عصر ایران- دکتر حسن حبیبی را همه به محافظه کاری و ملاحظات خاص در عین ایده های نو می شناختند. به خاطر همین ویِژگی ها بود که در دولت های مختلف دوام آورد و البته با دولتی که با معیارهای اخلاقی او سازگار نبود همکاری اجرایی نداشت.
با این حال همواره این پرسش مطرح بود که چرا از او کتاب خاطراتی بر جای نمانده است؟ همسر او – خانم دکتر شفیقه رهیده – در کتاب خود – دیدار در پاریس- از این راز پرده برداشته و فاش ساخته است که او دست نوشته های خاطرات خود را در دستگاه خرد کن ریخته و رشته رشته کرده و از میان برده است با این استدلال:
" یا باید دروغ بنویسی تا اتفاق خاصی در بیرون نیفتد و کسی گرفتار نشود یا اگر واقعیت را بنویسی تکفیر می شوی و اگر هم مرده باشی بر تو لعنت می فرستند."
اما چرا راست گفتاری در این سرزمین باید این قدر پر هزینه و دست کم مناقشه خیز باشد که فردی در اندازه و آوازه مرحوم حبیبی نیز که مورد وثوق نحله های مختلف فکری و سیاسی بوده باز نگران دروغ نوشتن و تکفیر و لعنت در صورت روایت واقعیت بوده باشد؟