عصرایران؛ احسان محمدی- بی انصافی یکی از شاخص های هواداری در فوتبال است! مثل عشق که از کارهای «بی چرای» عالم است. مگر جز این است که هواداری خودش یک عشق به شمار می رود؟
فرانسه فاتح جام جهانی 2018 روسیه شد. آنها دیدار فینال را با پیروزی 4-2 مقابل کرواسی به پایان رساندند. در دیداری که کمتر کسی به عدم شایستگی خروس ها برای قهرمانی تردید کرد. گرچه این بازی تحت تاثیر رفتار دو رئیس جمهور مکرون و کیتارویچ قرار گرفت که به قول یک روزنامه نگار «نه بیاناتی فرمودند و نه کسی قدوم پر خیر و برکت آنها را تیتر و پلاکارد کرد» بلکه ساده و صمیمی داد زدند، شادی کردند و بازیکنان شان را در آغوش گرفتند.
در این میان رییس جمهور کرواسی خانم "کولیندا کیتاروویچ" بیش از دیگران مورد توجه قرار گرفت. پخش تصاویر او از تلویزیون ایران وقتی بازیکنان کشورش را در آغوش می فشرد غافلگیرکننده بود اما به شخصه چندان امیدوار نیستم که یک تغییر رویه اساسی در سانسور و تقطیع تلویزیون باشد.
با این همه بیش از آنکه رفتار این زن، یادآور گزاره های جنسی باشد، این نکته را خاطرنشان کرد که که علیرغم همه ادعاها، مقامات در کشورهای دیگر رابطه نزدیک تری با شهروندان دارند و خدم و حشم و کورباش، دورباش گوی چندانی پیرامون شان نیست!
اما آیا فرانسه در جام جهانی متوسط ها قهرمان شد؟ این نقد را در چند جا دیده ام اما چه متر و مقیاسی برای اندازه گیری کیفی رقابت های یک تورنمنت و مقایسه آن با مسابقات مشابه وجود دارد؟ صرف اینکه آلمان و آرژانتین و برزیل و پرتغال و هلند و ایتالیا فاتح جام نشدند یا به مراحل نهایی نرفتند کفایت می کند که یک جام را «متوسط» قلمداد کنیم؟
این تقصیر فرانسه است که دیگران پیروز نشدند؟ اگر آلمان و برزیل به فینال می رفتند نشانگر کیفیت جام بود؟ صرفاً «ابرد و باد و مه و خورشید» و احیاناً VAR باعث صعود کرواسی و بلژیک و انگلستان به مرحله نهایی شدند؟
بسیاری از این قضاوت ها بیش از آنکه فنی باشد حسی است. هیچ دو مسابقه فوتبالی را نمی شود با هم مقایسه کرد. اگر هم مقایسه کنند کار آنالیزورهایی است که میزان دوندگی بازیکنان، پاس های رد و بدل شده، میزان فضای پوشش داده شده توسط مدافعان، خلق موقعیت ها، تاثیر سن بر میزان دوندگی، تاثیر استفاده از ضربه های کاشته و ... را می سنجند و دست به مقایسه می زنند نه صرفاً گفته یک بیننده که حتی ممکن است یادش رفته باشد در جام جهانی 2010 یا 1994 چه تیم های به یک هشتم راه یافتند چه رسد به قیاس دو دوره جام جهانی با هم.
برای قضاوت مسابقاتی از این دست آنچه بیشتر تاثیرگذار است حس نوستالژیک ماست. اینکه همیشه انگار گذشته شیرین تر و باشکوه تر بوده، تیم ها قوی تر و بازی ها جذاب تر بوده اند، اینکه بخشی از عمرمان را در در آن روزگار جا گذاشته ایم و حالا هی سر بر می گردانیم وگرنه همه قهرمان های جام های گذشته با اقتدار کامل تر از فرانسه فاتح جام نشده اند.
1996: آرژانتین از کره جنوبی هم در مقدماتی گل خورد، با ایتالیا مساوی کرد، به سختی توانست اروگوئه را با یک گل شکست دهد، مارادونا با دست مقابل انگلیس گل زد و در دیدار فینال از آلمان عقب افتاد و با چنگ و دندان پیروز شد و اگر مارادونا آن سوپرمن نبود هرگز قهرمان نمی شدند.
1990: آلمان چشم نواز این سال هم در گروه خودش با کلمبیا مساوی کرد، به زحمت 2-1 هلند را شکست داد، با سخت کوشی توانست یک گل به چکسلواکی بزند و مقابل انگلستان به لطف ضربات پنالتی فینال رفت و آنجا هم تنها با یک ضربه پنالتی توانست از پس آرژانتین خسته بر بیاید.
1994: برزیل با همه ستاره هایش در گروه خودش با سوئد مساوی کرد، تنها با یک گل آمریکا را شکست داد، مقابل هلند 3-2 و با زجر کشیدن پیروز شد، بعد از آن هم با جان کندن با یک گل سوئد را شکست داد و به فینال رفت. در فینال هم باجو و باره سی پنالتی هدر دادند تا آنها قهرمان شوند.
1998: فرانسه با یک گل در وقت اضافه موفق به پیروزی مقابل پاراگوئه شد. آنها تا مرز شکست و حذف پیش رفتند. با ضربات پنالتی ایتالیا را از پیش رو برداشتند و مقابل کرواسی حتی بازنده بودند تا معجزه لیلن تورام به وقوع پیوست و 2-1 پیروز شدند و تا آخرین ثانیه می توانستند شکست خورده باشند و هرگز به فینال نرسند!
2002: برزیل با رندی ریاکارانه ریوالدو و خوش شانسی ترکیه را در گروه شکست داد، با گل اتفاقی رونالدینهو از سد انگلیس گذشت، در دیدار یک چهارم هم خون دل خورد تا از سد ترکیه گذشت و بازی های آن دوره اش آنقدر پر نوسان بود که حتی بعد از قهرمانی از اسکولاری به خاطر این نمایش انتقاد کردند.
2006: ایتالیا در گروهش با آمریکا مساوی کرد، مقابل استرالیا با یک گل، مقابل آلمان با دو گل پیروز شد که در هر دو دیدار نمایشش باشکوه و یک سویه نبود. فینال را هم بعد از اخراج زیدان در پنالتی ها برد.
2010: اسپانیا دیدار اولش را به سوئیس باخت! فقط دو گل به هندوراس زد، زمین و زمان را به هم دوخت تا 2-1 شیلی را شکست دهد، با چهار پیروزی یک گله مقابل پرتغال، پاراگوئه، آلمان و هلند قهرمان شد نه با پیروزی های خردکننده!
2014: آلمان در گروهش با غنا مساوی کرد، فقط با یک گل مقابل آمریکا پیروز شد، مقابل الجزایر 2-1 پیروز شدند اما نمایش الجزایر فوق العاده بود، با یک گل به زحمت از فرانسه رد شدند و در فینال گونزالو هیگواین تفاوت را رقم زد که چند موقعیت مسلم را هدر داد تا ماریو گوتزه دروازه آرژانتین را فتح کند و ...
این تصور که قهرمان های گذشته با قاطعیت مطلق، با پیروزهای در هم کوبنده و بازی های یکطرفه قهرمان شده اند افسانه است. در تورنمنت جام جهانی حتی تیم های حذف شده در دور مقدماتی هم می توانند قهرمان شوند. تفاوت ها خیلی شگرف نیست. یک گل به خودی، یک سوت اشتباه داور، یک دریبل موفق، یک خوش شانسی محض ... گاهی جای قهرمان را با حذف شده عوض می کند!
فرانسه با مجموعه ای از جوان های خوش تکنیک، گریزمان طراح، امباپه ویرانگر، ام تیتی صخره مانند و ... قهرمان شد گرچه کرواسی در فینال خسته و از نفس افتاده بود اما اطلاق عنوان «جام متوسط ها» منصفانه نیست.
ولی در مورد شکست هلند توسط آلمان (۲-۱) در جام ۹۰ خیلی کم لطفی کردید که نوشتید (آلمان به زحمت هلند را شکست داد). هلند در آن سالها یک تیم فوق العاده قوی بود که ۲ سال قبلش قهرمان اروپا شده بود. هلند با حضور رود گولیت، فان باستن، رونالد کومان و فرانک ریکارد خیلی قوی بود و برد آنها برای المان کار بزرگی بود.
کاش فرانسه مهاجرین کشورش را در امور سیاسی هم مشارکت می داد.
آرژانتین1 آلمان 0
آرژانتین 2 آلمان 0
آرژانتین 2 آلمان 1
آرژانتین 2 آلمان 2
آرژانتین 3 آلمان 2