عصر ایران؛ مصطفی داننده- طی چند ماه اخیر جامعه ایرانی شاهد قتلهای فجیعی کودکان بوده است. ستایش، آتنا، بنیتا، ابوالفضل و حالا اهورا. به جز بنیتا که قربانی دزدی شد بقیه طعمه هوس شیطانی برخی افراد شدند.
باورش سخت است اما کسی که گفته میشود ناپدری اهورا بوده به پسر سه ساله تجاوز کرده و این تجاوز منجر به قتل او شده است.
قاتل ابوالفضل هم اعتراف کرده است که بعد از تجاوز 50 ضربه چاقو به او زده که ٢٥ ضربه آن به سر و صورت از جمله داخل چشمهای وي برخورده كرده بود.
آتنا و ستایش هم قربانی شهوت همسایگان خود شدند. ستایش قربانی پسر همسایه و آتنا قربانی مغازه داری که در همسایگی بساط پدرش بود شد.
قاتل آتنا اعدام شد. قرار است قاتل ستایش اعدام شود و قطعا دو قاتل دیگر هم اعدام خواهند شد. با این اعدامها آیا داستان کودکان قربانی هوسرانی عدهای شیطان صفت به پایان خواهد رسید؟
قطعا نه. مجازات قضایی بخشی از روند پیشگیری جرایم است. باید به سرعت و با جدیت فکری به حال این بحران اجتماعی کرد.
خبر تجاوز به کودکان به تنهایی درد آور است حالا اگر این خبر به قتل هم پیوند بخورد میتواند قلب هر انسانی را به درد آورد. باید هرچه سریعتر فکری به حال این مسئله کرد.
نیروی انتظامی، قوه قضائیه، روانشناسها و البته جامعه شناسها باید مربع حل بحران این فجایع باشند. این که در مدتی کوتاه شاهد قتلهایی این چنین هستیم نشان میدهد جامعه با یک مشکل اساسی روبرو است.
باید ریشه این جرایم پیدا شود. سوالی که در این میان مطرح میشود این معناست که چرا در جامعهای که همه منادی اخلاق هستند، چنین اتفاقهایی میافتد.
به نظر میرسد قبل از اینکه حکم اعدام این افراد صادر شود بهتر است علل رفتار این قاتلها به صورت جدی مورد بررسی و تحلیل قرار بگیرد. باید به صورت جدی بررسی شود چرا یک نوجوان به جایی میرسد که میتواند به یک دختر بچه تجاوز کند و بعد او را به قتل برساند؟
در کنار بررسی تحلیلی و روانشناسی این قتلها باید هرچه سریعتر آموزش به بچهها و خانوادهها را آغاز کنیم. بچهها باید بدانند که نباید به همه اعتماد کنند. ابوالفضل، آتنا و ستایش قربانی اعتماد به قاتل شدند. آنها باید از کودکی متوجه شوند که نباید اجازه بدهند هرکسی به آنها دست بزند.
خانوادهها باید آموزش ببیند که کودکان مغازه طلافروشی نیستند که انواع و اقسام طلاها را به آنها آویزان میکنیم تا طعمههایی شوند برای دزدها و قاتلها.
باید هرچه سریعتر برای این مشکل راه حلی پیدا کرد. باید در این ماجرا از تجربیات کشورهای جهان استفاده کنیم. قطعا جهان درگیر این مسئله است و آنها راهکارهایی برای این بحران پیدا کردهاند و ما میتوانیم به عنوان یک الگو از آن استفاده کنیم.
رفتار اجتماعی و..آداب و احترام و روان اهمیتی نداره
خوب بسم الله عصر ایران
تا زمانی که نیازهای اولیه حیاتی افراد رفع وشخصیت ایشان تکریم نشود این ناهنجاری های رفتاری ادامه دارخواهدبود.درمدرسه وخانه کودکان بجای اموختن انسانیت با انواع اقسام رقابت و حقارت و حرفهای نامربوط بزرگترها مواجه هستند مهربانی و صداقت وجود ندارد و همه از هم بیزارند حتی لبخند زدن بهم رافراموش کرده ایم چگونه انتطار داریم کودک سرخورده دیروز در بزرگسالی که صرفا از نظر جسم است نه بلوغ فکر ی اجتناعی با انسانیت برخورد کند همه ما که منتقد این رفتارها هستیم خود در بخش دیگری از وجودمان یک جانی بالفطره نهفته است همان که در ترافیکسنگین ، صف های طولانی ،پشت چراغ قرمز و هنگام تصادف حودنمایی مکند فحش میدهد قمه می کشد اچار فرمان پرت می کند و چاقو را فقط بخاطر یک ناسزا درقلب یک انسان فرو مکند
چاره، ریشه یابی روحی-روانی اینگونه جرایم و حل کردن مشکلات بصورت ریشه ای هست.
اگر شرایطی محیا بشه که بیشتر افراد جامعه ازدواج به موقع، شغل مناسب و تفریحات سالم داشته باشند، مطمئنا آمار چنین جرایمی بشدت سقوط خواهد کرد و دیگه شاهد چنین اعمال شیطانی با این درجه از بسط نخواهیم بود.
ما خودمون کلی مدعی هستیم تو همه ی زمینه ها
عصر ايران اين اتفاقات اژير هاي خطري است كه به صدا درامده و نشان از فروپاشي أخلاق در جامعه دارد
اساس هر جامعه ای، خانواده است...
پس باید در گام اول و قبل از متهم کردن زمین و زمان، مبانی اخلاقی، فرهنگی و دینی رو توی خانواده هامون پرورش بدیم.
ایشون كه متاهل بودن !!! خانومسون همون صبح گویا از خونه رفتن بیرون !!! دلیلش چیه آخه !؟؟؟؟؟