امید خزانی
توفان دیروز در استانهای آذربایجان غربی و شرقی تنها نوک آن کوه یخ است که در ماهها و سالهای آینده میتواند فاجعۀ زیست محیطی بسا خانمانسوزتری از حادثۀ چرنوبیل در دوران اتحاد شوروری را برای ساکنان حوزه دریاچۀ ارومیه رقم زند.
بیماری های حاد ریوی، انواع سرطانها، نازاییهای ناشی از توفانهای نمک بستر خشکشدۀ دریاچه، میتواند نسل مردمان ساکن آن دیار را به کام نیستی بکشاند. کاش حادثه تنها محدود به شکسته شدن درختها و فرو ریختن سازههای در حال ساخت بود اما اتفاق نه چندان غیرمنتظره و تلخی رخ داده است:
توفان نمک! نمکی که با خشک شدن دریاچۀ ارومیه ، آماده جاری کردن قوانین طبیعت بود، تا بفهماند با طبیعت چگونه باید رفتار کرد.
نگین فیروزه ای ایران که میتوانست قطب گردشگری eco- tourism منطقه شود ، عملا در اثر سوء مدیریت و فقدان مدیریت استراتژیک از بین رفته است و اکنون فقط انتخاب بین بد و بدترها مانده است!
انتخاب بین قربانی شدن 6 میلیون انسان در اثر توفان نمک و یا اصرار بر ادامۀ کشاورزیِ کمبازده سنتی با داعیه یا هدف خودکفایی تولیدات کشاورزی و صنعتی منطقه!
ما بدون در نظر گرفتن واقعیتهای اقلیمیمان ، در دام شعار سرمایهداری " تولید بیشتر، مصرف بیشتر" افتادیم ، آن هم از خطرناکترین نوع آن در بخش توسعه سنتی کشاورزی که چوب حراج زد به بیش از 3/2 منابع آبی تجدید ناپذیرمان!
افزایش 300 درصدی سطح زیرکشت با راندمان پایین 35 درصد از 150 هزار هکتار در سال 58 به 450 هزار در سال 85 و حفر 24 هزار حلقه چاه غیرمجاز و 40 سد در حوزه دریاچه خطا یا حتی خیانتی بود که فقدان مدیریت استراتژیک در حق ایران و آیندگان این سرزمین مرتکب شده است.
تداوم توفان های نمک باعث تخریب صدها هزار هکتار از مزارع حوزه آبریز ارومیه در سه استان خواهند شد و حتی در اندک زمانی سطح زیرکشت منطقه را به کمتر از 3 دهه پیش تقلیل خواهند داد.
عکسهای منتشر شده جاده ها و مزارع اطراف دریاچه ارومیه که جزو حاصلخیزترین مناطق ایران هستند، یادآور تصاویر بعد از آزمایش بمب هیدروژنی توسط آمریکا در سال 1954موسوم به Castle Bravo است؛ بزرگترین آلودگی رادیواکتیو طول تاریخ.
دریاچۀ ارومیه بالقوه قابلیت تبدیل شدن به حادثهای بس تاسفبارتر از چرنوبیل را دارد. چون دامنۀ تاثیرگذاریاش مناطق گستردهای از ایران را فراخواهد گرفت و در بالای لیست بزرگترین فجایع زیست محیطی محصول دست بشر بالاتر از فاجعه رآکتور چرنوبیل، آلودگی 1952 لندن و منطقه آرال شوروی سابق قرار خواهد گرفت. چرنوبیل هنوز پس از 32 سال از وقوعش قربانی می گیرد و حداقل تا 20000 سال دیگر برای سکونت امن نخواهد بود!
برای درک فاجعۀ توفانهای نمک حوزه دریاچه ارومیه کافی است 6100 کیلومتر مربع –معادل 10 برابر کشور بحرین و 80 درصد کشور قطر- میلیاردها تن نمک انباشته در بستر دریاچه ارومیه را تصور کنید که هر لحظه با اندک باد و توفانی می توانند خاکستر مرگ و خرابی معادل چندین بمب هیدروژنی را تا محدوده زنجان و قزوین پخش کنند!
زمان اتخاذ تصمیمهای دشوار و دردناک و غیرانتخاباتی برای ایرانزمین فرارسیده است. بحران زیستمحیطی بسیار زودتر از افق 1400 انتخاباتی فرارسیده و از دشت های تشنه خوزستان و اصفهان تا آذربایجان همه جا را در برگرفته است و "خیلی زود دیر شده است".
محیط زیست که محصول میلیونها سال تکامل است از قوانین علی و معلولی سختی پیروی می کند که قادر است انتقام سختی از ساکنان کره زمین که خود به آنها زندگی بخشیده است، بکشد.برای مثال منطقه گوییوو چین که بزرگترین مدفن زباله های الکترونیکی دنیا بوده است، با وجود تدابیر به کارگرفته شده سالیان سال است که قربانی می گیرد. 88 درصد کودکان ساکن منطقه دارای مسمومیت سربی هستند و چندین برابر نرخ متوسط دنیا، آمار نازایی و ناباروری منطقه است.
همیشه واکنش دیر یا با تأخیر به قوانین طبیعت فاجعهبار بوده است اما همچنان باید امیدوار بود تا دریاچۀ ارومیه و ساکنانش مصداقی برای اصطلاح " too little too late " "خیلی دیر، خیلی اندک" از نظر مدیریتی نباشند.