برخی نقدهای پیرامون برجام این روزها چنان پرطمطراق و پر سر و صدا بیان می شود که شاید برخی نیروها و افراد نخبه و دلسوز را دچار تردید کند؛ اما توجه به متن و محتوای انتقادهای مذکور و تأمل روی آن ها نیروهای دلسوز را همچون قاطبه مردم و دیگر نخبگان متوجه این مهم می سازد که موضوع بیشتر نعل وارونه است و حتی فراتر از آن قلب ماجرا به مثابه ایستادن روی سر. این که هدف عمدتاً سیاسی این تحرکات چیست؟ را از دل اشاره به مهمترین محورهای این دست شبه نقدها در زیر بررسی خواهیم کرد.
مهمترین محورهای سخن برخی منتقدان برجام عبارتند از: چرا به آمریکا اعتماد شده است؟ چرا هواپیما می خریم و در عین حال چرا هواپیما تحویل نمی دهند؟! چرا در تصویب برجام عجله شده است؟ شرکت های بزرگ نفتی چرا می خواهند به ایران بیایند؟ افزایش اعتبار پاسپورت ایرانی بعد برجام چه شد؟ کدام گسترش مبادلات تجاری صورت گرفته است؟ نابودی صنعت هسته ای! نقض برجام چرا پاسخ نمی گیرد؟ و موارد مشابه دیگر. جدای از نقد و بررسی متن برجام، موارد بالا فشرده سوال ها و ابهاماتی است که پیرامون آن ایجاد می کنند. پاسخ به این سوال ها البته دشوار نیست، و چه گفته بشود یا نشود بسیاری از مردم پاسخ ها را می دانند. اما در این مجال درنگی خواهیم داشت بر آن ها.
-اعتماد به آمریکا !
چنین موضوعی در حالی بیان می شود که برجام خود سند برآمده از بی اعتمادی است. در حالی که دیوار بلند بی اعتمادی میان و ایران و آمریکا برقرار بوده، غرب به این نتیجه رسیده که با تحریم حریفِ پیشرفت هسته ای ایران نیست، ایران هم از این موقعیت برای بهبود اوضاع سیاسی و اقتصادی خود در جهان بهره برده است. از میان اختلافات متعدد ایران و آمریکا یک موضوع در دستور کار قرار گرفته؛ آمریکا یکی از اعضای مهم گروه 1+5 بوده که باید با او نیز گفت و گو و رایزنی صورت می گرفته است. آیا گفت و گوی موفق و مطابق با الگوهای بین المللی و رسیدن به نتیجه و سند برد- برد که نقض آن نیز برای آمریکا هزینه بسیار دارد و رسیدگی به راه حلی برای گسستن بندهای تحریم ظالمانه شورای امنیت علیه ایران، معنای اعتماد به آمریکا داشته یا دارد؟ از کدام اعتماد صحبت می شود در حالی که چارچوب مذاکره از سوی رهبری و نظام معین بوده و مجریان در جزییات وارد مذاکره حرفه ای و نه وضع و خطابه با آمریکا شده اند؟ اصلا راه دور نرویم اگر به آمریکا اعتماد شده بود مگر ترامپ و تیمش آفریقایی هستند که آنقدر روی ترش به برجام نشان داده و به آن مانند داروی تلخ نگاه می کنند؟ از یاد نبریم به فرموده رهبری مذاکرات برای آمریکا آزمون بود که ببینیم درباره دیگر اختلاف ها هم می شود مذاکره کرد یا خیر؟ فعلا آمریکا در این زمینه به شدت مردود است و این قطعاً معنای اعتماد ندارد.
- چرا هواپیما می خریم و چرا نمی دهند؟!واقعاً درک این مهم که چرا ایران روی کالای استراتژیکی چون هواپیما دست گذاشته است، هوش و نبوغ فراوانی می خواهد؟!
سال ها تحریم صنعت هوایی از سوی غرب فقط صنعت هوایی را تحلیل نبرده است، بلکه فضای تحریمی علیه ایران در دنیا را غنی کرده است. هواپیما یک تیر با دو نشان است. از یک سو ترمیم ناوگان هوایی و از سویی تحریم شکنی علنی، توسط خود غربی ها و حتی عقب زدن سایه تحریم های غیرهسته ای از سر کشور و تضعیف نظام جهانی این نوع تحریم ها نزد کشورها و شرکت ها؛ با این هدف روشن روی هواپیما دست گذاشته شده است، این که تحویل نمی دهند یا بدعهدی می کنند البته به تیم و مذاکره کننده و دولت ما مربوط است، چون نشان می دهد روی کالای دو منظوره درستی دست گذاشته شده است. امروز در غرب چالش ایجاد شده ، چون می دانند اگر هواپیماها به ایران برسند کمر تحریم های غیرهسته ای ایران نیز عملا شکسته است. در این مسیر به سخره گرفتن اقدامات و تلاش ها بیشتر کمک به طرف مقابل است تا داخل.
- چرا شرکت های بزرگ نفتی که در دوره تحریم از ایران رفتند می خواهند بیایند؟پاسخ به این سوال مشابه همان ماجرای هواپیماست، آمدن این شرکت ها منفعت دوگانه دارد از یک سو ارتقا بهره وری در صنعت نفت و از سوی دیگر تحریم شکنی و افزایش هزینه های تحریم ایران در جهان. درک این مهم نیز به هیچ وجه نیاز نبوغ ویژه ندارد.
- اعتبار پاسپورت ایرانی چه شد؟قطعاً بعد از برجام این افزایش اعتبار رخ داده است؛ ده ها مورد مذاکره بین ایران و کشورها برای لغو یا تسهیل روادید و عبور و مرور اتباع در جریان است برخی طی این مدت به نتایجی هم رسیده است که قابل شمارش است؛ آخرین آن تسهیل روادید با روسیه بوده است. شکست ایران هراسی در جهان خود به منزله ارتقاء جایگاه پاسپورت ایرانی است. این که با خصومت یک دولت برخورد بدی با اتباع ایران صورت گیرد به منزله زیر سوال رفتن کلی یک سیاست درست نیست. حادثه منا و شهادت زایران ایرانی نسبتی با بی اعتباری پاسپورت ایرانیان ندارد، رییس دولت در سازمان ملل به عربستان تاخت و همه دستگاه ها یک صدا به خون خواهی ایرانیان و حفظ شأن و جایگاه و اعتبار پاسپورت ایرانی همت کردند.
آخرین نمونه ماجرای خانم ایرانی گرفتار در هندوستان بود که بعد از سفر وزیر امور خارجه حکم ناحق اعدام او به یکسال زندان تنزل یافت. حتی اگر بتوان مثال هایی مقابل این مثال آورد باز هم نمی توان گفت گسترش نابه حق ایران هراسی در دنیا ضمانت ارتقاء جایگاه و شأن پاسپورت ایرانی است.
- کدام گسترش و مبادلات تجاری واقعی صورت گرفته است؟حضور ده ها و صدها هیات تجاری خارجی در ایران بعد از برجام اگر فی نفسه اصل نباشد، مذموم نیز نیست، این مصداق همان میوه هایی است که باید برای رسید نشان صبر داشت؛ اما تا همین جای کار گسترش مبادلات جهانی کاملا قابل لمس و درک است. یک نمونه مهم آن ماجرای اوپک است و افزایش سهم ایران از بازار جهانی نفت. تحریم های هسته ای اروپا کاملا برچیده شده، شرکت های ایرانی و اروپایی البته برای مبادله بانکی دشواری هایی دارند که نتیجه تاثیر سایه تحریم های غیرهسته ای آمریکاست و باید برای آن چاره های سیاسی و فنی اندیشیده و عمل شود ولی این که بگویم کدام گسترش تجاری، بدون حتی مراجعه به آمارها و اسناد در کلیات نیز جدی نیست و خنده دار می نماید. اما چنان بیان می شود که گویی بله خبری هست!
- صنعت هسته ای نابوده شده است!سانتریفیوژها جمع شد. به جای راکتور اراک سیمان ریخته شد. تعطیل شدیم! این ترجیع بند ده ها و صدها تبلیغ و به اصطلاح نقد علیه برجام بوده است. در حالی که اراده ایرانیان به کرسی نشسته است یعنی غنی سازی در خاک ایران که حق ایرانیان است امروز در شورای امنیت پذیرفته شده و در حال اعمال است. ایران محدودیت هایی زمان دار که نیازهای فوری کشور را تعطیل نکرده است را طی مذاکراتی طولانی پذیرفته است؛ برای چند سال تعداد 9 هزار سانتریفیوژ فعال ایران به 6 هزارکاهش یافته. طبق برجام راکتور اراک باز طراحی و بهینه سازی می شود. سیمان به لوله هایی از محفظه قبلی که از بنای راکتور خارج شده تزریق شده نه به جای راکتور. پروتکل الحاقی آن روز به تصویب مجلس می رسد که تحریم های غیرهسته ای نباشند و ... ایران امروز سازنده رادیو دارو و صادر کننده قانونی آب سنگین است. کیک زرد فراوانی وارد کشور شده و مبادله کیک زرد با اورانیوم غنی شده که باید مرحله ای انجام می شد به این صورت انجام شد که قبل از خروج مواد از ایران تمام کیک زردهای لازم با احتساب گران تر بودن اورانیوم غنی شده، به میزان بیشتر به ایران رسیده در انبارها موجود بود.
این صنعت تعطیل!! و متخصصانش بعد از برجام وارد پروژه های بین المللی چون ایتر در فرانسه شده اند. البته محدودیت هایی پذیرفته شده که این خود نشان از درایت و شهامت و ایثار دانشمندان هسته ای برای کشور و نظام دارد. آن ها گوهر گران بهایی در کف دارند که 1+5 را با ایران سرمیز مذاکره آورده است، از اوباما که گذشت، اما گوهر آن ها ترامپ و تیم اش را هم دچار وحشت کرده که در قبال ایران چندان نمی شود، از حرافی فراتر رفت.
- نقض برجام چرا پاسخ نمی گیرد؟واقع این است که نقض برجام پاسخ لازم را بنا به گفته همه مسئولین نظام و دولت خواهد گرفت، اما این پاسخ به احتمال زیاد مطابق خواست عده ای نیست که برای شکست برجام و ایران آرزوهای خام دارند. هزینه نقض برجام قطعاً متوجه ایران نخواهد بود، چرا که به گفته رهبری ایرانیان بر عهد خود پایبند هستند. اگر آمریکا نقض آشکار انجام دهد، باید تنها بماند و نباید بتواند تحریم شورای امنیتی علیه ایران سامان دهد. چنین واکنشی قطعاً عده ای را ناراحت خواهد کرد، اما آن ها که تاریخ انقلاب اسلامی و نوع دفاع هوشمندانه ایرانیان در دوره های مختلف را به یاد دارند از جمله جنگ تحمیلی و ماجرای مزار شریف، از واکنش توأم با درایت نظام همواره استقبال خواهند کرد.
اما چرا این بدیهیات در بیان شماری از منتقدان نیست؟ و مسایل به گونه ای دیگر بازگو می شود؟ اگر دوستان آن ها امروز سرکار بودند؟ قراردادهای خرید هواپیما را پاره می کردند؟ شرکت های نفتی را راه نمی دادند؟ غنی سازی مدون و دارای ضوابط را بر می چیدند؟ و ... ، طبعاً چنین نیست و این سیاست ها در کلیات حتی با شیوه هایی دیگر جدای از به نتیجه رسیدن یا نرسیدن تعقیب می شد؛ از این رو معلوم است که این ندیدن ها و دعوت به اشتباه دیدن ها، بیشتر از این بابت است که چرا فلان کس سرکار است و فلان کس نیست؟ و چرا ملت دیگرانی را برگزیده و به عده ای رای داده است؟! در واقع دقت روی محتوای مطالب و اغلب نقدها نشان می دهد، موضوع چندان برجام نیست، موضوع به بیان ساده ایام، این است «رفیقم کجایی، دقیقا کجایی؟ کی بر صندلی قدرت می آیی؟» اگر این دست نقدها پوشش چنین موضوعی نبود، تا این اندازه نسبت به بدیهیات چشم بسته نمی شد.