عصر ایران؛ مهرداد خدیر- اکران فیلم «خانۀ پدری» ساختۀ «کیانوش عیاری» پس از سالها توقیف، اتفاق خوب و مثبت فرهنگی و هنری این روزهاست و اگر فشارهای گروه فشار به وزارت فرهنگ، کارگر نیفتد و ناگهان دوباره به محاق نرود، میتوان گفت از اتفاقات مهم عرصۀ فرهنگ در سال 98 خواهد بود.
نمی خواهم دربارۀ خود این فیلم بنویسم و مخاطبان را به یادداشت دیگر (اکران خانۀ پدری پس از 9 سال/ آیا فیلم سانسور شده؟) ارجاع میدهم.
انگیزۀ این یادداشت، بیان نکاتی به بهانۀ مخالفت و تقاضای آقای «احمد سالک کاشانی» نمایندۀ اصولگرای اصفهان و عضو کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی از وزارت ارشاد برای استمرار توقیف فیلم و پایین کشیدن دوبارۀ آن است. چرا؟
چون به نظر ایشان «با سیاهنمایی و خشونت، همراه است و تأیید این گونه فیلمها جامعه را به تشنج وامی دارد و ضد ارزشها را گسترش میدهد و موجب نگرانی جامعۀ اسلامی است.» بنا بر این امر و مقرر فرمودهاند «هر چه سریعتر جلوی اکران این فیلم ضد خانواده گرفته شود.»
1. خوب است به یاد آوریم این آقا همان فردی است که در دوران وزارت علی جنتی در نامه ای از او خواست اجازه اکران به 8 فیلم که مجوز پخش گرفته بودند، ندهد. جدای «خانۀ پدری»، یکی از آن هشت فیلم «آشغالهای دوستداشتنی» بود. آن زمان البته جلوی آن را گرفتند ولی بعدتر پخش شد. چه اتفاقی افتاد؟
هیچ! جامعه، متشنج شد؟ نه! آسمان به زمین آمد؟ نه!
حالا هم در شبکه نمایش خانگی است و هیچ یک از ارکان عرش به خاطر بیتوجهی به نگرانی آقای سالک به لرزه نیفتاده است. پس، اگرحمل بر جسارت نفرمایند همان قدر که نظر او دربارۀ آن فیلم اعتبار داشت، دربارۀ این فیلم اعتبار دارد.
2.سلیقه یک فرد همان قانون نیست. مرحوم آیتالله موسوی اردبیلی به نقل از امام می گفت: «فلانی با من مخالف است. با اسلام که مخالف نیست». وقتی امام خود را عین اسلام نمی دانست، حجت الاسلام سالک چطور خودش را عین قانون میداند؟!
3. در دهۀ 60 آقای خاتمی به عنوان وزیر ارشاد و کاملا مورد وثوق امام دربارۀ فیلم ها سه محدودیت گذاشت: اول این که اشاعۀ اباحهگری نباشد. دوم این که خشونت عریان در آن دیده نشود و سوم مضامین «تنانگی» و «تن کامگی». بقیه موارد و تفسیرها و برداشتها را مانع ندانست.
با این معیارها فیلمها از سلیقه رها شد. هر که ممکن است از یک فیلم خوشش نیاید. خوب نیاید. فیلم و کتاب را که نمیتوان با سلیقۀ افراد انطباق داد. در مورد این فیلم البته به بحث «خشونت» ارتباط می دهند. اما خشونت در آن تعدیل شده و واقعا گرفت و گیر تنها با خشونت است و این قدر با این موضوع مشکل دارند و خبر نداشتیم؟
4. «خانۀ پدری» را کیانوش عیاری ساخته است. هم او که اعتبار سینمای ایران است. همین حالا سریال دکتر قریب از آی فیلمِ عربی در حال پخش است.
این کارگردان نیاز به معرفی ندارد و در این سرزمین مانده و کار خود را میکند. امثال سالک اما خواسته یا ناخواسته این سرمایه ها را میرانند یا حداقل میرنجانند. آیا آقای سالک نمیداند مردم فیلم ایرانی را در سینمای ایران تماشا کنند بهتر است تا پای تماشای هر فیلمی در فضای ماهواره و اینترنت بنشینند؟ تازه آنها را هم نمیتوان منع کرد. اما چون آقای سالک به توقیف و دیوار و ممانعت و برخورد علاقه دارد می توان پرسید در آن موارد می خواهد چه کند؟
5. یک آن تصور کنید حافظ انتشار اشعار خود را به امثال آقای سالک میسپرد تا مجوز بگیرد یا مولانا یا حتی سعدی. لابد «می» و «میخانه» را از شعر حافظ برمی داشت و میگفت چرا این قدر از عشق گفته و به مولانا هم که میرسید کل دفتر پنجم مثنوی معنوی را غیر قابل چاپ میدانست و از سعدی هم میخواست «هزلیات» را حذف کند. در برابر حافظ البته بیشتر سخت میگرفتند چون طعنههای او فراوان است.
غرض این است که با نگاه آقای سالک نه تنها از سینما چیزی باقی نمیماند که از ادبیات هم! پس خدا را صد هزار بار باید شکر کرد که حافظ و سعدی و مولانا و خیام نیاز به اخذ مجوز نداشتند.
6. خانه پدری فیلم کیانوش عیاری است. حاصل نگاه خلّاقه او. آقای سالک هم می تواند بر این فیلم نقد بنویسد. این «می تواند» به معنی توانایی ایشان نیست. به این معنی است که این امکان را از او نگرفته اند. اما این که یک مشت انگ ردیف کنند هیچ سنخیتی با قانون ندارد.
7. آقای سالک نهایتا می تواند از طرف موکلان خود صحبت کند. هر چند که مشخص نیست در انتخابات آزاد و رقابتی هم او قادر به اخذ آرای مردم اصفهان باشد یا نه و دیدیم که نماینده شان – مینو خالقی- را چگونه پس از انتخاب حذف کردند اما نماینده اصفهان در مجلساند نه نمایندۀ تمام «جامعه اسلامی».
8. شمار نمایندگان معمم و روحانی در مجلس اول از 150 نفر فراتر بود و در این مجلس از 20 نفر کمتر شده است. آیا یکی از دلایل روی گردانی مردم یا کاندیدانشدن خود روحانیون و معممین عملکرد امثال آقای سالک نیست؟
9. درست است که مجلس در ایران کارایی خود را عملاً از دست داده و نمونۀ واضح آن وضعیت لوایح پولشویی است که مجلس تصویب کرده اما قانون نمیشود و درست است که انگیزه مشارکت فروکاسته اما مواضع امثال آقای سالک می تواند انگیزهبخش باشد. چرا که او در حال حاضر عضو کمیسیون فرهنگی است ولی در انتخاباتی که به خاطر کاهش مشارکت، اصول گراها برنده شوند بخت ریاست کمیسیون فرهنگی را هم دارد و آن گاه زور بیشتری برای جلوگیری از انتشار آثار هنری غیر سفارشی دارد.
10. فرهنگ، همان ایدیولوژی نیست. کار سینما هم تولید ایدیولوژی نیست. یک فیلم می تواند زادۀ ذهن کارگردان و فیلمنامهنویس و بدون ما به ازای بیرونی باشد.
از این رو این تصور که سینما وظیفه دارد فرهنگ و هنر مردم را مطابق میل حاکمان درآورد نادرست است.
آقای سالک هر که را قبول نداشته باشد حسن عباسی را قاعدتا قبول دارد. هم او در یک برنامۀ تلویزیونی و سال ها قبل گفت کل خانوادۀ سینما 4000 نفر است ( الان شاید 6000 نفر شده باشد).
اگر هر فیلم 100 نفر نیرو داشته باشد این 4 هزار نفر 40 خانواده می شود. یکی اجتماعی میسازد، دومی روشنفکری، سومی طنز و کمدی، چهارمی سیاسی و قس علی هذا.
نمی توان انتظار داشت تمام این 40 خانواده ژانر مورد علاقه آقای سالک را بسازند. دیگران هستند و پول و بودجه فراوان و حمایت صدا وسیما را هم دارند. از آنان بخواهند آثار مورد نظرشان را بسازند.
هر چند که به نظر میرسد مشکل آقای سالک و یک نحلۀ فکری این است که اساسا فکر و هنر مستقل تولید نشود و به سینما به مثابۀ اکل میّت نگاه میکنند که اگر ناگزیر نباشیم نباید تن بدهیم.
سالها پیش خبرنگاری از مصطفی میرسلیم وزیر ارشاد سال های 72 تا 76 پرسیده بود «آخرین فیلمی که تماشا کرده اید چه بوده» و او پاسخ داد: «خوشبختانه بعد از وزارت ارشاد دیگر مجبور نیستم فیلم ببینم.»
آقای سالک اما ظاهرا ناگزیر است فیلم ببیند. هر چند نمی دانیم «خانۀ پدری» را دیده یا ندیده است.