عصرایران؛ احسانمحمدی- همواره بر این باور بودهام که هیچ حاکمیتی بدون مردم نه دوام میآورد و نه معنی پیدا میکند. حکومت کردن بر یک مشت خاک و خیابان و تلی سنگ و صخره و چند رودخانه و دریا و دریاچه بیشتر به فیلمهای علمی-تخیلی شبیه است و یک «کشور» وقتی پیشرفت میکند که مردم و حاکمیت(دولت) به هم اعتماد متقابل داشته باشند و کنار هم بمانند.
اما در چندسال اخیر انگار جای مردم و مسئولان عوض شدهاست و هر روز تنها از مردم توقع میرود که «آستین» بالا بزنند و فداکارانه در هر عرصهای به میدان بیایند!
مدارس میخواهد شروع شود؛ ای مردم شریف! به کمک دانشآموزان نیازمند بشتابید!
ماه رمضان آغاز میشود؛ ای مردم با ایمان! به کمک روزهداران محتاج بشتابید!
فصل انتخابات میشود؛ ای مردم همیشه در صحنه! شرکت کنید و به دهان دشمن مشت محکم بزنید!
زمستان از راه میرسد؛ ای مردم غیور! به کمک بیخانمان ها بشتابید!
بهار نزدیک میشود؛ ای مردم بخشنده! فقرا هم دوست دارند سفره هفت سین پهن کنند و لباس نو بپوشند؛ بشتابید!
سیل میآید؛ ای مردم فداکار! به داد سیلزدگان برسید!
زلزله میآید؛ ای مردم دلسوز! به فریاد زلزلهزدگان برسید!
تحریم میشویم؛ مردم مبارز! مقابل تحریمها دوام بیاورید!
گرانی می شود؛ مردم بااراده! از این مشکل گذر کنید!
بوی جنگ میآید؛ مردم شجاع! مقابل دشمن با قدرت ایستادگی کنید!
....
نسخه «برنامه تلویزیونی شورآفرین و چند بازیگر و سالار عقیلی و وطنم پاره طنم» جادویی نیست که تا ابد بتوان از آن استفاده کرد. «نانی» به سفره مردم گذاشتهاید که «جانی» برایشان باقی ماندهباشد تا این همه «آستین بالا بزنند و به میدان بشتابند»؟ با این همه مردم کجا کم گذاشتند و کوتاهی کردند؟
اینکه مردم باید در کنار دولتها بمانند و در مقاطع خاص یاری برسانند البته که امری تحسینبرانگیز و لازم است اما فکر نمیکنید این «مقاطع خاص» و «برهه های حساس کنونی» تعدادشان دارد خیلی زیاد می شود؟
کار اهل رسانه البته که «غرزدن» و «تکثیر حال بد و نومیدی» نیست اما وقتی مسئولان و مدیران کمکاری میکنند انتظار نداشتهباشید که با «سفیدنمایی» و «انشالله و ماشالله» شکم مردم سیر شود، جوانها شغل پیدا کنند و بازارها رونق بگیرد!
مدیران و مسئولان قرار است چندگام از عوام جلوتر باشند و پیش از آنکه رشته به مرز پاره شدن برسد چاره اندیشی کنند وگرنه نسخه «همسایه ها یاری کنید تا من کشورداری کنم» که نیازی به این همه خدم و حشم و منشی و دفتر و اضافه کار و حق ماموریت و اسکورت و محافظ ندارد!
این توقعات پیدرپی از مردم و تقلیل مدیریت تا سرحد «استمداد مکرر» از مردم برای نجات کشور از هر بحرانی، باعث تقلیل جایگاهها شده، زمان ثبتنام انتخابات مجلس و ریاست جمهوری جماعت صف می بندند هر کس با هر اندازه از خرد و هوش با اطمینان میگوید:
- اگر مدیریت و کشورداری این است پس من هم میتوانم رئیس جمهور و وزیر و نماینده مجلس و عضو شورایشهر بشوم! کاری ندارد! هر وقت گیر افتادیم میگوییم ای مردم غیور! ای مردم همیشه در صحنه! ای مردم فداکار! بشتابید به کمک .... خلاص!