دکتر امیر ناظمی، هیات علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی، در اینستاگرامش نوشت:
کارلوس گون (Carlos Ghosn) مدیرعامل همزمان نیسان، رنو و میتسوبیشی یک اسطورهی صنعت بود! او نه تنها بهخاطر مدیرعاملی همزمان ۳ کمپانی بزرگ یک استثناء بود، بلکه از لحاظ ملیت هم یک استثناء بود. گون یک برزیلی - لبنانی - فرانسوی است که خود را کمی هم ژاپنی - آمریکایی-آفریقایی میداند (بخاطر زندگی و ارتباطات ژنتیکی البته)! به همین تعداد نیز زبان خارجی میداند! و همهی این زبانها برای او مادری محسوب میشود!
گون نمونهی نوظهور مدیران آینده است. مدیرانی که دیگر مدیر نیستند؛ بلکه رهبران بزرگ صنعت هستند. گون همزمان عضو کمیته برگزاری داووس نیز هست. داووسی که میزبان بزرگترین سیاستمداران است. گون در پاسخ به پرسشی که از او در خصوص ورود به عرصهی سیاست در برزیل شد، چنین پاسخ میدهد: برای کمک به مردم کشورم راههای دیگری هم هست و من راه اقتصادی را برمیگزینم.
گون در رهبری شرکتهایش بر مدیریت چندفرهنگی تمرکز کرده است! پذیرش تنوع انسانها و آمادگی برای احترام به این تنوعها! گون به همین دلیل که هویت خود را یک انسان چندملیتی و چندفرهنگی تعریف میکند، به تنوع تنها احترام نمیگذارد، بلکه تنوع بخشی از هویت اوست! او جایزهی تنوع جنسیتی را نیز برده است، چرا که از دو دهه پیش تلاش برای افزایش برابری جنسیتی در یکی از مردانهترین صنایع جهان داشته است.
امروز گون تاثیرگذارترین مدیر خودرویی جهان است که از سال ۱۹۹۹ تا کنون یک رکورد بینظیر را برجای میگذارد. او تمامی راهبردهای خودش را بر تنوع و چندگانگی فرهنگی استوار ساخته است. گون این ویژگیهای فردی خود را تبدیل به مزیتهای این گروه خودرویی در جهان کرده است.
به عنوان مثال او تا سال ۲۰۱۶ به غیر از مدیرعاملیهای فوق به صورت همزمان مدیرعامل شرکت روسی آوتوواز (AvtoVAZ) روسیه نیز بود. همان شرکتی که از دهههایی دور خودروی لادا را تولید میکرد. زمانی که اتحاد راهبردی او اقدام به خرید این شرکت روسی کرد، پوتین به او میگوید: ما به این دلیل شرکت شما را انتخاب کردیم چون شما تنها گروهی هستید میتوانید هویت لادا را حفظ کنید. شما تنها گروهی هستید که تنوع و تفاوتهای بومی را میشناسید و میتوانید توسعه دهید!
گون نمونهی یک انسان جهانوطنی است که در جهان گسترده به کشورهایی از شرق دور تا ینگی دنیا تعلق دارد. او از سال ۲۰۰۴ به عضویت تالار مشاهیر خودرویی جهان درآمده است. گون هم شوالیهی فرانسوی است (۲۰۰۲) هم از مشاهیر ژاپنی (۲۰۰۴).
امروز از هر ۱۰ خودرویی که در جهان فروخته میشود، یکی از آنها از کارخانجاتی آمده است که گون مدیرعامل آنها است!
تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!
حالا فقط تصور کنید یکی از اجداد این گون، ایرانی از کار درآمده بود! حالا بود که به عنوان یک چندتابعیتی نالایق نمیتوانست در ایران هیچ شغلی داشته باشد! بله گون به این ترتیب حق نداشت ایرانخودرو و سایپا را مدیریت کند! او دوتابعیتی که هیچ، او چندتابعیتی بود! تصور کنید ما در کدام دنیا در حال زندگی هستیم.
همین تصور فاصلهی دنیایی است که به پیش میرود و مایی که به سویی دیگر به پیش میرویم! دنیایی که چندملیتی و چندفرهنگی بودن را فرصت میداند و مایی که آن را تهدید! و البته همیشه بهانهی خوبی برای حذف رقباء است. کسی نمیگوید دزدها را باید گرفت، بلکه الان دغدغهشان دوتابعیتیها است که باید گرفته شوند!
شاید بیدلیل نیست که در ادبیات رسمی این کشور، به جای دوملیتی یا چندملیتی واژههای دوتابعیتی و چندتابعیتی بهکار میرود! ما هنوز هر فرهنگ دیگر را یک تهدید میدانیم، و احتمالا تعلق به فرهنگهای دیگر را تابعیت از همان تهدید تفسیر میکنیم!
*پ.ن.۱: به تازگی کتاب صوتی زندگینامهی او به همت دوست عزیزم کامران باقری منتشر شده است.
*پ.ن.۲: بنده نه دوتابعیتی هستم و نه هیچ دوست مدیری دارم که دوتابعیتی باشد. پس این متن برای دفاع از خودم یا دوستانم نوشته نشده است، این متن برای اعتراض به یک راه اشتباه نوشته شده است.
در ضمن « تصور کن اگه حتی تصور کردنش سخته!» رو هم خوب اومدی
چون مسئله دو تابعیتی برای مدیریت در بخش دولتی مطرح است نه مدیریت در بخش خصوصی
خودروسازی های که نام بردید دولتی نیستند از این جهت دو یا چند ملیتی بودن برایشان مزیت است
از سویی دیگر چند تابیعیتی بودن گون در یک مسیر طبیعی رخ داده است و ناشی از فرار از یک تابعیت به تابعیت بهتر نیست؛