سرمقاله نویس روزنامه آفرینش نوشت: بر
اساس آمارهاي مختلف ميزان كمكاري در کشورمان از ميزان متوسط جهاني بالاتر
بوده و بعد از عربها و آفريقايي ها در رده سوم کم کاري و تنبلي در جهان
قرار داريم. کارشناسان اجتماعي در مطالب مختلف دلايل فراواني را براي اين
قضيه عنوان کرده اند و عامل اين معضل را از ريشه هاي تاريخي تا مولفه هاي
فرهنگي برشمرده اند. بسياري از اين کارشناسان عدم ميل به فعاليت در ميان
مردم را ناشي از رفتارهاي تاريخي مي دانند و عنوان مي کنند که ايرانيان به
سبب اينکه همواره در رفاه و آسايش بوده اند و منابع طبيعي فراوان حامي آنها
بوده، ميل چنداني به تحرک و کار کردن ندارند. البته نمي توان اين فرضيه را
پذيرفت چون اشكالات فراواني بر آن دليل وارد است.
برخي هم علت اين
پديده را به اختلالات فرهنگي مربوط دانسته اند که اين فرضيه بيش از ديگر
دلايل تاثير گذار است. در حال حاضر به علت تغيير روش و فرهنگ کار مفيد در
جامعه ما بسياري از اقشار جامعه دچار كم كاري و يا بي تفاوتي نسبت به
مسوليتشان هستند. درمشاغل آزاد هم افراد سعي دارند با افزون خواهي و به
اصطلاح زرنگي به سودهاي كلان دست يابند. متاسفانه از اين دست نمونه را
خودمان بهتر از هرکسي مي دانيم و با اين ضد فرهنگ ها نا آشنا نيستيم.
اما
موضوع بحث ما و يکي ديگر از دلايلي که شايد کمتر به آن توجه شده باشد و در
چند وقت اخير بيشتر از گذشته خود را نشان داده است بحث "نا اميدي نسبت به
آينده" است که خود موجبات عدم تمايل به جنب وجوش اجتماعي و ميل به کار را
در نسل جديد کشور ايجاد کرده است.
از سوي ديگر القاي اميدهاي بي پشتوانه در طي ساليان گذشته تا كنون، باتلاق عميق تري براي جامعه و نسل جوان به وجود آورده است.
قشر
جوان پتانسيل و انرژي نهفته کشور هستند که مي توانند چرخه هاي مختلف توسعه
کشور را به حرکت در بياورند. فلذا اگر اين قشر دچار سکون شود بايد منتظر
کند شدن روند پيشرفت در کشور باشيم. در حال حاضر جوان ما نسبت به آينده
خويش اميدي ندارد، البته اين جوان سرشار از آرزوهاست اما اميدي و راهي براي
رسيدن به آنها را در پيش روي خود نمي بيند ويا آن را پيدا نمي کند. در حال
حاضراز بيکاري و امنيت شغلي گرفته تا ازدواج و تشکيل خانواده گوشه اي از
مشکلات فراواني است که جوانان با آن مواجه هستند.
لذا جوانان خود را
مجاب ميبينند تا به هر روشي اين كاستيها را جبران كنند. اينجاست كه
فرهنگ غلط "كار و پيشرفت" خود را نمايان ميسازد. لذا شاهد گسترش فعاليت
شرکت هاي هرمي و مجازي ، کيف قاپي، فروش مواد مخدر و بسياري از بزهکاري هاي
ديگر هستيم. اين در بعد اقتصادي قضيه بود اما در زمينه اجتماعي و مشکلاتي
که گريبان گير جوانان مي شود وضعيت بسيار تاسف بار تر است.
جوان ما
اميدي به اين قضيه ندارد که چه زماني مي تواند ازدواج کند و با اين وضعيت و
خواستههايي که براي ازدواج از او مطالبه مي کنند، آينده روشني را براي
تشکيل خانواده در خود نمي بيند. او در اوج غرايض قرار دارد اما زمينه اي
براي جهت دادن به اين اميال نمي يابد و اصلا تفکر و برنامه اي براي تشکيل
ومديريت يک خانواده را ندارد. همين مي شود که آمار تجاوزها ، قتل هاي عشق و
عاشقي ، اسيد پاشي و...، افزايش مي يابد.
از طرف ديگر دختران جوان و
مجرد ما به علت اينکه شرايط ازدواجشان فراهم نيست ناخواسته به سمت زود
بزرگ شدن مي روند و پس از احساس استقلال ديگر تمايل چنداني به ازدواج
ندارند و يا ازدواج را جزء الويت هاي اصلي قرار نمي دهند. چگونه بايد توقع
داشت که اين دختران بخواهند مادراني موفق براي جامعه ما باشند در حالي که
اميد و چشم اندازي بر اين امر ندارند (بالارفتن سن ازدواج در کشور استناد
اين مدعاست).
بروز فرهنگ تنبلي و کم کاري در کشورمان پديده اي نيست
که جديدا متولد شده باشد و بخواهيم آن را به گردن وضعيت اقتصادي واجتماعي
حال حاضر بياندازيم. بلکه همانطور که در ابتدا گفته شد اين پديده ريشه
تاريخي و مولفه فرهنگي فراواني دارد و نمي توان يک عامل را مسبب آن دانست.
اما
در اين ميان نا اميدي و بي انگيزگيهايي که از سوي جامعه به فرد تحميل مي
شود هم دليلي بر اين تنبلي است. ميتوان با بهبود اوضاع و مشكلات جوانان به
عنوان سرمايههاي اصلي مملكت و اميدبخشي به آنها انگيزه را براي تغيير
فرهنگ تنبلي و كرختي درجامعه به وجود آورد.