عصر ایران- 31 اردیبهشت، سالروز تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی است. هر چند این دانشگاه که از آن به عنوان بزرگترین دانشگاه غیر متمرکز جهان هم یاد میشود پس از درگذشت پایهگذار و رییس هیأت مؤسس و هیأت امنا عملا به مسیری دیگر افتاده و تیم مدیریتی اولیه تغییر کردهاند اما همچنان تا نام دانشگاه آزاد میآید همه به یاد دکتر عبدالله جاسبی میافتند که از بدو تأسیس در 31 اردیبهشت سال 1361 تا دو دهه و نیم بعد که کنار رفت ریاست این دانشگاه را بر عهده داشت.
از این رو روایت تأسیس دانشگاه آزاد از زبان او و آن هم به صورت شعر خواندنی است ولو زمان سُرایش آن در روزگاری دیگر و 26 سال قبل باشد.
چنان که از این سروده پیداست عبدالله جاسبی بر خلاف چهرۀ جدی و اشتهار به نظم و دیسیپلین طبع شعر هم دارد و در کتابی با عنوان «نجوای پرواز» اشعاری در قالب های سنتی سروده و در یکی از آنها به مناسبت تأسیس دانشگاه آزاد اسلامی پرداخته است.
دکتر جاسبی این شعر را به مناسبت دهمین سالگرد سروده و چه بسا اگر می خواست در سی و ششمین سالگرد بسراید نشانه هایی از شکایت از روزگار و زمانه هم در آن دیده میشد هر چند که در این سروده هم به منتقدان وقت اشارات متعددی دارد و از برخی از آنان به تندی یاد میکند.
( تصویر: دکتر جاسبی در بین برادران دانشجو؛ یکی وزیر علوم دولت احمدی نژاد و دیگری در دوران همان دولت و به جای او بر کرسی ریاست نشست؛ شاید تلخ ترین روز زندگی رییس که به مادام العمر شهرت داشت اما پس از او دانشگاه آزاد سه رییس دیگر را به هم خود دیده است و در دولت روحانی هم که دست هاشمی رفسنجانی باز شد به ریاست بازنگشت و با درگذشت دو عضو هیات موسس و کناره گیری عملی یک عضو دیگر احتمال بازگشت تقریبا منتفی شده است)
چنان که گفته شد زمان سرودن شعر سال 1371 است وقتی آیت الله هاشمی رفسنجانی رییس جمهوری و رییس هیأت امنا بود و او رییس عالی دانشگاه آزاد اسلامی:
سال شصت و یک، مهِ اردیبهشت
بوی خوش آمد ز بُستانِ بهشت
مژده ای آمد ز اعلام وجود
از برای مرکز علم و سجود
در مبارکجمعهای وقت نماز
در محل دانش و راز و نیاز
داده شد طرحی برای انقلاب
طالبان علم را شد فتح باب
از زبان آن خطیب روزگار
گشت طرح علم و ایمان آشکار
طرح دانشگاه آزاد آن زمان
شد بشارت بهر دانشگاهیان
روز تأسیس نهادی احسن است
ضربهای بر پیکر اهریمن است
بذر دانش در زمین پاشیده شد
آفت جهل از میان برچیده شد
طرح گردید این نهاد علم و دین
از برای پیشرفت مؤمنین
داشت تأییدی از آن بنیانگذار
از خمینی آن زعیم روزگار
اولین خشت بنا را او نهاد
تا ابد نام نکویش یاد باد
هدیهای از دست آن مرد بزرگ
مایهای شد بهر این کار سترگ
گرچه این فکر بدیع و بی بدیل
طرح شد از بهر بنیادی اصیل
لیک جمعی کینهجوی بدنهاد
با بدی کردند از این طرح یاد
نغمهها از این و آن آغاز شد
ناسزا و نارواها ساز شد
بس بدی کردند از روی عناد
تا ز ریشه خشک گردد این نهاد
دشمنی ها ریشه اندر نفس داشت
ظاهری زیبا درونی نحس داشت
مغرضانه می زدندی تیشه را
تا بخشکانند بلکه ریشه را
عاقبت بانگی برآمد زآن مراد
بانگی از آن مرد صاحب رأی و داد
بانگی از فرزانه پیر انقلاب
راد مرد سال های اضطراب
بس کنید و دم فروبندید هان
کم کنید این دشمنی ها را عیان
خدمت نیکو چرا زایل کنید؟
سعی نیکان را چرا باطل کنید؟
دست بردارید زین آسیب ها
خود رها سازید این تخریب ها
از ندای آن زعیم پر خروش
مدتی شد آن هیاهوها خموش
امن و آرامش تجلی زد به جان
فکر مسؤولین تمرکز یافت ز آن
تا که افشانند دور از اضطراب
بذر دانش در زمین انقلاب
موسم سازندگی آعاز شد
باب تعلیم و تعلم باز شد
بهر تأسیس شعب، هر روز و شب
مردم هر شهر اندر تاب و تب
در هوای تیر و در سرمای دی
جملگی فعال، تا ریزند پی
پی برای کاخ علم و معرفت
مأمنی از بهر حفظ منزلت
ناید اندر وصف، شور مردمی
حیف بودی غفلتی میشد، دمی
شور و جهد مردم و لطف خدا
گشت اسباب ترقی و هُدی
جلوه تا دانشگه آزاد کرد
سر به سر، ایرانزمین آباد کرد