عصرایران؛ احسان محمدی- از دیروز ظهر، در فضای مجازی برانکو ایوانکوویچ روی نیمکت تیمملی ایران نشست! همه چیز از انتشار عکس او با سفیر ایران در کرواسی منتشر شد. مربی سابق پرسپولیس که تجربه ناخوشایندی در عربستان داشت و با توهین و پرتاب بطری از کار برکنار شد، با سفیر قهوه خورد، عکس منتشر شد و برخی از رسانهها با قرار دادن تکههای پازل کنار هم نوشتند: برانکو سرمربی تیمملی ایران شد!
این در حالیست که نیمکت سرمربیگری تیمملی تنها برای یک نفر جا دارد. قبل از آنکه برانکو روی این جایگاه بنشیند لازم است مارک ویلموتس بلند شود. مردی که البته حتی ایران نیست که بخواهد جواب این حرفها را بدهد. او هم در زمره مربیان پروازی قرار دارد که خیلی اوقات ترجیح میدهند با سیستم کنترل از راه دور و به سبک پلیاستیشن تیم را هدایت کنند!
این خبر موجی از واکنشها را میان آنها که هنوز حس و حالی دارند که به فوتبال توجه کنند برانگیخت. موافقان برانکو نوشتند که بازگشت او علاوه بر اینکه یک شوک روانی برای بازیکنانی است که دارند به شکست مقابل تیمهای آسیایی خو میکنند، با توجه به شناخت و اشرافش به فوتبال و بازیکنان ایرانی کارگشا است. کافی است در تهران عراق و بحرین را شکست دهد و بعد فرصت دارد تا تیمش را سر و سامان بدهد که به سمت صعود به جامجهانی 2022 جانانه خیز بردارد. او آنقدر در ایران بوده که تهران را بهتر از زادگاهش واراژدین میشناسد!
مخالفان برانکو اما این را یک توطئه به شمار آوردند. آنها با اشاره به درگیری لفظی، پرحاشیه و مضحک برانکو-کیروش نوشتند که فشار هواداران برانکو باعث شد تا کارلوس کیروش از ایران برود و پروژه آوردن ویلموتس و برکناریاش یک نقشه برای بازگرداندن برانکو به تیم ملی بوده و او شایسته این جایگاه نیست.
برانکو اما همه چیز را صرفاً یک صرف قهوه عنوان کرد و گفت از پرسپولیس با او بیشتر تماس گرفتهاند تا تیم ملی. فدراسیون فوتبال هم در بیانیهای این اخبار را «نه تاکید کرد نه تکذیب»! مجموع این اتفاقات در حالی رخ میدهد که ما در گروهمان سایه بحرین و عراق را بالاتر میبینیم، تیمملی انسجام قبلی را ندارد، زمزمههایی در مورد نارضایتی بازیکنان از ویلموتس شنیده میشود و اینکه مرد بلژیکی هم بدش نمیآید پولش را بگیرد و از خاورمیانه برود. اینکه چرا در چنین گردابی افتادیم بحثی است که به هیچ نتیجهای نمیرسد، اما بازگشت برانکو به سود چه کسی است؟
او هنوز روی نیمکت ننشسته، مورد حمله قرار میگیرد اگر بنشیند و تیم نتیجه نگیرد چوبهدارش برپا نمیشود؟ وقتی کارلوس کیروش در ایران بود، دعوا میان شیفتگان این دو تن آنقدر بالا گرفت که طرفین جز با فحشهای جنسی پرونده هیچ بحثی را نمیبستند! دو نفر قدیسانی بودند که حواریون آنها کوچکترین نقدی را نمیپذیرفتند. هر نقدی به برانکو، نقشه برای براندازی پرسپولیس تلقی میشد و هر ایرادی به کارلوس کیروش، دشمنی نوچههای جیرهخوار برانکو با تیمملی و وطن تفسیر میشد! هرچه گفتیم و نوشتیم که در تنور این دعواها نانی برای ایران پخته نمیشود و دو طرف اگر چند دلار کمتر از قراردادشان پرداخت کنیم شکایتمان میکنند، فحش بارمان کردند که لابد پول گرفتهاید و برانکو/کیروش عاشق ایران هستند و امکان ندارد!
هر دو نفر بدون خداحافظی با هوادارانشان رفتند، هر دو نفر وکیل گرفتند، هر دو نفر علیه ایران شکایت کردند، هر دو نفر تهدید کردند که کوتاه نمیآیند، هر دو نفر انگار یادشان رفت اینجا به عشقشان کسانی به زبان فارسی به خانوادههای هم فحاشی کردند ... اینکه حرفه ای هستند و حق دارند طبق قراراداد حقوق شان را بخواهند حرف جدایی است اما ما حق داشتیم به اسم دفاع از این و آن، صورت هم را چنگ بزنیم؟ کی دست بر میداریم از این بتپرستی؟ از این مسخ شخصیت؟ از این ذوب شدن در آدمهای گوشتی؟
حالا اگر برانکو برگردد قصه واژگون میشود، احتمالاً حواریون برانکو به منتقدانش بگویند که آنها عرق ملی ندارند و دشمن تیمملی هستند! همه چیز اینجا تا این اندازه کودکانه است. فوتبال و عرصههای دیگر فرقی ندارد. انگ، برچسب، قدیسسازی از آدمها، تحمل نکردن نگاه منتقد، پرخاش و توهین و هتاکی. ما این چرخه باطل را مدام تکرار میکنیم و در انتظار روزهای خوش هم هستیم! مثل زانو زدن زیر درخت نارگیل به این امید که موز بدهد!
______________________________________
بیشتر بخوانید: