتونو به خواب زدید؟؟ غیر از ایران هیچ کشوری به تعهداتش عمل کرد؟
یعنی آمریکا قبل از خروج از برجام، از آن عدول نکرده بود؟ قراردادهای هواپیماها را فراموش کرده اید؟
چطور میشود یک قرارداد خیلی محکم باشد به طوری که یک طرف نتواند از آن عدول کند، ولی بتواند ناگهان یک طرفه و بدون کوچکترین هزینه ای از آن خارج شود؟!!! لطفا نویسنده همین یک تکته را توضیح بفرمایند.