عصر ایران ؛ کاوه معینفر - در این روزها که پویشهای مختلفی برای مبارزه با کرونا در جامعه شکل گرفته فرصتی دست داده است تا کتاب بخوانیم، بالشخصه خودم به کتابهای سیاسی و تاریخی زیاد علاقمند نیستم اما در این میان به لطف یکی از دوستان کتابی به دستم رسید که از همان اول عنوان کتاب برایم جالب توجه بود، نویسنده آن جک استراو (وزیر خارجه سابق انگلیس) است و اسم کتاب: «همیشه پای انگلیس در میان است» با ترجمه امیرحسین فاضلی مقدم.
ما ایرانیها شاید از میان سیاستمداران انگلیسی معاصر جک استراو را بیشتر از دیگران میشناسیم دلیل آن روابط گرم و سفر او به ایران است. عنوانی که استراو برای این کتاب انتخاب کرده هم اشارهای است به یک تکیهکلام رایج میان ایرانیها که برای یافتن ریشههای هر اتفاق سیاسی در ایران دنبال ردپایی از انگلیس میگردیم (به شکلی که ایرج پزشکزاد در کتاب دایی جان ناپلئون آنرا نگاشته و ناصر تقوایی هم به تصویر کشیده است).
جک ویتاکر استراو سوم اوت 1946 در اسکس انگلستان به دنیا آمد. او بین سالهای 1979 تا 2015 میلادی نمایندۀ بلکبرن در پارلمان بریتانیا بود. استراو سیزده سال در کابینۀ حزب کارگر نقشی مهم ایفا کرد. در طی این مدت در دولت "تونی بلر" و سپس "گوردون براون" فعالیت داشت و در دو پست از چهار منصب مهم دولتی در بریتانیا، یعنی وزیر کشور و وزیر خارجه خدمترسانی کرد. بعد از انقلاب اسلامی، او نخستین مقام رسمی دولت بریتانیا بود که به ایران سفر میکند. جک استراو را در غرب با لقب «جک تهرانی» میشناسند!
استراو در بخش مقدمه کتابش نوشته است: «ایران صاحب تاریخی متمایز است که عقبه آن تا سه هزار سال قبلتر عقب میرود، صاحب فرهنگی غنی است که آثار آن را میتوان در هند، در ترکیه و در خود اسلام مشاهده کرد، پیوندهایش با تمدن و فلسفه غرب عمیق هستند، ولی در گذشتهاش بهسختی از سلطه کشورهای غربی لطمه دیده و امروز مشتاق احترام و بهرسمیت شناخته شدن در عرصه بینالمللی است... صرفنظر از همه خیالپردازیهای رئیسجمهور ترامپ مبنی بر اینکه تحت فشار قرار دادن ایران به فروپاشی این کشور منجر خواهد شد، ایران احتمالاً به بقای خود ادامه خواهد داد».
آنچه مهم است این است که با خواندن کتاب یک نگاه دو سویه برای مخاطب شکل میگیرد، نگاه و تفسیر جک استراو نسبت به ایران و ایرانی و بالعکس نگاه ایران و ایرانی به انگلیس.
کتاب استراو فقط روایت ایران معاصر از نگاه او نیست بلکه از ایران باستان شروع کرده و به امروز میرسد، سر فصلهایی ازکتاب نشانگر این روند است: از آتش پرستی تا خداپرستی، مقایسه تشیع در دوران صفویان با اصلاحات پروتستانی اروپای شمالی، پیمان پاریس، دارسی، تالبوت، رویترز و رژی، قدرت علما از دوران صفوی تا قاجار، نقش بریتانیا در روی کارآمدن رضاخان، دست های پشت پردۀ کودتای 28 مرداد تا این اواخر ماجرای مذاکرت پشت پردۀ ایران و آمریکا در دوران خاتمی از طریق سفارت سوئیس، احمدی نژاد، هالۀ نور و انکار اسرائیل، نقش بریتانیا در حوادث سال 88 .
در این میان نکات جالبی از روابط خارجی ایران و شکل برخورد با آمریکا هم آمده است: «اواخر آوریل و اوایل مه 2003 و بعد از مذاکرات صادق خرازی (سفیر وقت ایران در فرانسه و برادرزادۀ کمال خرازی) و تیم گلدیمن (سفیر سوئیس در تهران) دو طرف به یک «متن تفسیری» مفصل رسیدند. گلدیمن یکی از دیپلماتهای فعال و جدی سوئیس بهحساب میآمد. سوئیس بعد از انقلاب اسلامی 57 و قطع روابط دیپلماتیک میان ایران و آمریکا، حافظ منافع آمریکا در ایران بود. «متن تفسیری» اصطلاحی دیپلماتیک برای ارائۀ طرحهایی بدون تعهد رسمی است.
هرچند متن تفسیری به نتیجهای نرسید ولی ارزشش را دارد تا به شکل مختصر محتوای آن را مرور کنیم چراکه نشان میدهد ایران در آن زمان حاضر بوده برای عادیسازی روابط با غرب چه بهایی بپردازد – و احتمالاً اکنون با چه بهایی حاضر به مذاکره است. درهرصورت طرحهای پیشنهادی مورد موافقت سران کشور قرار داشت.
بر اساس «متن تفسیری» ایران چنین درخواستهایی از آمریکا داشت: پذیرش «گفتگوی متقابل» از سوی ایالاتمتحده و پایان دادن به «رفتار خصمانه» خود، اعاده حیثیت جایگاه ایران بهخاطر الصاق برچسب «محور شرارت» و حذف نام ایران از فهرست کشورهای تروریستی، پایان دادن به همۀ تحریمهای علیه ایران، روی کار آمدن یک دولت مردمی و دموکراتیک در عراق، تکریم منافع ایران و احترام به پیوندهای مذهبی ایران در نجف و کربلا، جبران خسارات جنگ ایران و عراق، دسترسی کامل به فناوری هستهای صلحآمیز و تحت تعقیب قرار دادن تمام نهادهای تروریستی ضد ایرانی بهخصوص سازمان مجاهدین خلق.
در عوض ایران هم حاضر بود: «شفافیت کامل» را در برنامۀ هستهای خود تضمین کند، به بازرسهای آژانس اجازۀ بازدیدهای سرزده را بدهد، اقدامات قاطع علیه گروههای تروریستی به انجام برساند؛ بهخصوص القاعده و درمورد این گروه تروریستی آمادۀ تبادل اطلاعات و همکاری باشد.
جک استراو در سفر به ایران
جالبترین بخش این پیشنهادها مربوط به فعالیتهای ایران در کشورهای همسایه بود – که مدتهاست منشأ خصومت آمریکا علیه ایران بهحساب میآید. در این «متن تفسیری» ایران پذیرفته بود تا دست از حمایت از برخی گروههای فلسطینی در خاک خود بردارد و هرچه بیشتر در جهت توقف اقدامات خشونتآمیز در مرزهای بینالمللی در مجاورت فلسطین تلاش کند. همچنین ایران حاضر شده بود بیانیۀ بیروت اتحادیه عرب را بپذیرد.
اما هرچقدر که دامنۀ طرحهای پیشنهادی عظیم بود، شکل ارسال آنها به واشنگتن اصلاً مناسب نبود. این طرحها از طریق دستگاه فکس سفارت سوئیس در تهران به شماره نمابر وزارت خارجۀ آمریکا ارسال شد. اما به دلیل شکل ارسال طرحها، تردیدها درمورد منشأ طرحها و عدم هرگونه پیگیری مجدد از سوی ایرانیان، طرحهای ارائهشده آنطور که شایسته بود به دست مقامات ارشد دولت بوش نرسید و اینگونه این فرصت از بین رفت»
بهر روی برای هر ایرانی همواره روابط با انگلیس در هالهای از شک و تردید و انواع گمانه زنیهاست، کتاب «همیشه پای انگلیس در میان است» قطعا این بی اعتمادی ما نسبت به انگلیس را برطرف نخواهد کرد اما بر بخشهایی از آن نور میتاباند که مخاطب همواره از فضای بیرونی راجع به آن شنیده و از داخل هیچ نقطه نظری برای نگریستن نداشته است.
پی نوشت: لازم به توضیح است که این کتاب جک استراو با عنوان "کار کار انگلیسیهاست" هم ترجمه شده و دربازار موجود است ولی من ترجمه امیرحسین فاضلی مقدم با عنوان «همیشه پای انگلیس در میان است» را خواندم که انصافا از نثری ساده، روان و گیرا برخوردار است.
___________________________________
بیشتر بخوانید:
10 فیلم برای دیدن، در این روزهایی که خانه هستیم
13 توصیه کاربردی برای این که "کرونا" وارد خانههایمان نشود
وزیر خارجه اسبق انگلیس: ایران هرگز مستعمره بریتانیا نبوده
_________________________