کیفیت پایین
کیفیت خوب
عصر ایران؛ محسن ظهوری - «من ناپیرآسو همسر اونتاش ناپیریشا هستم.» این نخستین صدای زن در تاریخ ایران است. صدایی از قدیمیترین کتیبه یافت شده از یک زن در ایران؛ «ناپیرآسو»، همسر یکی از مقتدرترین شاهان ایران باستان، که ۲۰ سال بر جنوب غربی ایران در حوالی ایلام و خوزستان امروز حکومت میکرد. این داستان یادگاریهای ارزشمندی است که از این زوج به جا مانده؛ تندیسی از ملکه «ناپیرآسو»، و معبدی از شوهرش شاه «اونتاش ناپیریشا»، یکی از منحصربهفردترین سازههای بهجامانده از تاریخ ایران. داستان این زن و شوهر به ۳ هزار سال پیش برمیگردد؛ به زمانی که تمدن عیلام پس از گذشت ۱۵۰۰ سال، دوره جدیدی از تاریخ خود را آغاز کرده بود.
راز این داستان بزرگ را از اینجا فهمیدیم؛ مکانی در ۴۰ کیلومتری جنوب شهر شوش و کشف نیایشگاهی که حالا آن را به زیگورات چغازنبیل میشناسیم. اواخر دوره رضاخان بود که مهندسان شرکت نفت آجری کتیبهدار یافتند و آن را برای باستانشناسان فرستادند. کاوشها در منطقه آغاز شد و به مرور بقایای معبدی از آن بیرون آمد که حالا ۲ طبقه و نیم و ۲۵ متر ارتفاع دارد و نشان میدهد در گذشته بنایی در ۵ طبقه با ارتفاع ۵۲ متر بوده.
پیدا شدن کتیبهای در این بنای باستانی، راز سازنده آن را برملا کرد: «من اونتاش ناپیریشا، آجرهای طلایی را حکاکی کردم. من در اینجا این مأوا را برای خدایان گال و اینشوشیناک برپا کردم و این مکان مقدس را هدیه کردم، باشد که کارهای من که هدیهای است برای خدایان گال و اینشوشیانک پذیرفته شود.»
اونتاش پادشاه قدرتمند سلسله «ایگه هالکی» از تمدن عیلام، با ساخت این معبد نام خود را در تاریخ ایران جاودانه کرد؛ نیایشگاهی ساخته شده بهصورت زیگورات؛ بنایی خشتی که بهصورت پلکانی به سمت آسمان میرود و سالمترین و بزرگترین باقیمانده آن در جهان همین معبد است؛ جایی که امروز آن را زیگورات «چغازنبیل» به معنی «زنبیل وارونه» میخوانیم و در روزگار خودش، زیگورات «دوراونتاش» به معنی «شهر اونتاش» نام داشت.
«ناپیرآسو» همسر این شاه مقتدر بود که او را از تندیسی میشناسیم که سال ۱۲۸۲ در خرابههای شوش یافت شد. تندیسی که از ارزشمندترین یافتههای تاریخی ایران است و حالا در موزه لوور پاریس قرار دارد. مجسمهای بدون سر از برنز با کمتر از ۱.۵ متر ارتفاع که نزدیک به دو تُن وزن دارد.
از ناپیرآسو چیز زیادی نمیدانیم جز آنچه بر دامن تندیسش حک شده: «من ناپیرآسو، همسر اونتاش ناپیریشا هستم. هر کس که بخواهد مجسمه مرا تصرف کند، هرکس بخواهد آن را درهم بشکند، هرکس این کتیبه را خراب کند و یا نام مرا پاک کند، باشد که مورد غضب خدایان اینشوشیناک، نیپیریشا و کیریریشا قرار گیرد و نام و نسلش از میان برداشته شود.»