۰۳ آذر ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ آذر ۱۴۰۳ - ۱۲:۴۳
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۵۵۷۸۵۳
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۱ - ۱۱-۰۶-۱۳۹۶
کد ۵۵۷۸۵۳
انتشار: ۱۳:۳۱ - ۱۱-۰۶-۱۳۹۶

از ستاد توان‌افزایی سمن‌های شهر تهران چه میراثی ماندگار شد؟

در گرماگرم نقدهای بسیاری که به شورای شهر پیشین تهران و سازمان شهرداری در این سال‌ها وارد می‌شود کسی به یاد سمن‌ها و نهاد پرقدرتِ یاریگرِ آن در شهر تهران، یعنی ستاد توان‌افزایی و حمایت از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد شهر تهران در شورای شهر، نیست.
                                                                                        علیرضا افشاری

 به نظر می‌رسد در گرماگرم نقدهای بسیاری که به شورای شهر پیشین تهران و سازمان شهرداری در این سال‌ها وارد می‌شود و در روندِ ملتهبِ گزینش شهردار جدید که از سر گذشت، کسی به یاد سمن‌ها و نهاد پرقدرتِ یاریگرِ آن در شهر تهران، یعنی ستاد توان‌افزایی و حمایت از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد شهر تهران در شورای شهر، نیست.

 ستادی که رئیس آن عضوی از کمیسیون فرهنگی ـ اجتماعی است و با حضور نمایندگانی از کمیسیون‌های اصلی شورای اسلامی شهر تهران، وزارت کشور و شهرداری تهران، و به‌ویژه بودجه‌ی قابل اعتنایی که در اختیار دارد و توان تأثیرگذاری‌اش بر مهم‌ترین نهاد مرتبط با موضوع سمن‌ها در شهر تهران، یعنی شهرداری قدرتمند این اَبَرشهر که فضاهای فرهنگی بسیاری را در اختیار و توانِ اصلی تأثیرگذاری در لایه‌های مختلف شهر را بر دوش دارد.

این ستاد می‌تواند و می‌بایست به رشد و توان‌مند شدنِ سمن‌ها در این شهر یاری برساند، اما آیا چنین شده است؟ آیا در چهار سال گذشته، که اوج قدرتِ این ستاد بوده، گامی برای سمن‌های تهرانی برداشته شده است؟

ـ نخستین مرحله برای مؤثر شدن این ستاد بهره بردن از افراد آگاه و باتجربه در حوزه‌های سمنی در کادر اداری و مدیریتی ستاد است.

 در این سال‌ها مدیریت و معاونت‌های ستاد به کسانی سپرده شد که پیشینه‌ی در خور و نام‌آشنایی در این حوزه نداشته‌اند، در حالی که در این مرحله می‌بایست از کسانی بهره برد که به خوبی بتوانند پُل ارتباطی سمن‌ها با ستاد باشند.

ـ دومین مرحله چگونگی ارتباط ستاد سمن‌ها با سمن‌های شهر است که طبیعتاً باید سازوکاری برای آن چیده شود تا این ارتباط به سمن‌هایی خاص و یا نزدیکان به جناحی خاص محدود نشود و به‌ویژه شیوه‌ی کار به گونه‌ای باشد که امکاناتِ ستاد فقط در اختیار سمن‌هایی که به قلمرو آن نزدیک شده‌اند قرار نگیرد و برای ایجاد زیرساخت‌هایی مفید برای این حوزه صرف شود. در این چهار سال این ارتباط به چه صورتی بوده است؟

ـ و سومین مرحله که می‌بایست در شورای شهر و به‌ویژه در حوزه‌ای که با سمن‌ها در ارتباط است کاملاً رعایت شود شفافیت است؛ شفافیت در روند کار و شفافیت در هزینه‌کردها. آیا ستاد توان‌افزایی در این سال‌ها شفافیتی داشته است؟

به نظر می‌رسد پاسخ‌ها در هر سه موضوع نومیدکننده است.

با نگاهی به تارنمای تازه‌ساخت ستاد، که جاهای خالی بسیاری دارد، و گفت‌وگو با کنش گرانی که در این سال‌ها با ستاد پیوند داشته‌اند چیزی از رزومه یا کارشناخت مدیران و معاونان نمی‌یابیم؛ سازوکاری در رابطه با چگونگی ارتباط گرفتن با سمن‌ها مشاهده نمی‌شود و ارتباط‌ها به سمن‌های آشنا با مدیران یا سمن‌هایی که به دعوت‌های ستاد لبیک گفته‌اند محدود شده است، بدون کوچک‌ترین آسیب‌شناسی برای عدم پیوندِ انبوه سمن‌های تهرانی با این ستاد؛ و گزارشی مالی وجود ندارد.

 در واقع، آنچه هست فقط و فقط محدود به خبرهایی است از خانم الهه راستگو، ریاست چهار ساله‌ی ستاد، و عکس‌های وی که در همه‌ی بخش‌های تارنما به چشم می‌خورد؛ از اخبار و برگزیده‌ها و گزارش تصویری تا یادداشت و حتی «سمن در رسانه‌ها» (دقت بفرمایید، سمن در رسانه‌ها و نه ستاد در رسانه‌ها).

شاید فقط در بخش «اخبار سمن‌ها»ست که کمی حضور ایشان، دست‌کم در عنوان مطالب، کم‌رنگ می‌شود. در واقع، پورتال ستاد همانند تارنمای شخصی ریاستِ آن است، و نه جایی برای سمن‌های پایتخت و آن چند مطلبی هم که به خبرهایی از سمن‌ها می‌پردازند برگرفته از «پایگاه خبری وطن» (رسانه خبری سازمان‌های غیر دولتی ایران) هستند، و نه ناشی از خبرگیریِ مستقیم ستاد از سمن‌های تهرانی!

 نکته‌ی مهم این‌جاست که سخنان بی‌ارتباط این عضو شورای شهر با موضوع سمن‌ها در صحن شورا هم در این تارنما بازتاب یافته است، گویا ایشان نماد سمن‌های تهران هستند که هر حرف و کلام‌شان می‌بایست در این حوزه مورد توجه قرار گیرد.

اما آیا این انبوه خبرها و حضور خانم راستگو کمکی به سمن‌ها کرده و باری را از دوش‌شان برداشته است؟ به نظر می‌رسد، دست‌کم در کلام، پاسخ این پرسش «آری» باشد؛ چرا که ایشان در ظاهر بر این باور هستند که:

 «مدیریت شهری همچون تهران بدون توجه به نقش مردم و مشارکت‌های مردمی امری سخت و ناشدنی است، این مشارکت البته در ساختارها و قالب‌های مختلف در شهر تهران هم‌اکنون در حال انجام است» و حتی در نشست با تعدادی از اعضای کمیسیون فرهنگی شورای پنجم بر لزوم تداوم حرکت توجه به سازمان‌های مردم نهاد در شورای شهر پنجم تأکید می‌کنند! اما در عمل چگونه است و ایشان در عین استفاده و بهره بردن از نشان‌واره و برندِ ستاد چه گامی برای سمن‌های تهران برداشتند؟

با خطایی کم می‌توان گفت که تقریباً از بدنه‌ی اصلی فعالیت‌های سمنی در این ستاد هیچ خبری نیست؛ کوشش‌های اجتماعی و به‌ویژه محیط‌زیستی و میراثی. گویا تقسیم کاری صورت گرفته و این سمن‌ها اگر کاری هم با شورای شهر داشتند در دیگر بخش‌های آن پی‌گیرش می‌شدند که این نشان از ضعفِ آشکار این ستاد دارد.

خانم راستگو در عین حال که به دیگر حوزه‌ها و به‌ویژه دولت نقدهایی از زاویه‌ی اجرایی نشدن مصوبات دارد، هم‌چون آنجا که قانون و طرح‌های مرتبط با زنان سرپرستِ خانوار و اقشار آسیب‌دیده را کاغذی می‌خواند که خود ریشه‌ی بسیاری از مشکلات موجود است،

یا آنجا که می‌گوید «سند مقابله با گرد و غبار نیز همچون منشور حقوق شهروندی طرحی کاغذی با کمترین میزان اثربخشی بوده و بر این اساس بار دیگر باید یادآورشد لزوم ارائه راهکاری عملی ضروری است»، خود توضیحی نمی‌دهد و از خبرهای تارنما هم بر نمی‌آید که امضای تفاهم‌نامه‌ی آن ستاد با «بنیاد شهید و امور ایثارگران» چه مشکلی را از سمن‌های شهر تهران بازمی‌گشاید، یا چگونه با تحقق این تفاهم‌نامه «فرهنگ ایثار و شهادت» اشاعه می‌یابد و سخن‌شان درباره‌ی «ایجاد زیرساخت‌های لازم و نیز برنامه‌ریزی و هماهنگی در جهت همکاری شبکه‌ای و تخصصی سازمان‌های مردم‌نهاد حوزه‌ی ایثار و شهادت (؟) با بنیاد امور شهدا و ایثارگران» به چه معناست و دقیقاً به کدام سمن‌ها اشاره دارد؟

یا چرا ستادی که بیانیه‌ای در راستای حمایت از سمن‌ها و کار سمنی صادر نمی‌کند به ناگهان در راستای حمایت از فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد شهر تهران در سالگرد فاجعه منا بیانیه می‌دهد؟ بدون آن که گزارشی از این فعالیت و اثربخشیِ آن بر کار سمن‌ها ارائه داده باشد.

اگر بگوییم که خانم راستگو به خاطر مسایل سیاسی شاید ارتباط چندانی با دولت نداشته و نمی‌توانسته از آنان امتیازی برای سمن‌ها بگیرد، که جای چند و چون دارد، دست‌کم در حوزه‌ی شهرداری تهران چه گامی برای آنها برداشته، که نزدیک‌ترین ارتباط را با آن سازمان مقتدر و ریاستش داشته است؟ شهرداری تهران انبوهی مراکز را در اختیار دارد که می‌توانند پایه‌ای‌ترین نیاز سمن‌ها یعنی جایی برای برپایی نشست‌ها و همایش‌هایشان را برطرف کند که در این سال‌ها در اکثر مواقع در برابر سمن‌ها درخواست وجه می‌کردند...

به باور من، شوربختانه   اقدام ماندگاری برای سمن های تهرانی انجام نشد، با این حال، سخن بیشتر درباره‌ی کارنامه‌ی ستاد توان‌افزایی در این چهار سال را می‌توان به پس از ارائه‌ی گزارش خانم راستگو به جامعه‌ی مخاطبش، یعنی سمن‌های تهرانی، موکول کرد؛ مطالبه‌ای که می‌بایست پاسخ داده شود تا شاید اگر برداشتِ‌ نادرستی من و شماری از کنشگران این عرصه داریم برطرف شود. به‌گمانم بهترین محک، ارائه‌ی گزارشی تأییدشده از چرخشِ مالی ستاد باشد و این‌که بودجه‌ها در چه جاها توسط ستاد یا کدام سمن‌ها هزینه شده‌اند و ستاد از چه برنامه‌هایی حمایت مالی کرده است.

و اما طرح این بحث، در مقطعِ کنونی، گشایشی برای این مبحث و در واقع دعوتی از دوستان کنشگرم است به نظارت و نقد این ستاد برای پس از این، به‌ویژه آن‌که دوره‌ای جدید از فعالیت آن در حال آغاز شدن است که در عین شفافیت از سوی مدیرانش، می‌بایست زیر چشمان ریزبین فعالان مدنی نیز باشد؛ فعالانی که با خون جگر کار و کوشش‌های‌شان را پیش می‌برند اما کسانی به نام آنها امتیازهایی ریز و درشت می‌گیرند. نمی‌توانیم خواهانِ عدالت باشیم اما برای اجرای آن در حوزه‌ی کاری خودمان آستین بالا نزنیم.

*تمام محتوای این نوشته الزاما موضع «عصر ایران» نیست و انتشار آن با توجه به فعالیت مدنی نویسنده با عنوان دبیرکل شبکه‌ سمن‌های میراثی استان تهران و به نشان یادآوری نقش انجمن های غیر دولتی یا سمن ها صورت پذیرفته و چنانچه در این باره توضیحی دریافت شود منتشر می کنیم.

ارسال به دوستان