عصرایران؛ احسان محمدی- سال ها پیش وقتی با تیم های عربی مسابقه داشتیم کارشناسان و گزارشگران می گفتند بازیکنان کشورهای عربی کُند هستند و ما باید با کارهای سرعتی آنها را غافلگیر کنیم. در مورد تیم های شرقی هم عنوان می شد که چون میانگین قدی کوتاه تری دارند باید بازی را روی هوا بُرد و با ضربات سر به آنها گل زد. احتمالاً در نتیجه همین رهنمودهای «کلیشه ای» برخی کارشناسانان است که تیم ملی ایران 41 سال است قهرمان جام ملت های آسیا نشده است و آخرین باری که یک تیم باشگاهی ایران قهرمان باشگاه های آسیا شد برمی گردد به 26 سال پیش! چهارسال قبل از اینکه «سردار آزمون» به دنیا بیاید!
در دهه های شصت و هفتاد که فیلم های جنگی به کرات ساخته و از تلویزیون پخش می شد، سربازان و فرماندهان عراقی مُشتی کله پوک، دست و پاچلفتی و احمق تصویر می شدند که در مقابل یک بسیجی کلاشینکف به دست ما شکست می خوردند، عقب نشینی می کردند، به اسارت در می آمدند و مواضع و استحکاماتشان نابود می شد. این «کلیشه» مدام بازتکرار می شد. همان سال ها یکی از شخصیت های فرهنگی برجسته گفت:« اگر عراقی ها این همه ناتوان و تسلیم بودند چطور جنگ هشت سال به طول کشید؟»
این دو نمونه را آوردم که به تحولات اجتماعی – سیاسی در کشورهای عربی اشاره کنم. اینکه آیا ما دچار تصویرها و برداشت های «کلیشه ای» در مورد این کشور نشده ایم؟ آیا وقت آن نرسیده که کلیشه «شیخ چاقِ پولدارِ چند زنه و کم هوشِ و مسخ شده در برابر غرب» را درباره کشورهای عربی بازنگری کنیم؟ آیا شیخ های جوانی که امروز اندک اندک فرمان هدایت کشورهای حوزه خلیج فارس را دست می گیرند همان «شترسواران» و «زنده به گور» کنندگان دختران هستند که به اسم تاریخ خوانده ایم؟
آیا می دانیم چند درصد از فرزندان شیوخ در طول دهه های اخیر در بهترین دانشگاه های دنیا درس خوانده اند و به واسطه ثروتی که از آن برخوردارند «جهان» را بیشتر از ما گشته اند و فرصت تعامل با اندیشمندان را یافته اند؟
آیا ساده انگارانه نیست که فکر کنیم شیوخ عرب سرخوشانه در بیایان «سوسمار» دنبال می کنند و سرگرم باده نوشی هستند و تمام امور کشورهایشان را غربی ها انجام می دهند و این «برج های تر و تمیز» و شهرهایی که به قطب گردشگری در دنیا تبدیل شده اند صرفاً محصول «پول» است و سرسوزنی اندیشه و مدیریت «عربی» در آن وجود ندارد؟
تحلیل های «کلیشه ای» از این دست ما را دچار خطا نمی کند؟ آیا در همه جای جهان سخن گفتن و موضع گرفتن افراد در حوزه بین الملل تا این اندازه آسان و بی هزینه است؟ در کشوری که رئیس اداره آب و فاضلاب یک شهرستان هم به خودش اجازه می دهد در مورد سیاست خارجی با رسانه ها گفتگو کند و همین کلیشه ها را در قابل نظریه بازتکرار کند نیاز نیست که عقلا و بزرگان اهل دیپلماسی دست به کار شوند و بگویند بزرگوار! شما به جای ارائه تز دیپلماتیک بهتر است به فکر کانال کشی و هدایت فاضلاب سرگردان در کوچه های شهرت باشی؟
موضع گیری روزنامه کیهان و تیتر امروز آنها به واکنش های عمومی اتفاق تازه ای نیست. بلکه به نظر می رسد برخی از «افراد» نگاه و باور و اعتقاد و آرزویشان را با صدای بلندتر و از تریبون بزرگتری اعلام می کنند و چندان نگران بازخوردهای آن نیستند. اگر به رفتارهای روزانه خودمان نگاه کنیم می بینیم ما هم در تاکسی و اتوبوس و مهمانی و ... کلیشه های ذهنی را تکرار می کنیم، تز می دهیم و بدون احساس مسئولیت نسبت به تبعات آن برای جهان «نسخه مدیریت» می پیچیم.
قطعاً مقایسه روزنامه ای که در سال های گذشته نشان داده فراتر از یک رسانه است با ما عوام آسمان جُل درست نیست اما در نهان همه ما انگار یک «کیهان» نفس می کشد که کارش تکرار کلیشه ها و اصرار بر آن بدون توجه به اثرات منفی اش است.