یکبار یه ماشین جلوی پارکینگ ما بود هر چی به پلیس زنگ میزدیم بیاد ماشین رو به پارکینگ ببرن نمیومدن متاسفانه من هم از روی عصبانیت لگدی به ماشینش زدم و بدبختی شروع شد. هر روز دادگاه هر روز تهدید به زندانی شدن و در آخر هم کلی پول دادم که شکایتش رو پس بگیره.
خدا رو شکر از اون خونه رفتم و یک خونه ای گرفتم که رفت و آمد جلوی پارکینگش کمتره
خدا رو شکر از اون خونه رفتم و یک خونه ای گرفتم که رفت و آمد جلوی پارکینگش کمتره