عصر ایران؛ مازیار آقازاده - با اعلام برگزاری یک کنفرانس بینالمللی در کشور لهستان از سوی دولت ایالات متحده آمریکا که قرار است بخش عمده این کنفرانس به بحث و بررسی درباره نحوه مقابله با نفوذ و سیاستهای منطقهای ایران پرداخته شود، نگاههای ناظران به فاز جدیدی از تقابل و رویارویی همه جانبه دولت ترامپ با جمهوری اسلامی ایران چرخیده است.
به گفته "مایک پمپئو" وزیر خارجه دولت ایالات متحده آمریکا، این کنفرانس دو روزه قرار است با میزبانی لهستان و در هفته آخر بهمن ماه سال جاری – یک ماه دیگر- در این کشور برگزار شود.
هنوز به طور مشخص معلوم نیست که چرا دولت لهستان میزبانی چنین کنفرانسی را قبول کرده و چه امتیازهایی با واشنگتن در این رابطه داده و ستانده است، اما آماده شدن یک کشور تقریبا مهم و پرجمعیت اتحادیه اروپا برای میزبانی از یک کنفرانس ضد ایرانی در حالی که هنوز ظاهرا اروپاییها درباره کشور میزبان سازوکار مراودات اقتصادی با ایران (SPV) به تفاهم نرسیدهاند، در نوع خود جالب توجه است.
این کنفرانس از زاویه دیگری نیز بسیار مهم به نظر می رسد و آن تلاش دولت ترامپ برای گردهم آوردن رهبران کشورهای عربی به همراه نخست وزیر اسراییل زیر یک سقف به بهانه "تهدیدات مشترک از ناحیه ایران" برای پیشبرد به اصطلاح " معامله قرن" بین کشورهای عربی و اسراییل بر سر آینده "فلسطین" است؛ که البته این موضوع خود مجال بررسی مستقلی می طلبد که هدف این نوشته نیست.
ایران و لهستان از آذر ماه سال 1299 رابطه رسمی دیپلماتیک دارند و اقدام به گشایش سفارت در پایتختهای یکدیگر کردهاند. البته پیشینه روابط دو کشور حتی به قبلتر از این تاریخ و دوران صفویه بازمیگردد.
دولت ترامپ تلاش زیادی دارد تا اروپاییها را ازمسیری که در همراهی با برجام وایران در پیش گرفتهاند منحرف کرده و به سمت خود بکشد. در ماجرای نزاع دیپلماتیکی که بر سر ادعای تلاش ایران برای انجام ترورهایی در خاک اروپا طی ماههای گذشته صورت گرفت، دولت ترامپ شادمانه "ناخن به هم سایید" و حتی بر هیزم این آتش افزود تا روابط ایران و اتحادیه و اروپا را از هم دور کند و بالن برجام را که فعلا در هوا معلق مانده، بترکاند.
تلاش دیگر آمریکای ترامپ این است که اروپا را از هویت جمعی دور کرده و آنها را تبدیل به دولتهای منفرد کند. این سیاست از طریق یک نظام امتیازدهی و تنبیه هوشمندانه سالهاست که انجام میشود اما در دولت دموکرات پیشین آمریکا چندان وجهه همت نبود اما در دولت ترامپ تبدیل به یک سیاست محوری شده است.
در جریان خروج آمریکا از برجام نیز شاهد بودیم که صدای نامتوازنی از لهستان به گوش میرسید. لهستان در هفتههای آغازین خروج آمریکا از برجام تاکید داشت که میبایست اتحادیه اروپا به دغدغههای واشنگتن در قبال ایران توجه بیشتری نشان داده و به واشنگتن نزدیکتر شود، اما این ساز مخالف در نطفه خفه شد و با سیاست مشترکی که از سوی بروکسل و به طور مشخص از دفتر کار "خانم موگرینی" تنظیم و اعلام میشد، رقیقتر و ضعیفتر شد.
سیاست اتحادیه اروپا در قبال خروج یکجانبه آمریکا از برجام به طور مشخص بر این مبنا قرار دارد: سرزنش واشنگتن در قبال این رفتار یکجانبه در شرایطی که برجام جواب داده و هنوز کار میکند و از سوی دیگر در انتظار نگهداشتن تهران برای تصمیمات عملی اروپاییها در قبال حفظ برجام.
اروپاییها چون میدانند ایرانیها خواهان انزوای دولت ترامپ بوده و به احتمال زیاد از برجام به عنوان سپری برای مقابله با پروژه ایرانهراسی دولت سوپر محافظهکار آمریکا و متحدان اسراییلی و سعودی آن استفاده خواهد کرد، تحرک عملی چندانی برای نجات برجام از خود نشان ندادهاند؛ وانگهی در قبال تحریمها اروپاییها حداکثر کاری که میتوانند بکنند ایجاد سازوکاری به منظور تامین آب باریکهای برای تبادلات مالی و غذایی و دارویی ایران است و گمان نمیرود، بیش از این چیزی عاید ایران شود؛ هر چند که ظاهرا از این نظر دولتمردان ایران در شرایط کنونی همین هم غنیمتی است.
با عنایت به این شرایط، آمریکای ترامپ هم تلاش دارد از اروپاییها یارگیری کند و برای این کار به کشورهایی میآویزد که سابقه چندانی در عضویت ندارند و به قول معروف "استخوان خرد کرده" اتحادیه اروپا نیستند و از تازه واردان هستند.
اصطلاح اروپای قدیم و اروپای جدید که در دوران جروج بوش پسر و در مقابل مخالفتهای سرسختانه برلین و پاریس با حمله یکجانبه آمریکا به عراق (مارس 2003) ابداع شد، ناظر بر همین قسم کشورها بود.
در کلام جورج بوش پسر اروپای جدید کشورهای کوچک بلوک شرق سابق هستند که پس از فروپاشی شوروری سابق و طی کردن یک دوره گذار کوتاه، از سالهای آغازین قرن بیست و یکم به اتحادیه اروپا پیوستند (که لهستان نیز جزء همین کشورهاست) واروپای قدیم – به استثنای بریتانیا- کشورهای اتحادیه بنلوکس (بلژیک، فرانسه و هلند) و کشورهایی چون آلمان و برخی کشورهای اروپای غربی هستند که از "سابقون" اتحادیه اروپا بوده و تلاش دارند براین این اتحادیه قارهای، آبرویی خریده و وزن و اعتباری دست و پا کنند و آن را به یک بلوک قدرت مستقل جهانی تبدیل سازند.
حالا هم ظاهرا همانطور که جورج بوش پسر برای مقابله با عراق به دامن اروپای جدید متوسل شد، آمریکای ترامپ هم برای مقابله با ایران به کشورهای تازه ورود در شرق اروپا دل بسته و تلاش دارد شکاف و نقار داخل اتحادیه اروپا را از زاویه همین کشورها علیه بروکسل تشدید کند.
دولتمردان جمهوری اسلامی ایران نیز در واکنش به خبر برگزاری کنفرانس لهستان در ماه آینده موضوع را تنها از زاویه روابط دوجانبه بین ایران و لهستان از سویی و روابط خصمانه واشنگتن – تهران دیدند و سعی نکردند موضوع را اروپایی- ایرانی کنند؛ آن هم در شرایطی که تحریمهای جدیدی از سوی اتحادیه اروپا علیه دستگاه اطلاعاتی ایران تصویب شده و همزمان دو طرف در انتظار آغاز به کار سازوکار مالی مراودات اقتصادی با ایران (SPV) هستند.
هم ظریف (وزیر خارجه) و هم عراقچی (معاون ظریف) در واکنش توییتری به موضوع کمک و نجاتبخشی ایران در قبال شهروندان لهستانی در جریان جنگ دوم جهانی اشاره کردند و تلاش کردند با یادآوری این لطف تاریخی ایرانیان به لهستانیها، آنها را از جاگیری در کنار آمریکای ترامپ برای پیشبرد سیاستهای ضد ایرانی دولت ترامپ، شرمنده کنند.
به نظر میرسد تهران و بروکسل هر دو به اهداف سیاستهای دولت ترامپ در زمینه نابود کردن برجام وقوف دارند و بر همین مبنا تلاش دارند موضوع برجام و همکاریهای ایران و اتحادیه اروپا را از گزند اقدامات و سیاستهای آمریکای ترامپ به دور کنند.