عصرایران؛ ماهور جاوید - آلبوم موسیقی «معجزه تو» در سبک موسیقی گلها به خوانندگی مازیار صدری در دست انتشار است. این آلبوم شامل شش تصنیف و چهار آواز است که تصانیف در دستگاههای شور، نوا، چهارگاه و آوازهای اصفهان و ابوعطا هستند.
مازیار صدری آموزش آواز را نزد استاد شاپور رحیمی در سن هفده سالگی در کلاسهای شبانه هنرستان ملی موسیقی تهران شروع کرد و بعد از هفت سال موفق به اتمام و یک دوره تکرار ردیف آوازی ایرانی شد.
او همزمان به مدت دو سال نیز آموزش مقدماتی سهتار را نزد شادروان رضا وهدانی دید و در نهایت برای فراگیری سبک استاد طاهرزاده و ردیف استاد نور علی خان برومند به محضر زنده یاد استاد رضوی سروستانی رفت و تا قبل از درگذشت آن هنرمند در سال ۱۳۷۹ در خدمتشان بود.
از طرفی این خواننده تحصیلات پزشکی خود را در دانشگاه شهید بهشتی گذراند و پس از آن برای ادامه تحصیل به انگلستان رفت. همچنین صدری دوره تخصصی جراحی گوش و حلق و بینی را در ساوتهمپتون، دوره تخصصی بیهوشی را در دانشگاه کمبریج و دوره فوق تخصصی مراقبتهای ویژه ( آیسییو) را در شهر برایتون تمام کرد.
او عضو کالج سلطنتی جراحان و همینطور کالج سلطنتی متخصصین بیهوشی و جامعه متخصصین آیسییو بریتانیا است. با این هنرمند گفتوگویی کردهایم که در ادامه میخوانید:
آقای صدری لطف کنید درباره آلبوم خودتان یعنی «معجزه تو» توضیح دهید؟
از آنجا که معتقدم برنامههای گلها بزرگترین دستاورد فرهنگی تاریخ موسیقی ایران است، فضای برنامههای گلها را اساس موسیقی ملی و سنتی ایران میدانم.
به همین دلیل این آلبوم را بر اساس سبک موسیقی گلها و با برخی تغییرات تهیه کردهایم. در این اثر سعی کردهایم کارها به سبک مدرنتری نسبت به برنامه های گلها اجرا شود و برای تکمیل کردن روند ارکستر گلها که سازهای سنتی در آن به ندرت وجود داشت، از سازهای سنتی هم در ارکستر استفاده کردهایم. به این ترتیب کارها به صورت ارکستری و با ترکیب سازهای سنتی ایرانی و کلاسیک است. همینطور سعی کردهایم که ضمن پایبندی به قواعد موسیقی اصیل اجراها بدیع و متنوع باشند.
از خودتان بگویید و اینگه چگونه شد به سمت آواز گرایش پیدا کردید؟
من از بچگی علاقه زیادی به آواز داشتم. صبحها با صدای آواز مادرم از خواب بیدار میشدم و به نواهای موسیقی اصیل آشنایی داشتم. همیشه آوازها و تصنیفهایی را که دوست داشتم، میخواندم. آموزش آواز من مصادف شد با ترم اول دانشکده پزشکی در سن هجده سالگی من که خدمت استاد شاپور رحیمی رسیدم و ردیف آواز را به مدت هفت سال در کلاسهای شبانه هنرستان ملی موسیقی آموختم.
در همین مدت کتاب اول و دوم سهتار را هم نزد زنده یاد استاد رضا وهدانی در کلاسهای شبانه هنرستان ملی موسیقی آموختم و در غیاب استاد رحیمی چندین ماه در کلاس آواز هنرستان ملی موسیقی تدریس آواز کردم. پس از این دوران به علت کار پزشکی مدت کوتاهی در کردستان و پس از آن در شهرستان نوشهر به سر بردم .
در این مدت نیز جمعهها به تهران میآمدم و در منزل زنده یاد استاد رضوی سروستانی به مدت دو سال و نیم ردیف آوازی استاد نور علیخان برومند و سبک آوازی استاد طاهرزاده را مرور کردم. پس از آن هم برای ادامه تحصیل پزشکی به انگلستان آمدم و از سه سال قبل به دعوت کتابخانه مطالعات ایرانی در لندن ، تنها کلاس ردیف آوازی موسیقی اصیل ایرانی در بریتانیا را اداره میکنم.
به نظر شما موسیقی گلها چه تاثیری در فرهنگ موسیقایی ایران داشت و چه نسلهایی را تربیت کرد؟ درباره علاقه خودتان به سبک موسیقی گلها بگویید؟
تردیدی ندارم که موسیقی گلها بزرگترین دستاورد تاریخ موسیقی ایران است. این موسیقی تاثیر عمیقی بر فرهنگ و ادبیات ایران گذاشت و سنگ بنای بسیاری از نوآوریها و در عین حال حفظ سنت در موسیقی ایران شد. پس از ورود موسیقی علمی به ایران توسط موسیو لومر و پس از آن گشایش هنرستان ملی موسیقی، استاد وزیری و شاگردان پیشرو ایشان جریان نویی را در موسیقی ایرانی شروع کردند و با کوشش زنده یاد پیرنیا شاگردان استاد وزیری و استاد صبا به همراهی استادان دیگر موسیقی ایرانی انقلابی را در موسیقی ایرانی پدید آوردند.
تردیدی نیست که تصنیفسازی، ارکستراسیون، ترانهسرایی، تکنوازی و تنوع اجراهای آوازی در دوران گلها به اوج رسید و پایه ای برای محک زدن هر نوع موسیقی در قالب موسیقی اصیل ایرانی برای همه ی زمانها آفریده شد. تاثیر گلها تنها بر موسیقی ایرانی نبود بلکه گلها بر گویش و تفکر مردم ایران نیز تاثیر داشت و به پایگاه و منبعی برای شنیدن بهترین نوع شعر پارسی نیز تبدیل شده بود.
از آنجایی که شعر غنی ایرانی با اندیشههای والای انسانی و عرفانی ارتباطی تنگاتنگ دارد، انس به گلها سبب رشد این گونه افکار در بین مردم و شاعران جوان شد. ترانههای ایرانی که بیشتر به صورت ضربیهای ساده و یا کار و عمل اجرا میشدند و محتوای سنگینی نیز نداشتند جای خود را به ترانههای رهیمعیری و نواب صفا و فکور دادند و نغمههای ساده رایج در بین مردم، با الهام از موسیقی غنی ایرانی جای خود را به قطعات پیچیده و دلپذیر با حفظ قوانین موسیقی علمی دادند.
در کنار این تغییر و انقلاب، بهترین نوع موسیقی سنتی ایرانی هم در گلها به طور مداوم ترویج و اجرا میشد. علاوه بر این، در موسیقی گلها با تکیه بر اصالت و اجرای متنوع موسیقی مقامی و نواحی سبب مدون شدن و تکامل این نغمهها شد. این نغمهها با روحیه همه قشرها همخوانی داشت و به همین جهت خیلی زود تاثیر خود را بر فرهنگ موسیقی محلی و گسترش آن در بین تمامی نواحی ایران آشکار ساخت.
به تمامی دلایل بالا، هنوز هم باوجود گذشت تاثیر دیگر گلها بیرون آوردن آواز ایرانی از بین خواص به بین مردم عامه بود. قطعات آوازی که همیشه مورد علاقه قشری خاص بودند به طرز گستردهای بین مردم کوچه و خیابان رایج شدند و چنین تاثیری در کشور ما بی مثال است. امروزه با وجود چها ردهه وقفه پخش این سبک موسیقی، جای خالی آن در عرصه موسیقی اصیل ایرانی بشدت احساس میشود. من نیز از کودکی با نغمههای گلها خو گرفته از آنها تاثیر بسیار گرفتم.
درباره اولین آلبوم خود بگویید و اینکه چرا اینقدر دیر اقدام کردید برای انتشار آلبوم؟
آلبوم معجزه تو بر مبنای موسیقی ملی ایران اجرا شده و ملودیها و حس و حال آن شبیه موسیقی گلهاست با این تفاوت که بر خلاف ارکستر گلها که در آن به جز تنبک از ساز های سنتی به ندرت استفاده میشده، از این سازها استفاده کردهایم. در این آلبوم شش تصنیف با اجرای ارکستری وجود دارد و در بین آنها چهار قطعه ساز و آواز قرار دادهام. این آثار با شیوهای زیبا توسط اقای احسان توکل تنظیم شدهاند و نوازندگان بسیار برجستهای در اجرای آنها سهیم بودهاند.
در مورد اینکه چرا من دیر آلبوم موسیقی از خودم ارایه میدهم، باید عرض کنم که تحصیل طولانی من در علم پزشکی مانع از تمرکز مداوم روی موسیقی بوده و بخش بزرگی از زندگی من صرف اینکار شده است. علاوه بر این من همیشه به اشاعه و تدریس موسیقی ایرانی پرداختهام وکمتر به فکر مطرح کردن خودم بودهام. حجم مطالبی که در اینترنت از من منتشر شده و کلاس آواز من در لندن ( که تنها کلاس آواز در بریتانیا است) نمونههایی از این تلاش برای ترویج و تعلیم موسیقی ایرانی هستند.
شما پزشک هستید، آیا رابطهای میان موسیقی و رشته خودتان میبینید؟
من عاشق انسانها و کمک به آنها در شرایط دشوار هستم. همانطوری که میدانید من فوق تخصص آیسییو هستم و با مریضهای بسیار بدحال کار میکنم. موسیقی را تنها راه تسلی خاطر و آرامش بعد از شرایط سخت کاری مییابم. همینطور به لحاظ اینکه موسیقی اصیل ایرانی بر اساس اشعار شاعران بسیار متفکر و عارف بنا شده است، تاثیر آن بر روح و روان و رفتار علاقهمندان آن از جمله خود من بسیار بارز و قابل توجه است.
افرادی که موسیقی اصیل ایرانی را با دل و جان دنبال میکنند از لحظ اخلاقی و بصیرت و معرفت به درجاتی میرسند که به آنها آرامش بسیار می دهد. علاوه بر این موسیقی اصیل ایرانی با عرفان و ادبیات عمیق ایرانی پیوندی ناگسستنی دارد و آرامش روحی حاصل از این طرز تفکر نقش بسزایی در رسیدن به آرامش پایدار دارد. من هم معتقدم که آرامشی که از این راه بهدست آوردهام در انجام وظیفه ام که حفظ جان بیماران بسیار بدحال است، تاثیر انکار ناپذیری دارد.
درباره جریان های فکری موسیقی گلها و روند صعود و افول و دلایل آن توضیح دهید؟
متاسفانه در دهههای اخیر با بیمهری اعمال شده بر موسیقی ایرانی و اهالی موسیقی شاهد گوشهنشینی و عزلت بسیاری از استادان موسیقی گلها بودیم. بیتردید چنانچه این استادان به ادامه کارهایشان و خلق آثار جاودانه ادامه میدادند، شاهد این گسستگی و افت ارتباط با گلها و موسیقی اصیل ایرانی نمیبودیم. علاوه بر این نهادینه نبودن بنیان موسیقی اصیل در ایران، سبب دوری هر چه بیشتر نسل جدید با موسیقی ایرانی شد. به عنوان مثال جوانی که تا به حال ساز ایرانی را در تلویزیون ندیده و تصوری نیز از آن ندارد، به آن انسی هم پیدا نمیکند و به راحتی جذب موسیقی بیگانه و سطحی میگردد. متاسفانه موسیقی گلها با وجود ارزش بسیار آن طی چند دهه اخیر چنانچه باید عرضه نگردید و نسل جدید هم به مرور از آن دورتر و دورتر شدهاند. بسیاری از دانشآموختگان جدیدتر موسیقی ایرانی نیز قدر این منبع عظیم موسیقی ایرانی را آنچنان که باید و شاید ندانستهاند که این مساله در مهجور شدن گلها موثر بوده است.
نظرتان درباره موسیقی آوازی در برهه کنونی چیست؟ چرا ما یک چنین سبک متنوع آوازی مثل سه دهه قبل را نداریم؟
متاسفانه در سالهای اخیر آواز با رکود زیادی مواجه شده است. این مساله دلایل متعددی دارد: نخست آنکه بر خلاف چند دهه قبل که خوانندگان صاحب سبک متعددی به عرصه آواز ایرانی آمدند در چند دهه اخیر به جز استاد شجریان و استاد ناظری خواننده صاحب سبکی نداشتیم.
متاسفانه همگی خوانندگان جدید سعی میکنند که تحریرها و حتی صدایشان شبیه به استاد شجریان باشد غافل از اینکه هیچگاه فرع نمیتواند جای اصل را بگیرد. مساله دیگری که در این سالها شاهد آن بودهایم استفاده بیرویه خوانندگان از کششها و فواصل نوحه خوانی است که در بسیاری از موارد انعطاف صدا (پیچ) را جایگزین تحریرهای آوازی بهویژه روی کلمات کرده است. علاوه بر این بسیاری از تعلیمدیدگان آواز در قالب ردیف آواز محصور ماندهاند و توان اقتباس و کسب سبک جدید را ندارند.
همانطور که مستحضر هستید ردیف به مانند فرمولی است که باید از آن کارهایی متنوع و جدید استخراج کرد و تکرار مکرر آن آسیبزننده است. بهعلاوه عدم تلفظ درست کلمات شعرها و بعضا انتخاب اشعار نامتناسب، تحریرهای بیش از حد تکراری، نبود حس کافی در آواز و سعی در اوج خواندن به قیمت از دست رفت احساس و ... عوامل دیگر به دوری مردم از این سنت اصیل ایرانی سرعت بخشیده است. این یکنواختی به همراه اشکال تکنیکی که عرض کردم سبب خمودگی شنوندگان آواز شده است.
آواز هم به مانند نوازندگی نیاز به تکامل با زمان دارد. باید برای جلب نسل جدید به آواز از تحریرهای فراوان دوری کرد، کلمات را بهخوبی ادا کرد تا شنونده بتواند معنای شعر را بغهمد و به جای خودنماییهای تکنیکی بر حس و حال آواز افزود و از تکرار بی چون و چرای ردیف آوازی بر روی صحنه دوری گزید.
آواز ایرانی نیاز به صداهای جدید دارد، صداهایی که خاصیت شان در تقلید و تکرار نیست، بلکه با تکیه بر انتخاب صحیح شعر و آهنگ و انتقال حس قوی به شنونده، زمینه ظهور دوباره آواز را میان عامه مردم فراهم کند.