احمد پورنجاتی در یادداشتی در روزنامه اعتماد نوشت:من یکی از اعضای نخستین هیات منصفه مطبوعات بودم .
قاضي شعبه رسيدگي به اتهامات مطبوعاتي، يكي از قضات باسابقه و مبادي آداب متعارف در كار قضاوت بود كه طبق مفاد قانون و بدون هيچ گرايش فكري يا سياسي خاص، فقط بر اساس اعلام نظر هيات منصفه راي ميداد. نه كمتر و نه بيشتر. در جلسه شور هيات منصفه هم حضور نداشت كه مبادا شائبهاي ايجاد شود.
به گمانم آن دوره، كمخدشهترين دوره برگزاري دادگاه مطبوعات پس از انقلاب است. اما انگاري دولت مستعجل بود. چندي نگذشت كه رياست دادگستري تهران عوض شد. پس از دو، سه جلسه برگزاري دادگاه مطبوعات، آن جناب، تصميم به تغيير آن قاضي شريف گرفت. نفر بعدي كه بود؟ همين آقاي سعيد مرتضوي.
روزي از آن جناب رييس دادگستري پرسيدم: آن قاضي كه اشكالي در كارش نبود، دليل اين تغيير چه بود؟پاسخ ايشان اين بود كه: اين قاضي جديد، جوان حرفگوشكن و هماهنگي است!
شايد برخي اعضاي دوره سوم هيات منصفه به خاطر داشته باشند آن جلسهاي را كه من در اعتراض به جانبداري آشكار سعيد مرتضوي از مدير مسوول روزنامهاي كه متهم پروندهاي در دست رسيدگي دادگاه مطبوعات بود، از جا برخاستم كه اصولا قاضي به چه حقي در جلسه شور هيات منصفه حضور پيدا كرده است؟
به گمانم يكي از عوامل مهم تبديل يك قاضي جوان كمتجربه، به آن سعيد مرتضوي كه بهتدريج و بعدها خدايگان سرنوشت اسفبار بسياري از دستاندركاران مطبوعات و كنشگران عرصه سياسي كشور و حتي شخص خودش شد، علاوه بر زمينههاي شخصيتي و وسوسه بالانشيني، آن تئوري «حرف گوش كن و هماهنگ» است .