«صحنه» در استان کرمانشاه، سر راه آزادراه تهران به کربلا قرار دارد؛ جایی که هر سال در آبانماه برای یکی از مشهورترین نوازندههای موسیقی مقامی ایران، مراسم ختم بهپا میشود.
بیست و هفتم آبانماه 1380، عدهای ناشناس، «سیدخلیل عالینژاد» نوازنده مشهور تنبور ایرانی را در سوئد کشتند و ردی از خودشان به جا نگذاشتند. مرگ او که علاوه بر نوازندگی تنبور ، خالق شیوه تازهای در ساخت این ساز باستانی هم بود، دل خیلیها را سوزاند، برایش در دربند صحنه مقبره ساختهاند؛ جایی که یک گور دخمه متعلق به دوران مادها در آن قرار دارد و تمام آب شهر صحنه و اطراف آن را تامین میکند.
گورستان قدیمی صحنه که حالا مقبره «سید خلیل» در آن قرار دارد پر از سنگ قبرهایی با قدمت برخی حتی چندصد ساله است، و پوشیده از برگهای بزرگ درختهای چنار که تمام زمین را قرمز کردهاند. با همت برادران سید خلیل، مراسمی که هر سال در این روز در گورستان برگزار میشود دستکمی از یک کنسرت چند ملیتی بزرگ ندارد.
این شاید یکی از متفاوتترین نمونههای عزاداری در ایران باشد، علاوه بر نوازندههای محلی، نوازندههایی از گروههای مشهور ملی و بینالمللی هم هستند؛ گروههایی از سلیمانیه عراق و از علویان ترکیه هم حاضرند تا با دف و تنبور، یاد و خاطره نخستین کسی که مقامهای مهم تنبورنوازان کرمانشاه را به نت درآورده، گرامی بدارند.
در صحنه مثل خیلی از شهرهای دیگر ایران که موسیقی به فرهنگ و زیست مردم گره خورده، بچهها از همان اوایل کودکی ساز به دست میگیرند، همین شده است که حالا در مراسم «سید خلیل» گروههایی از بچههای نوازنده در کنار بزرگترها روی زمین مینشیند و دستجمعی ساز میزنند و آواز میخوانند، هزاران نفر از مردم مشتاق هم جمع شدهاند، خیلیها از تهران آمدهاند، عده زیادی از کرج، مازندران و باقی مناطق نزدیکتر، بیشتر از همه اما مردم کرمانشاه و همدان به غیر از بومیهای صحنه و روستاهای اطرافش در این مراسم حاضر هستند، همه هم با موبایلهای روشن تلاش میکنند بخشی از این موسیقی و آوازخوانی دستجمعی را ضبط کنند.
برای خیلیها اما این مراسم صرفا تنوع است، برای امیرعلی و سه خواهرش که از کرمانشاه تا صحنه رانندگی کردهاند و بعد از مراسم در بین درختان گورستان از هم عکس یادگاری میگیرند این یک تفریح آخر هفته است. امیرعلی میگوید: «اگر شنبه تعطیل بود میرفتیم سفر، اما حالا که شنبه تعطیل نیست، یک روزه آمدیم که خستگی در کنیم.»
کسانی هستند که از راه دورتری آمدهاند؛ گروه چهار نفره دوستانی با کولهپشتیهای بزرگ هم هستند که یکیشان از اصفهان است، یکی از همدان و دوتای دیگر از تبریز. با چند نفر دیگر از دوستانشان دو تا ماشین شدهاند تا 27 آبان امسال در صحنه باشند، علی که از اصفهان آمده در مورد گروهشان میگوید: « ما بیشتر جهانگرد هستیم، دنبال دیدن همه مراسمها در همه جای دنیا، امسال تازه از گجرات هند برگشتیم و آمدیم اینجا که مراسم تنبورنوازی را هم ببنیم، همینطوری سفر میکنیم تا چیز های جالب را پیدا کنیم!»
مراسم «سیدخلیل» به غیر از این که یک جاذبه گردشگری است، برای خیلیها بیشتر از یک کنسرت موسیقی در فضای باز، یا تنها یک مراسم جالب است، برای همکیشان سیدخلیل این مراسم فرصتی است تا بعد از یک سال دور هم جمع شوند، دیدارها را تازه کنند و حال دوستان در غربت را هم بپرسند. برادران سیدخلیل از صبح پنجشنبه در حال تکاپو هستند، غذای نذری برای مهمانها آماده میکنند و مقدمات برنامه را میچینند، تا ظهر هر کسی که برسد و آنها را بشناسد خودش را به یکی از خانههای صحنه میرساند که نذری در آنجا پخته میشود تا مهمان و مسافر را سیر کند، بعد از ظهر، همه در گورستان جمع میشوند و رو به روی مزار و مقبره سیدخلیل تا اذان مغرب و تاریک شدن هوا ساز میزنند.
میگویند شهر صحنه از آن شهرهایی است که به خاطر مهماننوازی مردمش هتل یا اقامتگاه موقتی ندارد، هر کس که بخواهد شب در شهر بماند در خانه برادران سیدخلیل میماند، در یکی دو روز بعد از مراسم همه مهمانهای داخلی و خارجی این مراسم دوباره به شهر خودشان را برمیگردند تا به یاد سیدخلیل تنبور بزنند، این ساز باستانی ایرانی را به علاقهمندان یاد بدهند و از پاکی و راستی بیریا و فنای فیالله در نغمه ها و زندگی روزانهشان حرف بزنند.