آزارگری-آزارخواهی (به انگلیسی:sadomasochism؛ گویش: سادومازوخیسم) عبارت است از: آزار دادن، تحقیر دیگران و بیاحترامی به آنها، یا آزار دیدن و یا مورد بیاحترامی و تحقیر دیگران قرار گرفتن که سبب ارضای روانی میشود. این نابِهنجاری، به تعاملاتی گفته میشود که در آن، یک شخص، با آزار دادن فرد دیگری که از درد کشیدن لذت میبرد، ارضا میشود.
منش بیش از حد مردانه و قلدری کردن.
آزار دادن یا آزار دیدن.
محدودسازی فیزیکی یک نفر توسط دیگری.
تحقیر شدن یا تحقیر کردن.
آزارگری و آزارطلبی جنسی هر دو ماهیتی مزمن دارند. درحالت شدید این فعالیت، قربانی ممکن است متحمل جراحات جدی شده یا جان خود را از دست بدهد. برخی متخصصان روانشناسی و روانپزشکی بر این باورند که ریشههای آزارگری و آزارطلبی را باید در دوران کودکی جستجو کرد و برخی دیگر به نقش احتمالی عوامل زیستی اشاره کردهاند. فرد آزارطلب از طریق آزار دیدن، ترجیحاً تحقیر شدن و کتک خوردن به ارضای روحی میرسد. افراد آزارطلب خیالپردازیهایی دارند که اغلب در دوران کودکی آغاز میشوند. در این خیالپردازیها آنها به بند کشیده میشوند، شکنجه میشوند، مورد تجاوز جنسی قرار میگیرند، یا به طریق دیگری با آنها بدرفتاری میشود. فراوانی این خیالپردازیها و اعمال در زنان خیلی بیشتر از مردان است.
بسیاری از افراد در آمیزش جنسی خود به اعمال دردناک خفیفی مثل گاز گرفتن، نیشگون گرفتن و سیلی زدن مبادرت میورزند. وقتی هر دو شریک جنسی از این اعمال لذت میبرند، این رفتارها لذت جنسی را افزایش میدهند. اما افراد آزارگر و آزارطلب غالباً نه تنها از اعمال دردآور خفیف پا را فراتر میگذارند بلکه تنها با توسل به این رفتارها میتوانند به لذت جنسی برسند. فرد آزارگر زمانی به اوج لذت جنسی میرسد که دیگران را تحقیر کند یا آنها را آزار دهد. غالباً به این کار «تأدیب» میگویند. ارضای جنسی فرد آزارطلب به دربند بودن-یعنی آزار دیدن، تحقیر شدن، درد کشیدن و برخورد بد از سوی دیگران-بستگی دارد. آزارگری و آزارطلبی هم در روابط دگر جنس گرایانه و هم در روابط همجنس گرایانه روی میدهند، ازارگری و آزار طلبی جنسی بهطور کلی چندان شناخته شده نیست و هنوز تحقیقات بر روی ان ادامه دارد.
ویژگیها
برای آزارگری و آزارطلبی پنج ویژگی را میتوان شاهد بود:
توافق در مورد اینکه کدام یک مسلط و کدام یک مطیع باشند.
آگاهی هر دو شریک جنسی از نقشی که بر عهده دارند.
رضایت هر دو طرف.
حال و هوای جنسی.
آگاهی هر دو طرف از اینکه رفتارشان ماهیتی آزارگرانه-آزار طلبانه دارد
از نظر “زیگموند فروید” آزارخواهی ناشی از برگشت تخیلات تخریبی به طرف خود است.
سادومازوخیسم را می توان به طور قابل توجهی به شکل اذیت و ارعاب در زندگی روزمره مشاهده کرد به این گونه که در یک رابطه به جای همکاری و همدلی طرفی از رابطه تمایل دارد از دیگری ضعیف تر باشد زیرا این گونه خود را از خودگذشته و در نتیجه جذاب می داند و در مقابل طرف دوم از قدرت داشتن و آزار دیگری لذت می برد. ممکن است شخص آزار خواه به دلیل ترس از خشم و یا جلوگیری از ناراحتی طرف مقابل تسلیم خواسته های او می شود.
سادومازوخیسم، تنها بعد جنسی ندارد بلکه آزار خواهی و آزارگری می تواند به صورت آزارهای جسمی مانند کتک خوردن و کتک زدن و آزارهای روانی مانند انکار خود، منع لذت برای خود، از خودگذشتگی های افراطی و اجبار خود به خوب بودن با وجود آزار دیدن باشد. حتی تحمل رنج و آسیب های یک رژیم غذایی سخت با وجود آن که از آسیب های آن مطلع هستید نیز نوعی آزارخواهی به شمار می آید.
هیچ نظریه علمی و قطعی مبتنی بر توضیح ریشه ی سادومازوخیسم وجود ندارد. برخی، آسیب های دوران کودکی مانند سوءاستفاده ی جنسی را از دلایل آن می دانند با این وجود گاه می توان نشانه هایی از آن را در کودکی مشاهده کرد برای مثال کودکی که همیشه در بازی های جنگی تمایل به دستگیر و یا شکنجه شدن دارد.
در نهایت، اگر شما تا کنون از آزار دیدن و یا آزار دیگری به صورت ذهنی، احساسی و یا جسمی لذت برده اید می توان گفت شما نیز در حال پیش رفتن به سمت رفتارهای سادومازوخیسمی هستید.
منبع: بیتوته