۰۳ دی ۱۴۰۳
به روز شده در: ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۵:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۴۹۹۲۸۳
تعداد نظرات: ۶ نظر
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۶ - ۲۳-۰۷-۱۳۹۵
کد ۴۹۹۲۸۳
انتشار: ۱۱:۲۶ - ۲۳-۰۷-۱۳۹۵

روح چرچیل در نوبل ادبیات!

مهرداد خدیر
 عصر ایران- اعلام نام «باب دیلن» به عنوان برنده جایزه نوبل ادبیات 2016 اسباب شگفتی را فراهم آورده اما نه به این خاطر که شهرت نداشته و ندارد بلکه به این سبب که او به ادبیات و نویسندگی شهرت ندارد.

شهرت و آوازه باب دیلن در وهله نخست به خاطر موسیقی است چندان که تا نام او می‌آید همه به یاد آواز و موسیقی می‌افتند و نه کتاب و ادبیات هر چند که با ترانه به شعر و ادبیات پیوند می‌خورد و البته در مقام ترانه‌سُرا شاعر است.

                                           

روح چرچیل در نوبل ادبیات!

منتقدان اما هرگز نمی‌گویند که«باب دیلن» چهره‌ای ناشناخته است یا پس از 50 سال فعالیت در عرصه موسیقی لایق دریافت یک جایزه بین المللی نیست. بلکه می‌پرسند آیا موسیقی همان ادبیات است یا می‌توان موسیقی را ذیل ادبیات قرار داد؟ یا آیا می‌توان «ترانه» را مانند رمان و شعر یکی از گونه‌های ادبی دانست یا نه و ترانه در ذات خود با موسیقی و ملودی و صدای خواننده نسبت دارد؟ نویسنده را می‌توان در خلوت و در حال خلق رمان یا هر اثر مکتوب دیگر تصویر کرد اما ترانه‌ای که خوانده نشود نیز آیا ارزشی هم‌سنگ دارد؟

توجیه آکادمی سوئدی نوبل و خیل دوستداران باب دیلن اما این است که او در وهله نخست «ترانه سُرا»ست و دستی هم در قلم دارد.« ترانه» هم یکی از فرم‌های شعر و ادبیات است و طبعا ذیل ادبیات قرار می‌گیرد.

شاید به همین خاطر باشد که دبیر آکادمی نوبل بر واژه «شاعر» تأکید می‌ورزد و باب دیلن را چنین توصیف کرده است: « شاعری بزرگ که 54 سال است خود را پیوسته بازآفریده و هویت نوینی خلق کرده است

با این حال تأخیر در اعلام برنده جایزه نوبل ادبیات نشان می‌دهد که بر سر معرفی یک ترانه سُرای آوازخوان اختلاف جدی وجود داشته است. خاصه این که بسیاری معرفی هاروکی موراکامی نویسنده نام‌دار ژاپنی را قطعی می‌دانسته اند و از این رو می‌توان گفت خرق عادت آکادمی بیش از همه  ژاپنی ها را رنجانده یا شگفت زده ساخته است.

مخالفت‌ها از این منظر هم هست که جایزه نوبل ادبیات برای نویسندگانی که به رغم نبوغ کافی و دارا بودن شرایط، شهرت چندانی ندارند یک فرصت برای معرفی به حساب می‌آید و بر اقبال عمومی و فروش کتاب‌های آنها تأثیر می‌گذارد زیرا در سراسر جهان علاقه‌مندان ادبیات سراغ کتاب های نویسنده برنده را می‌گیرند اما حالا باید سراغ کدام کتاب به قلم «باب دیلن» رفت و مگر ادبیات بدون کتاب هم متصور است؟! [البته یادداشت و خاطره دارد اما منظور کتاب‌هایی است که عنوان آنها برای مردم حتی از نام مؤلف مشهورتر است].

با این همه خالی از لطف نیست که یادآوری شود اعطای نوبل ادبیات به چهره‌ای که شهرت اول او ناشی از نویسندگی نیست سابقه دارد و مشهورترین نمونه هم مربوط به 63 سال قبل است.

                     اول بار نیست که نوبل ادبیات به کسی تعلق می گیرد که بیش از ادبیات به سبب عرصه ای دیگر شهرت دارد. مشهور ترین مورد اعطای جایزه به وینستون چرچیل سیاستمدار مشهور انگلیسی در سال 1953 است که مایه شگفتی بسیاری شد. چون چرچیل اگرچه قلم و بیان بسیار تاثیر گذاری داشت و خوب می نوشت و خوب سخن می گفت اما در سیاست و جنگ نام آور بود و نویسنده (به مفهوم حرفه ای کلمه) به حساب نمی آمد


روح چرچیل در نوبل ادبیات!

هنگامی که «وینستون چرچیل» رهبر پیروز بریتانیا در جنگ دوم جهانی و فرمانده نیروی دریایی این کشور در جنگ جهانی اول به عنوان برنده نوبل ادبیات معرفی شد. در واقع می‌خواستند به او جایزه صلح بدهند اما چون به فرمانده جنگ نمی‌توانستند جایزه صلح بدهند نوبل ادبیات دادند. نوبل ادبیات به یک دریاسالار و سیاستمدار! در توجیه این کار هم گفته شد که جایزه «برای توصیف استادانه تاریخ و زندگی نامه نویسی و فصاحت و بلاغت در دفاع از ارزش های انسانی» به او اعطا شده است.

چرچیل البته خاطرات و نطق‌های خود را با تسلط و زیبایی و گاه حتی بهره از عنصر خیال نوشته و قطعا در قلم چیره دست بوده اما شهرت او به فرماندهی جنگ و سیاست‌مداری است تا جایی که در میان پارسی‌زبانان هم «چرچیل» به معنی سیاست و سیاست‌ورزی است و وقتی می خواهیم کسی را زیرک و سیاس معرفی کنیم می‌گوییم: چرچیل است!

 اما همین چرچیل نوبل ادبیات گرفت چون آکادمی جایزه سیاست ندارد و جوایز سیاسی را زیر نام نوبل صلح اهدا می‌کند و چنان که گفته شد نمی توانستند به چرچیل نوبل صلح بدهند. [برخی نیز بر این باورند که این جایزه برای تخفیف نقش انکار ناپذیر ژوزف استالین رهبر اتحاد شوروی بود و اساسا معتقدند هیتلر به شوروی و استالین باخت نه به آمریکا و اروپا به رهبری چرچیل].

حالا انگار همان حکایت تکرار شده و چون نوبل موسیقی یا آواز ندارند باز از ادبیات مایه گذاشته اند.

اعطای نوبل ادبیات به یک ترانه سُرا - که به اشتباه در ایران «ترانه سَرا» تلفظ می شود – البته به کام شاعران ترانه سُرای ایرانی شیرین می نشیند و با اعتماد به نفس بیشتری ترانه خواهند سرود چرا که همواره در مظان این اتهام بودند که آیا سرودن ترانه که به کار آواز می آید فروکاستن از منزلت شاعرانه نیست؟ شاید هیچ کس به اندازه عبدالجبار کاکایی به این پرسش پاسخ نداده و از ترانه دفاع نکرده باشد و حالا به آسودگی می توانند پاسخ داد: ترانه مانند شعر و رُمان، ارزش هنری دارد که اگر نداشت جایزه نوبل ادبیات نمی دادند.

نوبل ادبیات هر علاقه مند کتاب و نویسندگی را در وهله نخست به یاد گابریل گارسیا مارکز می اندازد و از این پس به خاطر باب دیلن یاد آور «جان لنون » فقید هم هست که ملاقات آن دو را اتفاق بزرگی در عالم موسیقی جدید می دانند و مگر مارکز ننوشته است:

« در " لوسی در آسمان پر الماس" از زیباترین تصنیف های جان لنون ، اسبی بر جای می ماند که از کاغذ روزنامه درست شده و کراواتی از آینه به خود بسته است.»

اگر « باب دیلن» را یک « جان لنون » دیگر بدانیم به این معنی است که هدف از نوبل ادبیات ستایش کلمات است و مگر ترانه سُرا با واژگان سر و کار ندارد و « اسبی با کاغذ روزنامه» ترسیم نمی کند؟

جالب این که مارکز نوشته بود:

« نام بهترین موسیقی دان ها همیشه با حروف دوم الفبا شروع شده است. یعنی حرف "ب". مثل باخ، بتهون، برامس و بارتوک.کسانی می خواستند موتزارت را هم بوتزارت بنامند!»

مارکز در این دنیا نیست تا ببیند و بشنود این بار هم یک چهره مشهور آواز و موسیقی که نام او با حرف «ب» شروع می شود نوبل را برده است. هر چند که نام واقعی او « رابرت آلمن زیمرمن» است!

می توان اعطای جایزه نوبل ادبیات به باب دیلن را نپسندید و این پرسش را مطرح کرد که آخر چگونه می توان نام او را در کنار غول های ادبیات قرار داد؟

از آن سو اما می توان مارکز را به یاد آورد که می گوید: « هرگز فراموش نخواهم کرد که روزی که در سال 1963 برای اولین بار در مکزیک به یکی از تصنیف های بیتل ها گوش سپردم کشف کردم آن ها دنیا را با آهنگ هایشان تسخیر کرده اند.»

می توان حدس زد که اعطای نوبل ادبیات به یک آواز خوان ترانه سُرا برای جلب نظر نسل تازه هم بوده باشد. باب دیلن حالا 75 سال دارد و دیگر جوان نیست اما روح ترانه های اعتراضی و اجتماعی جوان است.

باز مارکز بود که نوشت:« ما پیرها کسانی نیستیم که از عمرمان چیزی باقی مانده است. بلکه کسانی هستیم که فرصت نیافتیم سوار قطاری شویم که فرزندان مان سوار آن هستند.»

آیا آکادمی نوبل نمی خواست این فرصت را از دست بدهد؟

آیا باب دیلن که به اعتراض به مناسبات حاکم بر دنیا شهره بود و هست این جایزه را که در مظان اتهام ارتباط با ثروت نامشروع نیز قرار دارد می پذیرد یا مانند ژان پل سارتر فیلسوف از پذیرش آن سر باز می زند؟


* منبع همه نقل قول ها از گابریل گارسیا مارکز : کتاب «یادداشت های پنج ساله» با برگردان بهمن فرزانه - نشر ثالث



ارسال به دوستان
انتشار یافته: ۶
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۰
سعید
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۱۴ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
4
28
عالی بود جناب خدیر.مرحبا
رضا فارابی
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۵۵ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
3
9
باب دیلن اسطوره موسیقی آمریکاست . تلفیقی از راک و فوکلور . واقعا کارایی که ساخته عجیبه
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۴:۲۶ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
2
11
عالی بود چیزهای جدیدی فهمیدم چراغت همیشه پرنور باشه عصرایران
ناشناس
Iran (Islamic Republic of)
۱۵:۴۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۳
7
1
شما خبر نداری اما چرچیل سخنران و نویسنده ی چیره دستی بود.
عصر ایران در متن به این ویژگی اشاره شده اما سیاستمدار بیشتر با تخیل سر و کار دارد و عالم واقع حال آن که نویسنده ادبی اگرچه از دنیای واقعی الهام می گیرد اما آنچه می نویسد در واقع در ذهن او شکل گرفته است.
از جان گذشته
Netherlands
۰۴:۱۷ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۴
18
8
ببین عزیز من !دنیای خوب ما بعد از اتمام جنگ جهانی دوم کاملا به دست یهودیاها افتاد و از اونموقع به بعد هرکی جایزه میگیره یا باید از اونها باشه یا به نوعی حافظ منافع اونها باشه حالا اون جا میخواد انگلیس باشه میخواد هلند باشه یا سوئد یا آمریکا !برای همینه که آلبرت انیشتین که یهودی بود معروفتر از معاصران خودش که آلمانی غیر یهودی بودند(مثل ماکس پلانک ) شناسانده میشه ! به قولی به جز در چند کشور معدود بقیه دنیا در ید قدرت اونهاست و اونها در هر موضوعی که ارزش مالی داشته باشه(از اسلحه بگیرتا قاچاق و قمار و حتی ادمها) و بشه از اون به نوعی به اسم ارزش اسم برد دست دارند!در کل تمام این جایزه ها هم چه نوبل و چه پولیتزر و غیره همگی از یکجا تغذیه میشن و بنابراین بین خودشون پول رو تقسیم میکنن !یادتون باشه یک یهودی با همه معامله میکنه ولی به غیر از یهودی به بقیه اعتماد نمیکنه!
پاسخ ها
ناشناس
| Iran (Islamic Republic of) |
۰۹:۳۹ - ۱۳۹۵/۰۷/۲۴
شكي نيست كه شما خوبي!!! اصلا اين جايزه رو بخاطر همين گونه نوشتار ها بايد به شما ميدادند!!!